بخشی از مقاله
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل اثر گذار بر توسعه برند شخصی در شرکتهای صنعتی شهر تهران در سال 1395 بود، روش انجام تحقیق پیمایشی از نوع همبستگی است، روش توصیفی و از شاخه همبستگی است، جامعه آماری این تحقیق 118 نفر از افراد حائز برند شخصی در صنایع شهر تهران بود که از این تعداد 92 نفر با فرمول کرجسی و مورگان با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند، ابزار جمع آوری دادهها پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن با استفاده از اعتبار صوری و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه تایید شد.
نتایج آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد بین بین مؤلفههای فرهنگی - ارزشها و باورها، الگوهای انگیزشی، سبک زندگی - ، مؤلفههای اجتماعی - سطوح خانوادگی، هنجارهای اجتماعی - و مؤلفههای تخصصی - منابع قدرت، توانمندسازی مبتنی بر یادگیری، الگوهای ارتباطی - و توسعه برند شخصی رابطهی معناداری وجود دارد و 69 درصد از تغییرات متغیر توسعه برند شخصی از طریق این متغیر تبیین شده است
مقدمه
پس از سال 1960 میلادی، به دلیل شکلگیری محدودیتهای منابع و انرژی، جهان شاهد افزایش رقابت بین شرکتها بوده و در این میان سازمانها جهت بقا و رشد در بازارهای رقابتی به وجود آمده، ناگزیر به استفاده موثر، مفید و کارآمد از داراییهای مشهود و نامشهود خود گردیدند. از آن زمان تاکنون پیوسته به اهمیت و نقش داراییهای نامشهود در اثربخشی فعالیتها و بهبود عملکرد کسب و کارها در سطح صنایع مختلف افزوده شده است. در این میان یکی از داراییهای نامشهود و بسیار با اهمیت برای هر سازمانی برند است.
تعاریف مختلفی از برند وجود دارد که کاتلر - 1999 - 1 آن را اینگونه تعریف میکند: برند یک نام، عبارت یا اصطلاح، نشانه، علامت، نماد، طرح یا ترکیبی از آنها است که هدف آن معرفی کالا یا خدمتی است که یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان عرضه میکنند و بدین وسیله آنها را از محصولات شرکتهای رقیب متمایز مینمایند. بنابراین تمایز محصول، خدمت و یا نام یک سازمان به عنوان مزیت رقابتی برشمرده شده و دستیابی به مزیت رقابتی در دنیای امروز، تنها با تکیه بر ویژگیهای کارکردی محصولات و خدمات امکان پذیر نبوده، بلکه در عصر حاضر، برند مهمترین عامل متمایزکننده یک شرکت تجاری از رقبا است.
میونوز و کیومر - 2004 - 2 اوکاس و ان جیاُ - - 2007 در مقاله خود تحت عنوان بازار مداری در برابر فرهنگ نوآوری: دو مسیر به عملکرد برتر برند بیان میکنند که بر اساس مطالعات موجود، در حدود 70 درصد از درآمدهای شرکتها قابل انتساب به برند است. این موضوع بیانگر وجود یک رابطه مستقیم بین عملکرد سازمان و عملکرد برند بوده و در دنیای به شدت رقابتی امروز که سازمانها با هدف حفظ و توسعه سهم بازار خود پیوسته به دنبال دستیابی به مشتریان وفاداری که به تکرار خرید خود و توصیه آن به دیگران بپردازند، هستند، نه تنها اتخاذ یک استراتژی مناسب با هدف برآورده کردن حداکثری نیازها و خواسته-های مشتریان جهت بقا در بازار ضروری است، بلکه پایش و ارزیابی مستمر و به عبارت دیگر سنجش عملکرد برند نیز جهت جلوگیری از هر گونه انحرافی از اهمیت بالایی برخوردار میباشد.
از سوی دیگر برند شخصی مبتنی بر شایستگیهای فردی میباشد. افراد برای داشتن برند شخصی مطلوب باید ویژگیهای مختلفی را از طریق کسب دانش، مهار و تجربه بیاموزند و آنها را به کار گیرند. بدون مهارتهای حرفهای، انسانی و ادراکی افراد نمیتوانند حوزه برند شخصی خود را توسعه دهند. با توسعه برند محصول و شرکت، زمینههای ایجاد مفهوم تازهای به نام برند شخصی نیز فراهم شد
تام پیترز از جمله افرادی بود که در حوزه برند شخصی مطالعات و تحقیقات گستردهای انجام داد و اصطلاح برند شخصی اولین بار در یک مقاله در سال 1997 توسط وی استفاده و مطرح شد. وی عنوان کرد توجه مدیران ارشد به محصولات و خدمات است درحالی که مهمترین بخش اثرگذار در بازار، کارکنان و مدیران هستند. او بر ساخت برند شخصی از طریق توسعه مهارتها، تغییر رفتارها و ایجاد تمایز تأکید داشت. به علاوه، این فرایند به صورت ایجاد یک دارایی که به فرد خاصی تعلق دارد نیز تعریف میشود؛ که پیکر، پوشش، ظاهر فیزیکی و زمینههای دانش را در بر میگیرد؛ اما برندسازی شخصی، فقط به این موارد محدود نمیشود و منجر به یک احساس منحصر به تشخیص، به یاد ماندنی و ایدهآل در صاحب برند می شود
برندسازی شخصی فرایندی است که توسط آن، افراد و تخصصشان مثل برندهای تجاری علامت گذاری میشوند؛ به عبارت دیگر شناسههای شخصی افراد شکل میگیرد
باتوجه به اهمیت موضوع و خلاء مطالعات در زمینه برند شخصی و مؤلفههای اثرگذار بر آن در کشور، این پژوهش بر آن است تا ضمن بررسی جامع پیشینه و دیدگاههای نویسنده و محققانی که در حوزه شایستگیهای فردی و برند شخصی فعالیت داشتهاند، مدلی را در زمینه مؤلفههای مؤثر بر برند شخصی مبتنی بر شایستگیهای فردی، طراحی، تبیین و آزمون کرده تا از طریق کارکردها و پیامدهای ناشی از آن بتوانیم به ارتقاء شایستگیهای مورد انتظار منابع انسانی دست یابیم.
همچنین برای هر شاخص مجموعه سوالاتی مطرح میشود که تمامی سؤالات در برگیرنده مفاهیم معیارها و شاخص-های کلیدی خواهند بود. از سوی دیگر در حوزه شاخصهای شایستگی نیز سه محور اصلی دانش، مهارت و نگرش نیز به عنوان عوامل کلیدی انتخاب میشوند، با توجه به اهمیت موارد فوق الذکر مساله اصلی این تحقیق این است که مهمترین عوامل موثر بر توسعه شایستگیهای برند شخصی در شرکتهای صنعتی شهر تهران در سال 1395 کدامند؟
اهداف تحقیق
هدف اصلی: بررسی عوامل موثر بر توسعه شایستگیهای برند شخصی در شرکتهای صنعتی شهر تهران در سال 1395
اهداف فرعی:
1. بررسی رابطه بین مؤلفههای فرهنگی - ارزشها و باورها، الگوهای انگیزشی، سبک زندگی - و توسعه شایستگیهای برند شخصی
2. بررسی رابطه بین مؤلفههای اجتماعی - سطوح خانوادگی، هنجارهای اجتماعی - و توسعه شایستگیهای برند شخصی