بخشی از مقاله
چکیده :
فرهنگ صحیح مصرف ،مسأله ای چند بعدی است که مهم ترین ابعاد آن فرهنگی ،ساختاری ،اقتصادی ،آموزشی وعملکردی در تناسب وارتباط مستقیم با ارکان پنجگانه مدیران ومعلمان ،برنامه ریزی ها وکتب درسی ،تعامل نهادهای متولی جامعه پذیری ،اصول فکری - اخلاقی وورفتاری قرار می گیرد ومستلزم مدیریت توانمند وداشتن برنامه ریزیهای خلاقانه متناسب با امکانات وفرهنگ های قومی ومحلی ، همسویی رسانه ملی با آموزه های واقع گرایانه به صورت عملگرا می باشد .
آموزش وپرورش به عنوان یکی از متولیان قدرتمند وگسترده می تواند با ایجاد اصلاحات وتغییراتی در ابعاد مختلف خود ،الگوی مصرف صحیح را تقویت ، ترویج ، آموزش ، تعمیق وتفهیم نماید .در این راستا اندیشه ورفتار مدیران ومعلمان ، اجرای اصول مصرف بهینه ، تشویق دانش آموزان ،کاهش نشریات ،کتب غیر ضروری یا واگذاری آنها حائز اهمیت بسیارند.
مقاله حاضر درصدد بررسی اهمیت اقتصاد آموزش و پرورش وفرهنگ مصرفی می باشد در مقدمه ، مطالبی پیرامون نقش آموزش وپرورش در اصلاح الگوی مصرف نگاشته می شود سپس اهمیت و نقش آموزش و پرورش در اصلاح الگوی مصرف و تقویت آن مورد بررسی قرار می گیرد ونقش بنیادی آموزش و پرورش در تأثیرگذاری بر ارادهها و تغییر رفتارهای فردی و جمعی در جامعه از طریق کارکردهای جامعهپذیری و هویتآفرینی، انتقال فرهنگی و فرهنگسازی، فرهنگپذیری، پرورش سیاسی و ایجاد خودباوری ، رویکردهای اصلی اصلاح الگوی مصرف به عنوان امری اجتناب ناپذیر مطرح می شود درادامه از بیانات مقام معظم رهبری درباره اقتصاد مقاومتی، استفاده می شود . در پایان نتیجه گیری وارائه پیشنهادات براساس مطالب مندرج در مقاله درج می گردد.
مقدمه
امروزه در اکثر جوامع صحبت از مصرف بی رویه انرژی و نگرانیهای ناشی از کمبود آن مطرح است. بدون امنیت زیست محیطی، امنیت ملی وجود نخواهد داشت و برای هماهنگی و بقا ء در طبیعت باید از قوانین آن پیروی کرده و در شیوه های زندگی تغییراتی به وجود آورد و در واقع تغییر الگوی مصرف ،روی آوردن به درست مصرف کردن منابع و مقابله با تخریب محیط زیست و امکانات و منابع موجود به شمار می آید.اصلاح الگوی مصرف یک رسالت ملی است .وقتی افراد اصلاح الگوی مصرف را در جامعه رعایت کنند درست مصرف کردن را می آموزند بنابراین می توانند از منابع، استفاده مستمر داشته باشند.
یکی از نهادهای بزرگ دخیل دراین امر آموزش و پرورش می باشد که با درک صحیح از مصرف و چگونگی اصلاح الگوی مصرف می تواند در همه ابعاد جامعه تاثیرگذار باشد و نقش مدیران، معلمان و دانش آموزان در فرهنگ ما به عنوان پرچمدار اصلاح الگوی مصرف بسیار قابل تأمل است. اصلاح الگوی مصرف نیازمند بازنگری است زیرا بخشی از خرجهایی که توسط آموزش و پرورش انجام می شود نیاز واقعی نیست یا می توان برای آن جایگزین مناسب تری یافت.نهادهای متولی جامعه پذیری عبارت انداز رسانه ها و نشریات، آموزش و پرورش، خانواده، گروه های شغلی و دوستی و تفریحی و مهارتی. هر کدام به نوبه و سهم خود در جریان جامعه پذیری، تولید و انتقال و اشاعه ی فرهنگ - از جمله مصرف - تأثیر و دخالت دارند.
