بخشی از مقاله

چکیده

براى شناخت عوامل استحکام و پایدارى خانواده شناخت انگیزهها، نیاز و کشش هاي تشکیل خانواده لازم است میشود. انگیزههاى تشکیل خانواده خود اساسیترین عوامل استحکام و پایدارى آن نیز هستند. انگیزه جنسی و عاطفی اصلیترین عامل جفتطلبی براى موجودات زنده از جمله انسان است. تأمین امنیت و غذا، نیازهاى مادى، یافتن آرامش و نداشتن احساس تنهایی و سرگردانی براى انسانها مهم است اما نیازهاى دیگرى مانند شرایط آداب، رسوم و باورهاى خاص اجتماعی در جوامع مختلف تأثیر و انگیزش خاص در تشکیل خانواده، همسر گزینی و داشتن فرزند تشویق میکنند.

نیاز جنسی، داشتن فرزند، داشتن جایگاه متناسب در جامعه از عوامل مؤثر در تشکیل و استحکام خانواده دانست. علاوه بر این عوامل طبیعی و اجتماعی، باورها و اعتقادات مردم و پایبندى آنها به احکام شرعی و رضاى خداوند در تشکیل و پایدارى خانواده نقش مهمی دارد . از جمله این عوامل توصیه به ازدواج، کراهت یا حرمت طلاق، توصیه دین به تحمل مشکلات خانواده، وعده پاداش نام برد. محبت، عشق واقعی، نیاز عاطفی، نیاز جنسی، و داشتن فرزند، که هدف آفریدگار از ازدواج و زوج آفریدن است از مهمترین عوامل استحکام خانواده است، و عوامل بیرونی و قوانین کشورها و فرهنگ جامعه میتواند این عوامل را تشدید یا تضعیف کند.

-1 مقدمه

یکی از محیط هایی که انسان اغلب از آغاز تا پایان زندگی رابطه اي تنگاتنگ و سرنوشت ساز با آن دارد کانون خانواده است. این امر نشانگر این حقیقت است که نیاز به خانواده، یکی از اساسیترین و طبیعیترین نیازهاي انسان به شمار میآید. امروزه، یکی از مباحث مهم جامعه شناسی، توجه به دوام یا فروپاشی خانواده می باشد. با وجود دگرگونی هاي فراوان در عصر صنعتی شدن و اصالت یافتن فردگرایی و لذتگرایی، نخستین و مهم ترین نهادي که تحت تأثیر قرار گرفته، خانواده است که در روند توسعه و جهانی شدن دچار تحولات جدي گردیده است.

در بعضی جوامع، نه تنها کارکردهاي خانواده، بلکه اصل و تمامیت آن با جایگزین هاي احتمالی و انحرافی مانند زندگی مشترك بدون ازدواج یا همزیستی دو همجنس و خانواده ي تک والدي به چالش کشیده شده است، به گونه اي که نشانه هاي جدي از هم پاشیدگی این کانون دیرپاي اجتماعات بشري در بسیاري از جوامع صنعتی ظاهر شده است .این امر نگرانی هایی در پژوهشگران و جامعه شناسان به وجود آورده است و آنان، همواره، در پی یافتن پاسخی براي این پرسش هستند که کودکان فردا در نبود خانواده ها چگونه و در کجا زندگی را آغاز کرده، به آن ادامه خواهند داد.

نظریات فمینیست هاي افراطی در این زمینه آینده اي بسیار نگران کننده و ضدبشري ترسیم میکند، مانند فروپاشی کامل خانواده، به عنوان تنها راه نجات زنان از مردسالاري و سپردن کودکان به مهدکودكها و حتی در مرحله ي بالاتر، تولید کودکان آزمایشگاهی و پرورش آنها بدون دخالت نقش مادري می باشد

خانواده رکن اساسی جامعهي انسانی است و بی شک با سستی روابط و گسست آن، جامعه نمی تواند به رشد و پویایی دست یابد، زیرا هیچ پدیدهي انحرافی در جامعه، بدون در نظر گرفتن میزان طلاق و ثبات خانواده ها مطرح نمیگرددو در صورت نبود یا وجود خلل در آن، هیچ نهاد و سازمانی نمی تواند به طور کامل جایگزین آن شود. و سهم دولت ها در این زمینه، تنها برنامه ریزي و ایجاد تسهیلات لازم براي شکل گیري درست خانواده و کمک به ثبات استحکام درونی آن است

آن چه در عصر حاضر ذهن اندیشمندان و جامعه شناسان را به خود مشغول ساخته مسائل مربوط به خانواده است. خانواده به عنوان مهم ترین کانون بشري، عنصر اساسی در تشکیل، پیشرفت و موفقیت یک جامعه و ملت است، لذا سعادت هر جامعه اي منوط به نیک بختی خانواده هاي آن جامعه است. از عمده عوامل کاهش رشد جمعیت میتوان به اختصار، امور ذیل را نام برد.

