بخشی از مقاله
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی عوامل اجتماعی موثر بر موفقیت انتقال تکنولوﮊی در صنعت خودرو می باشد. هر کشور جهان سومی برای رسیدن به توسعه، ناگزیر از انتقال تکنولوﮊی است. انتقال تکنولوﮊی علاوه بر عوامل فنی و داخلی، تحت تأثیر عوامل دیگری نیز قرار دارد. چارچوب نظری این پژوهش بر پایه نظریات مرتون و ترکیبی از چند نظریه دیگر در زمینه علم و تکنولوﮊی قرار دارد و در آن تأثیر متغیرهای درونی و بیرونی میدان مورد مطالعه، به عنوان متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته موفقیت انتقال تکنولوﮊی سنجیده میشود.
روش پژوهش در این مطالعه پیمایشی است و محقق از یک نمونه ٢٢٠ نفری از کارکنان و مدیران سه واحد صنعتی تولید قطعات خودرو به جمع آوری اطلاعات می پردازد. یافتههای تحقیق بیانگر این است که کلیه متغیرهای مستقل با موفقیت انتقال تکنولوﮊی رابطه مثبت و معنیدار دارند. براساس تحلیلهای رگرسیونی چند متغیره، از بین متغیرهای درونی، آموزش و رضامندی کارکنان و از بین متغیرهای بیرونی، تحقیقات و رقابت تأثیر بیشتری بر متغیر وابسته دارند.
١- مقدمه و طرح مسأله
تکنولوﮊی به مثابه مهمترین عامل توسعه کشورها به شمار می رود. تکنولوﮊیهای پیشرفته، فعالیتهای جدید اقتصادی در صنایع و خدمات ایجاد می نمایند. در نتیجه جهان ممکن است وارد دوره جدیدی از رشد مبتنی بر دسترسی به این تکنولوﮊیهای جدید و تسلط بر آنها شود.
در دنیای کنونی اهمیت جذب و بکارگیری تکنولوﮊیهای جدید توسط سازمانهای مختلف بر کسی پوشیده نیست. یکی از علل توجه به تکنولوﮊی افزایش رقابت در ابعاد کیفیت، هزینه، زمان و بطور کلی بهره وری در صحنه گیتی است.
اختلاف در سطح تکنولوﮊی کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه باعث می گردد فاصله آنها از حیث رشد و توسعه صنعتی بطور روزافزونی افزایش یافته و به وابستگی غیرقابل انکار کشورهای درحال توسعه منجر شود. افزایش شکاف صنعتی و تکنولوﮊیکی این دو دسته از کشورها مسألهای است که افکار بسیاری از اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است و بسیاری از آنها علت اصلی عقبماندگی کشورهای درحال توسعه را ناشی از ناتوانی آنها در به کارگیری تکنولوﮊی در فعالیتهای اقتصادی و همچنین بهبود و گسترش آن میدانند. کشورهای درحال توسعه برای رفع این معضل دو راه حل دارند:
١- همه تکنولوﮊیهای مورد نیاز خود را دوباره تولید نمایند.
٢- با کسانی که تکنولوﮊی مورد نیاز آنها را در اختیار دارند وارد معامله شوند.
به دلیل فرایند طولانی تبدیل ایدههای پژوهشی به تکنولوﮊی و به دنبال آن تولیدات اقتصادی و در نهایت توسعه، شکاف کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته روز به روز بیشتر خواهد شد. بعلاوه کشورهای درحال توسعه آنقدر منابع انسانی و سرمایه در اختیار ندارند تا بتوانند راهی را که دیگران در زمان بسیار طولانی طی نموده و در مسیر خود آزمون و خطاهای بسیاری را تجربه نمودهاند در مدت زمان کوتاهتری بپیمایند. بنابراین تنها راه برای رفع این شکاف برای یک کشور درحال توسعه استفاده از تجارب موفق دیگران و دستیابی به ثمره تحقیقات دیگر کشورها در حل مشکلات صنایع خود از طریق انتقال تکنولوﮊی میباشد.
انتقال تکنولوﮊی - - Technology Transfer شیوهای است برای کشورهای درحال توسعه جهت کسب تکنولوﮊی جدیدتر.