در این میان نقش آموزش و پرورش بسیار مهم و کلیدی است. زیرا فرزندان در سه مقطع، نصف روز، چهره به چهره، در اختیار این نهادند. به عبارتی دیگر اگر فرهنگ صحیح مصرف در آموزش و پرورش و مسئولین و برنامه های آن نهادینه شود قطعاً می تواند بسیار مؤثر بر تقویت فرهنگ صحیح مصرف در کل جامعه نقش آفرینی نماید.
نقش آموزش و پرورش در اصلاح الگوی مصرف و تقویت آن
آموزش و پرورش با توجه به دسترسی به مثلث بزرگ دانش آموز، خانواده و معلمان، آمادهترین بستر برای پیگیری اصلاح الگوی مصرف در جامعه است.شعار اصلاح الگوی مصرف، ویژه یک سال نیست بلکه در تمام زمینههای فردی و اجتماعی مورد نیاز است و کاربرد دارد، لذا فراهم کردن زمینه و فرهنگ سازی برای پذیرش این موضوع در جامعه ضروری است. فرهنگ اصلاح الگوی مصرف باید از مهدهای کودک آغاز و در کودکان نهادینه شود و معلمان در کنار آموزش صحیح مصرف کردن، کودکان، نوجوانان و جوانان را با محدویت منابع آشنا کنند. جامعه بزرگ فرهنگیان و دانش آموزان نقش مهمی در ترویج فرهنگ، عادات، رفتار و نگرش ها در سطح ملی دارند.
از نظر عقلانی چنانچه فردی از اوایل دوران تحصیل، به درستی آموزش داده شود، نسل آتی نیز پیشرفتهای خوبی خواهند داشت و به تبع آن، نسل بعد از آنها نیز همین گونه خواهد شد. بنابراین یکی از ارکان مؤثر و مهم در اصلاح الگوی مصرف و ترویج عمومی آن، همین مدارس با هدایت و برنامه ریزی مدیران، معلمان، مربیان و کلیه فرهنگیان کشور هستند.
معلمان به عنوان تأثیرگذارترین افراد در کنار والدین، می توانند نقش تعیین کننده ای در ایجاد نگرش و رفتارهای درست مصرف دانش آموزان داشته باشند و فرهنگیان با آوردن مثالها و مصادیقی از اسراف در جامعه، ذکر آیات، احادیث و روایات، عمل و رفتار بزرگان و غیره در کلاس های درس و الگو بودن خود در این زمینه در واقع به نقش سرمایه گذار بودن آموزش و پرورش در یک دوره زمانی طولانی، بهاء داده و منشأ خیر درجامعه باشند.مثلاً تشکیل ستاد اصلاح الگوی مصرف در آموزش و پرورش شهرستان ها یک ضرورت است و این ستادها میتوانند با توجه به فرهنگ بومی ایرانی و اسلامی راهکارهایی را برای اصلاح الگوی مصرف شناسایی و ارائه دهند. اگر اصلاح الگوی مصرف در بین کودکان درست آموزش داده شود، به فرهنگ عمومی در میان مردم تبدیل میشود و یکی از راههای اشاعه فرهنگ اصلاح الگوی مصرف گنجاندن این موضوع در نشریات و کتب آموزشی است.
اقتصاد آموزش وپرورش وفرهنگ مصرف
آموزش و پرورش به عنوان یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی موجود در هر جامعه ای همواره حجم زیادی از بودجه سالانه ی هر کشور را به خود اختصاص می دهد. با توجه به مصرف کننده بودن این نهاد اجتماعی و ابعاد وسیع آن کاهش هزینه های آن در عین حفظ و افزایش کارایی و اثربخشی همواره یکی از چالش ها و دغدغه های مسئولین بوده است. با توجه به نقش بنیادی آموزش و پرورش در تأثیرگذاری بر ارادهها و تغییر رفتارهای فردی و جمعی در جامعه از طریق کارکردهای جامعهپذیری و هویتآفرینی، انتقال فرهنگی و فرهنگسازی، فرهنگپذیری، پرورش سیاسی و ایجاد خودباوری ، رویکردهای اصلی اصلاح الگوی مصرف در حوزه آموزش و پرورش عبارتند از:
- 1 رویکرد ترجیح مصرف کالاهای داخلی بر کالاهای خارجی
-2 رویکرد مصرف درست و بهینه در مقابل اسراف و زیادهروی
آموزش و پرورش در هر دو بعد، رسالت فرهنگسازی و مدیریت فرهنگ مصرف جامعه با استفاده از ظرفیتها و ساز و کارهای خویش را بر عهده دارد .مجموعه آموزش و پرورش متولی فرهنگ جامعه است و هر حرکت فرهنگی که می خواهد در جامعه شکل گیرد چنانچه از این مسیر اقدام شود نتیجه بخش خواهد بود . برای اینکه کشور به سوی توسعه حرکت کند، باید بسیاری از مسایل اقتصادی را از زاویه فرهنگی نگریست. زمانی میتوانیم به توسعه پایدار برسیم که روند تولید و مصرف در کشورمان را به بهترین شکل ممکن هدایت، نظارت و مدیریت کنیم . در مهندسی فرهنگی باید این مسأله را به درستی تشریح و تبیین کنیم که جامعه درعین حالی که باید در رفاه باشد، در همان حال تفکر و نگرش تولیدی هم داشته باشد یکی از راههای تحقق این امر در شرایط فعلی می تواند روی آوردن به اقتصاد مقاومتی باشد .