افزایش سن ازدواج؛ در این صورت تک فرزندي و یا کم فرزندي از پیامدهاي طبیعی ازدواج است . ، طلاقهاي فراوان و زودرس که اغلب این خانمها موفق به ازدواج دیگري نمیشوند.، قوانین دست و پاگیر مثل بیمه نشدن فرزندان چهارم به بالا، تبلیغات گسترده بر ضد فرزند متعدد و تبلیغ مثبت براي تک فرزندي و اولاد کمتر و تشویقهاي فراوان براي کاهش رشد از جمله رایگان بودن عقیمسازي مردان و زنان. سنگاندازي در برابر طرحهایی که در راستاي تشویق فرزندداري ارائه شده در جامعه از جمله عوامل مهم در ایجاد خطرات مهمی در تشکیل خانواده باشد.

براى شناخت عوامل استحکام و پایدارى خانواده لازم است بدانیم چه انگیزهها، نیاز و کشش هایی سبب تشکیل خانواده میشود، و چه حکمتی در تشکیل خانواده و ازدواج وجود دارد. عوامل استحکام و پایدارى را میتوان در همان عواملی که سبب تشکیل آن میشود یافت.

انگیزههاى تشکیل خانواده خود اساسیترین عوامل استحکام و پایدارى آن نیز هستند. مثلاً انگیزه جنسی و عاطفی اصلیترین عامل جفتطلبی براى موجودات زنده از جمله انسان است. پس تداوم این انگیزه میتواند سبب استحکام و پایدارى آن نیز باشد. در انسان داشتن فرزند نیز از عوامل اساسی میل به ازدواج به حساب میآید. بخصوص در میان خانواده هایی که نیاز به نیروى کار و حمایت و دفاع خانواده فرزندان داشتهاند. براى انسانها مهم است

جایی که پس از کار و تلاش روزانه بتوان در آن آرامش یافت، و احساس تنهایی و سرگردانی نکرد. تأمین امنیت، غذا و نیازهاى مادى خویش را نیز در آن جا یافت اما نیازهاى دیگرى نیز هستند که در مرتبه بعد قرار دارند، مثل شرایط آداب، رسوم و باورهاى خاص اجتماعی که هر کدام از اینها در جوامع مختلف کارکرد و تأثیر و انگیزش خاص خود را دارد و افراد را به تشکیل خانواده، همسر گزینی و داشتن فرزند تشویق میکنند. پس میتوان نیاز جنسی، داشتن فرزند، داشتن جایگاه متناسب در جامعه را از عوامل مؤثر در تشکیل و استحکام خانواده دانست.

علاوه بر این عوامل طبیعی و اجتماعی، از عوامل دیگرى هم میتوان یاد کرد که در پاسخگویی به این نیازهاى طبیعی و اجتماعی تأثیر دارد و آن عبارت است از باورها و اعتقادات مردم و پایبندى آنها به احکام شرعی و رضاى خداوند. این عوامل در تشکیل و استحکام خانواده نیز بسیار مهم هستند، مانند توصیه به ازدواج، کراهت یا حرمت طلاق، یا توصیه دین به تحمل مشکلات خانواده و وعده پاداش به این افراد، و پاداش براى اصل ازدواج. با همین دیدگاه است که جهان بینی و باورهاى یک ملت، بطور عام، و زن و شوهر بطور خاص در تشکیل و پایدارى خانواده نقش مهمی دارد.

در برخی جوامع و فرهنگها، عواملمادى و انگیزههاى اقتصادى، عامل تشکیل خانواده، هر چند به صورت ظاهرى بوده است، مانند برخی ازدواجها در شوروى سابق که سبب میشد زن و مرد بتوانند از خانههاى دولتی استفاده کنند؛ دوام آن خانوادهها مربوط به همان نیاز خاص بود. معروف بود که گاهی جوانان شهرستانی با زنان مسن مسکو یا شهرهاى بزرگ محل تحصیل یا کار خود ازدواج میکردند.

طبیعی بود که آن زنان و مردان به ازدواج خویش به عنوان یک زندگی که باید ادامه یابد نگاه نمیکردند. نیاز متقابل بیرونی آنها را به ازدواج وا میداشت، و این عمل صورى با ازدواج حقیقی تفاوت داشت. گاهی ممکن است رویه دولت کارکردى برعکس داشته باشد؛ مانند قانون مربوط به مستمرى و حمایت از زنانمطلّقه در آمریکا، که سبب شده است برخی از زنان با برنامه قبلی، با اظهار عشق و محبت مردى را به دام ازدواج خویش بیندازند، و پس از ثبت ازدواج، درخواست طلاق کنند، تا از آن حمایتهاى دولت بهرهمند شوند؛ آزادانه، بدون قید و بند شوهر داشتن، کمترى براى زندگی داشته باشند و نیازهاى جنسی خود را نیز با استفاده از آزادىهاى بیبندبارانه جامعه خویش برآورده سازند. به یقین این قانون و حمایت دولت با هدف خدمت رسانی بوده و اهداف خیرخواهانهاى داشته،اما این پیامد را نیز داشته است.