این کشورها باید انتقال تکنولوﮊی را به عنوان مبنایی برای تکمیل تواناییهای تکنولوﮊیکی خود بکار گیرند. این تواناییها فقط به تجهیزات فیزیکی محدود نمیشود بلکه علم و دانش و تواناییهای آموزشی و مهارتهای افراد را نیز دربرمیگیرد. در بخش صنعت این تواناییها شامل انتخاب، همگون سازی و جذب، بهبود و آفرینش تکنولوﮊی جدید میباشد
انتقال تکنولوﮊی علاوه بر عوامل فنی، تحت تأثیر بسیاری از عوامل دیگر است. این عوامل که بسیاری از آنها اهمیت اجتماعی دارند تبادل تکنولوﮊی بین کشورها را تحت تأثیر قرار می دهند. علم و تکنولوﮊی توانایی کمک رسانی کامل به توسعه پایدار را ندارد مگر آنکه موانع عمده اجتماعی از سر راه روند تحولات آن برداشته شود. صاحبنظران امر انتقال تکنولوﮊی بر اهمیت این عوامل در روند انتقال تکنولوﮊی و رشد صنعتی تاکید دارند. »زیرا تکنولوﮊی نمیتواند مستقل از زمینه اجتماعی خود توسعه یابد. مجموعهای از عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در کنار عوامل فنی وجود دارند که به عنوان پارامترهای مؤثر در انتقال و توسعه تکنولوﮊی میباشند
بنابراین انتقال تکنولوﮊی به دلیل نقشی که در توسعه همه جانبه دارد، ضروری است. این انتقال تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. مطالعه حاضر، عمده تلاش خود را به شناسایی عوامل اجتماعی انتقال موفق یا ناموفق تکنولوﮊی متمرکز می نماید.
حوزه این مطالعه صنعت خودرو می باشد. »این صنعت با پیشینهای در حدود یک سده و بیش از ٥٠ میلیون دستگاه خودرو که هرساله تولید میکند، عمدهترین فعالیت تولیدی جهان محسوب می شود و از پیشرفتهترین تکنولوﮊیهای جهان نیز برخوردار است.
در درون این صنعت، صنایع پیشین و پسینی وجود دارند که وظیفه تولید محصولات مورد نیاز این صنعت عظیم را برعهده دارند. این صنعت تولیدی همواره درحال گسترش است به طوری که برای مثال از سال ١٩٥٠ تا سال ١٩٧٧ تولید جهانی خودرو ٥ برابر شده است. بررسی روند تولید جهانی خودرو طی سالهای اخیر نشان میدهد که در این مدت تولیدکنندگان جدیدی به میان آمدهاند و سهم کشورهای درحال توسعه در تولید خودرو افزایش یافته است
در کشور ما نیز صنعت خودرو از صنایع بسیار بزرگ و مهم به حساب میآید. بنابراین مطالعه و بررسی عوامل مختلف تأثیرگذار بر توسعه این صنعت از ضروریات میباشد. موفقیت در انتقال تکنولوﮊی در این صنعت باعث افزایش بهرهوری، بهبود کیفیت، افزایش توان رقابتی و کاهش هزینه های عملیاتی و بسیاری اثرات مثبت دیگر در این صنعت خواهد شد و دستیابی به این موفقیت ها به کشورمان این امکان را خواهد داد که از صنعت خودرو به عنوان یکی از پایههای مستحکم برای دستیابی به توسعه پایدار استفاده نماید. این صنعت به عنوان تبلوری از مجموع صنایع نه تنها مبین توان تأثیرگذاری و به تحرک درآوردن سایر صنایع و بخشهای اقتصادی است بلکه نشان دهنده توسعه یافتگی صنعتی کشور نیز هست. ارایه راهکاری علمی مبتنی بر تحقیقات در این صنعت می تواند آثار مثبتی بر صنعت کشور و در نهایت اوضاع اقتصادی داشته باشد.
صنایع سازنده قطعات خودرو از مهمترین صنایع پیشین صنعت خودرو میباشند. به علت پیچیده شدن صنعت خودرو در طول زمان این صنایع سعی کردند دستگاهها و دانش فنی مورد نیاز برای تولید قطعات خودرو را از خارج وارد نمایند تا بتوانند جوابگوی نیاز صنعت خودرو باشند. با توجه به اینکه صنایع قطعه سازی خودرو زیرمجموعه صنعت عظیم خودرو می باشند نگارنده فرضیات خود را در چندین واحد صنعتی سازنده قطعات خودرو آزمون می نماید.
٢- چارچوب نظری
چارچوب نظری این پژوهش در حوزه جامعه شناسی علم تدوین شده است. از جامعه شناسی علم دو تعریف میتوان ارائه نمود:
١- تعریفی کلاسیک که بر طبق آن جامعه شناسی علم عبارت است از مطالعه و بررسی در مورد رابطه بین علم و جامعه،
٢- تعریفی سیستماتیک که عبارت است از در نظرگرفتن فضای اجزاﺀ علم به عنوان یک سیستم و مطالعه روابط جمعی بین عناصر این سیستم
با توجه به اینکه تکنولوﮊی ادامه علم، نوعی علم کاربردی و در واقع کاربرد علم برای توسعه جامعه است، می توان نظریات موجود در جامعه شناسی علم را که به مطالعه توسعه علم می پردازند، به عنوان چارچوبی برای مطالعه تکنولوﮊی و توسعه آن بکار برد. بنابراین در مطالعه تکنولوﮊی می توان به دو صورت عمل نمود؛ الف: ارتباط آنرا با جامعه و عناصر موجود در آن مطالعه نمود و ب: آنرا به صورت یک کل و نهاد مطالعه کرد که اجزای مختلف آن با یکدیگر در ارتباط می باشند و یکدیگر را مورد تاثیر و تاثر قرار می دهند.
با مطالعه آثار صاحبنظران جامعه شناسی علم و تکنولوﮊی و مطالعات مربوط به توسعه علم، این نتیجه حاصل می شود که رویکردهای موجود در این زمینه به سه دسته قابل تقسیم میباشند:
دسته اول؛ نظریاتی هستند که در مطالعه علم و تکنولوﮊی و علل توسعه آنها به عوامل بیرون از نهاد علم و تکنولوﮊی اشاره مینمایند.
دسته دوم؛ نظریاتی هستند که در مطالعات مربوط به توسعه علم و تکنولوﮊی به عوامل درون نهاد علم و تکنولوﮊی میپردازند.
و دسته سوم؛ نظریاتی هستند که در مطالعات مربوط به توسعه علم و تکنولوﮊی به هر دو دسته از عوامل درونی و بیرون از نهاد علم و تکنولوﮊی اشاره مینمایند.
دانشمندان و محققان دارای رویکرد برونگرا »واقعیتهای علمی را دستخوش تعین یا جبریت عوامل ماورای علمی و مشخصاﹰ عوامل اجتماعی می دانند] «٥.[ در پرتو این عوامل اجتماعی بیرونی است که علم و آگاهی جامعه توسعه یافته و به مرحله کاربرد و نوآوری می رسد و با استفاده از آن تکنولوﮊی های مختلف تولید میشوند. این رویکرد جامعهشناسانی را که عوامل موثر بر رشد علم را در ساختار اجتماعی اقتصادی جستجو میکنند و یا کسانی را که ریشه آنرا در فرهنگ، ایدئولوﮊی و ارزشهای جامعه میجویند در یک طبقه قرار میدهد.
رویکرد درونگرا مبتنی بر دید سیستمی است. در رویکرد سیستمی، به جای اینکه تأثیر عوامل بیرونی اهمیت داشته باشد، بیشتر بر کل نظام - سیستم - علم تاکید می شود. به عبارت دیگر، مساله تعین واقعیتهای علمی که تحت تاثیر عوامل درونی فضای علم قرار دارند مطرح است. این فضای علم یا سیستمهای علم مشتمل است بر عناصر مختلف متعدد از قبیل دانشمندان، کشفیات سابق، کتابها، مجلات سابق، مجلات علمی، ارتباطات، رقابتها، اعتبارات مالی، تخصیصها و الویتها.