اقتصاد مقاومتی روشی برای مقابله با تحریم ها علیه یک منطقه یا کشور تحریم شده می باشد، در شرایطی که صادرات و واردات هیچ کدام برای آن کشور مجاز نمی باشد. طبق نظر دولت مردان ایرانی در تعریف اقتصاد مقاومتی، ضرورت مقاومت برای رد کردن فشارها وعبور از سختی ها برای رسیدن به نقاط مثبت ملی نیاز است. جمهوری اسلامی در حوزه های اقتصادی با مسائل یا مفاهیمی مواجه است که به هیچ عنوان تاکنون چه در عرصه عمل وتجارب بشری مشابه واقعی نداشته است .
یکی از این مفاهیم "اقتصاد مقاومتی" است. حوزه موضوعی اقتصاد مقاومتی که توسط مقام معظم رهبری - مدظله العالی - طرح گردیده بسیار گسترده است. بر این اساس در تبیین حوزه اقتصاد مقاومتی ابتدا نیاز است ابعاد موضوع شناسایی و موضوعات مختلف به لحاظ اهمیت طبقه بندی شوند. اقتصاد مقاومتی نباید به مقاومت اقتصادی تلقین شود این رویکرد آغاز یک انحراف در بحث گفتمان سازی است و علت حاکم شدن چنین رویکردی در ذهن این دسته از گویندگان و نویسندگان شرایط اقتصادی کشور در این دوره است، علت موثر بودن یک اصطلاح جدید این است که مقید به شرایط خلق و ابداع آن نباشد.
با عنایت به سخنان مقام رهبری "اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصادی که با توجه به همه قوتها و ضعفهای داخلی و خارجی و تهدیدها و فرصتهای بیرونی سناریو سازی می کند و برای هر شرایطی برنامه ای دارد، اگر این گونه نگاه کنیم دیگر نمی گوییم طول عمر اقتصاد مقاومتی 6 ماه یا 1 سال است، یعنی تا زمانی که تحریم ها تمام شود. خلاء اساسی که در بررسی فعالیت مدارس وجود دارد، این است که مدرسه را تنها مجری سیاستها و برنامه های دولت ندانیم، بلکه آن را واحد برنامه ریزی تصمیم گیری و مدیریت بدانیم.
یکی دیگر ازعواملی که در شرایط تهدیدات خارجی وتحریم ها اقتصاد آموزش وپرورش را تحت تأثیر می گذارد،ویژگی اقتصادی کشور است.با توجه به ویژگی اقتصاد ایران وباتوجه به این که منبع اصلی درآمد دولت فروش حاصل از نفت است، بالطبع وزارت خانه آموزش وپرورش تمایل به استقلال از جامعه دارد.چون در شرایطی که درآم حاصل از نفت مستقیما ًعاید دولت می شود،دولت از نیروهای تولیدی وطبقات اجتماعی کشورمستقل و به در آمد نفت وابسته می شود.
در چنین شرایطی به دلیل وابستگی آموزش و پرورش کشور به بودجه دولتی و نفت ، خود را جدای از جامعه احساس خواهد کردبه دلیل ضعف در رقابت سطح کارایی آن نیزپایین خواهد آمد.آنچه در حال حاضر برای توسعه مشارکت در آموزش و پرورش به منظور توسعه نهادی وجود دارد این است که علاوه بر کاهش هزینه ها در آموزش و پرورش نیازمند بسط قابلیتهای فردی در ذی نفعان آموزشی است. یکی از راهکارهای کاهش هزینه در آموزش و پرورش میباشد