انسان همواره به شناخت آن چه در طول زندگی با آن در ارتباط است نیاز دارد. از مهم ترین آن ها خانواده است که نحوه ي تشکیل و بقاي آن نقش مهمی در سعادتمندي افراد، جوامع و ملت ها دارد و لذا باید در تحکیم بنیان هاي خانوادگی بسیار کوشید. دین اسلام در این عرصه نیز هم چون سایر ابعاد و عرصه هاي آموزه هاي متعالی و حیات بخشی را ارائه می نماید و بر عواملی چون وجود ایمان، تقوا، عشق و محبت، مهرورزي، احترام متقابل، صبر و شکیبایی، مدیریت صحیح، اخلاق نیکو، صداقت، گفتگوي نیکو، شناخت حقوق و وظایف و ... در اعضاي خانواده تأکید کرد. هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل استحکام و دوام خانواده از دیدگاه دین مبین اسلام می باشد.

-2 تعریف خانواده

خانواده به مفهوم محدود آن عبارتست از یک واحد اجتماعی، ناشی از ازدواج یک زن و یک مرد که فرزندان پدید آمده از آنها آن را تکمیل می کنند. تعریف دیگري خانواده را شامل مجموعه اي از افراد می داند که با هدف و منافع مشترك زیر سقفی گرد هم می آیند. اسلام خانواده را گروهی متشکل از افراد، داراي شخصیت مدنی، حقوقی و معنوي معرفی می کند که هسته اولیه آن را ازدواج مشروع زن و مردي تشکیل می دهد و نکاح عقدي است که براساس آن رابطه زوجیت بین زن و مرد برقرار شده و در پس آن طرفین داراي وظایف و حقوق جدید می شوند.

-3 مسئولیت خانواده

همه ذرات عالم، مسئولیتی معین دارند و به خود رها نشده اند. به طور کلی، انسان سه نوع وظیفه - عبادي، فردي و اجتماعی - بر عهده دارد مسئولیت خانواده، بسیار سنگین و حساس است و همسرداري و تربیت فرزند، از آیین ها و احکام ویژه اي برخوردار است. هر یک از ارکان خانواده وظایفی دارند. تنها با انجام دادن این وظایف متقابل است که کانون خانواده، همواره گرم و سالم و از لحاظ پرورش اخلاقی، پویا و مؤثر خواهد ماند. اگر در انجام دادن وظایف یاد شده، کوتاهی شود ، موجب گسیخته شدن کانون گرم خانواده می شود. خداوند متعال در قرآن می فرماید: »زیان کاران در حقیقت، کسانی اند که به خود و کسانشان در روز قیامت زیان رساندهاندآري،. این همان خُسران آشکار است«

-4خانواده در اسلام

نگرش اسلام به خانواده بر عکس مکاتب و دیدگاههاي غیر اسلامی، که نگاهی تکبعدي است، بسیار عمیق و همهجانبه است و تمام ابعاد آن از آغاز تا انتها، در همه مراحل مورد توجه بوده و در هر مورد دستورات لازم ارائه گردیده است. آنقدر که اسلام به تحکیم بنیان خانواده اهمیت داده و در دستورات خود گام به گام آن را دنبال نموده است، مکتبهاي دیگر به استقرار خانواده بها ندادهاند. خداي متعال ایجاد محبت و همدلی بین زن و شوهر را از نشانههاي خود دانسته، میفرماید:

« - روم: - 29 یکی از نشانههاي خداوند این است که براي شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان بیارامید و میان شما و همسرانتان مودت و رحمت برقرار ساخت. براساس بینش اسلامی، پیوند میان زن و مرد فراتر از یک غریزه بوده، منشأ فطري و الهی دارد که ا ز سرشت آدمی ناشی میشود. دستگاه عظیم خلقت چنان زوجین را به هم علاقهمند ساخته است که حاضرند براي رفاه حال دیگري، رنج و زحمت را به جان خود بخرند تا همسر در آسایش زندگی کند. آفریدگار بشر کاري کرده است که خودخواهی و تکروي در محیط خانواده به خدمت و همکاري تبدیل شود. وقتی زن و مرد عقد همسري بستند و قرار گذاشتند که یک عمر با هم زندگی کنند، خود به خود عواطف خاصی نسبت به یکدیگر پیدا میکنند. اینگونه روابط عاطفی بین آن دو، هم در تکوین و هم در تشریع موردنظر پروردگار است و هدف خداوند این است که بین زن و شوهر، مهر و محبت بر قرار باشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید