بخشی از مقاله
چکیده: با ظهور انقلاب صنعتی و بروز بحرانها و عدم تعادلهای ناشی از فزونی تولید بر مصرف و به دنبال آن پدید آمدن تورم ساختاری در اقتصاد، دخالت مستقیم و مستمر دولت در برنامه ریزی های اقتصادی برای ایجاد تعادل جهت رشد و توسعه اقتصادی اجتناب ناپذیر می نماید. در چنین شرایطی، مالیات به عنوان برداشتی حساب شده و متکی بر برنامه از درآمد و ثروت ملی عمدتاً به مثابه ابزار تنظیم سیاست های مالی برای ایجاد تعادل موردنظر در سطح کلان اقتصادی، اهمیت می یابد به گونه ای که بتواند شرایط مناسب جهت رشد و توسعه اقتصادی هماهنگ را ایجاد نماید.
از این رو این مطالعه به بررسی عوامل تعیینکنند درآمد مالیاتی در گروه کشورهای عضو سازمان اوپک از جمله ایران طی دوره زمانی 2013-2004 میپردازد. کشورهای مورد مطالعه شامل پنج کشور عضو اوپک از جمله ایران، آنگولا، کویت، قطر و نیجریه میباشد. روش مورد استفاده برای تخمین مدل مورد نظر، روش پانل دیتا بوده که در این پژوهش پس از آزمونهای لازم روش اثرات تصادفی برای این منظور انتخاب گردید.
نتایج حاصل از تخمین مدل به روش اثرات تصادفی نشان داد که متغیر تولید ناخالص داخلی واقعی تاثیر مثبت و معنادار بر درآمد مالیاتی در این گروه از کشورها دارد. متغیر حجم تجاری هیچ تاثیری بر درآمد مالیاتی نداشته اما نسبت سرمایه-گذاری مستقیم خارجی به تشکیل سرمایه ثابت تاثیر مثبت و معنادار بر درآمد مالیاتی این گروه از کشورها دارد.
همچنین متغیرهای نرخ مرگ و میر کودکان و تعداد سالهای زندگی افراد پس از تولد تاثیر مثبت و معنادار بر درآمد مالیاتی داشته است. متغیرهای نهادی نیز شامل حقوق سیاسی و آزادی حقوقی بوده که متغیر حقوق سیاسی تاثیر مثبت و معنادار بر درآمد مالیاتی داشته درحالی که آزادی حقوقی هیچ تاثیری بر درآمد مالیاتی این پنج کشور عضو اوپک ندارد.
از این رو پیشنهاد میگردد که دولتهای این پنج کشور عضو اوپک از جمله ایران برای افزایش درآمد مالیاتی، تولید ناخالص داخلی واقعی و همچنین سهم سرمایهگذاری مستقیم خارجی از سرمایه ثابت را افزایش دهد. همچنین دولت میتواند با افزایش امید به زندگی و تعداد سالهای زندگی پس از تولد بر درآمد مالیاتی بیفزاید. همچنین میتوان با افزایش حقوق سیاسی در این کشورها درامد مالیاتی را افزایش داد.
-1 مقدمه
ظهور انقلاب صنعتی و بروز عدم تعادل های ناشی از فزونی تولید بر مصرف و برعکس نقش پول کاغذی و پدید آمدن تورم ساختاری، دخالت مستقیم و مستمر دولت در برنامه ریزی های اقتصادی برای ایجاد تعادل جهت رشد و توسعه اقتصادی را که اغلب اقتصاد دانان ضرورتی مسلم می افکارند اجتناب ناپذیر می نماید. در چنین شرایطی، مالیات به عنوان برداشتی حساب شده و متکی بر برنامه از درآمد و ثروت ملی عمدتاً به مثابه ابزار تنظیم سیاست های مالی برای ایجاد تعادل موردنظر در سطح کلان اقتصادی،اهمیت می یابد به گونه ای که بتواند شرایط مناسب جهت رشد و توسعه اقتصادی هماهنگ را ایجاد نماید.
همچنین با تشکیل جوامع بشری ابتدایی، بحث مالیات ستانی پا به عرصه وجود گذاشت. مالیات در ادبیات اقتصاد کلان به عنوان ابزاری برای سیاستگذاری های اقتصادی دولت مطرح است و می توان ادعا نمود که همزمان با تشکیل نخستین جوامع بشری مالیات نیز به عنوان ابزار درآمدزای حاکمان جوامع بوده است. نظام اقتصادی هر جامعه ای متشکل از نهادهایی همچون خانوار، بنگاه و دولت می باشد که نهاد دولت برای اعمال حاکمیت جمعی نیازمند درآمد است و عمده ترین آن درآمدهای مالیاتی می باشد.
درآمدهای مالیاتی در بسیاری از کشورها در مقایسه با سایر منابع درآمدی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و در کنترل آثار نامطلوب اقتصادی کاربرد فراوانی دارد. وجود نظام مالیاتی کارآمد و مؤثر منجر به افزایش نسبت درآمد مالیاتی به تولید ناخالص داخلی و کاهش اقتصاد پنهان و زیرزمینی خواهد شد .[4] در بین انواع درآمدهای دولت، مالیات قابل قبول ترین و مناسب ترین نوع آن از نظر اقتصادی است.
همچنین مالیات به عنوان ابزاری کارآمد در جهت اجرای سیاستهای اقتصادی؛ اعم از توزیعی و مالی و حتی هدایت اقتصاد در مسیر اهداف کلان اقتصادی مانند تثبیت اقتصادی، ایجاد اشتغال، رشد اقتصادی و بهبود رفاه اجتماعی بشمار می آید. از این رو از نظر اقتصاددانان وجود یک نظام مالیاتی کارآمد برای تداوم فعالیتهای دولت، از ضروریات است.
افزون بر این، در کشورهای تک محصولی؛ مانند کشور ما که برای تأمین هزینه های دولت، بیشتر متکی به درآمدهای حاصل از صادرا ت منابع طبیعی هستند، بیشترین توجه، به نقش مالیات در بودجه دولت ضرورت دارد.[7] در راستای موضوع مورد بررسی مطالعات مختلفی در داخل و خارج از کشور انجام شده است که در ذیل به پاره ای از آنها اشاره خواهد شد. غلامرضا گرایی نژاد و الهه چپردار - - 1391 در مطالعه ای به بررسی عوامل مؤثر بر درآمدهای مالیاتی در ایران طی دوره زمانی 1357-1387 با استفاده از الگوی اقتصاد سنجی حداقل مربعات معمولی - - OLS پرداختند.
متغیر وابسته در مطالعه آنها نسبت درآمد مالیاتی به تولید ناخالص داخلی - - GDP و متغیرهای مستقل شامل سهم ارزش افزوده بخش کشاورزی از GDP، سهم درآمدهای نفتی از بودجه عمومی، نرخ باسوادی، شاخص آزادسازی تجاری و بودجه وزارت دارایی به کل درآمدهای مالیاتی است. نتایج حاصل از مطالعه آنها نشان داد که گسترش درآمدهای نفتی و سهم بخش کشاورزی با نسبت میزان وصول مالیات ها به تولید ناخالص داخلی رابطه معکوس دارند.[6] جواد پورمقیم، معصومه نعمت پور و میرحسین موسوی - 1390 - در مطالعه ای به بررسی عوامل مؤثر بر سطح وصول درآمدهای مالیاتی در سیستم مالیاتی ایران طی دوره زمانی -1380 1338 با استفاده از الگوی تصحیح خطای برداری - VECM - پرداختند.
نتایج حاصل از مطالعه آنها نشان داد که تولید ناخالص داخلی بدون نفت، ارزش افزوده درآمدهای نفتی و نرخ تورم اثر مثبت و نرخ ارز اثر منفی بر درآمدهای مالیاتی دارد. ضریب تصحیح خطا -0/58 و از لحاظ آماری معنی دار است که نشان دهنده این است که در هر دوره 58 درصد از عدم تعادل در دوره قبل به سمت تعادل بلندمدت تعدیل می شود.[2] محمدرضا سلمانی بی شک، امیر شاهویردی دولت آباد و فرانک باستان - 1393 - در مطالعه ای به بررسی اثرات درآمد مالیاتی و امنیت اقتصادی در ایران طی دوره زمانی 1355-1390 با استفاده از آزمون علیت تودا- یاماموتو پرداختند.
هدف از مطالعه آنها بررسی رابطه علی بین درآمدهای مالیاتی و امنیت اقتصادی در ایران است. نتایج حاصل از مطالعه آنها نشان داد که رابطه علییک سویه بین نسبت درآمدهای مالیاتی به GDP و امنیت اقتصادی وجود دارد.[4] نعمت فلیحی - - 1387 در مطالعه ای به بررسی عوامل مؤثر بر تلاش مالیاتی و پیشنهاد تدوین الگوی سیستم دینامیکی تلاش مالیاتی پرداخته است.
وی با استفاده از الگوی اقتصادسنجی داده های تابلویی - - Panel Data، طی دوره زمانی 1985-1995، شاخص تلاش مالیاتی برای کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه محاسبه کرده که نتایج مطالعه وی نشان داد براساس شاخص تلاش مالیاتی محاسبه شده، ایران در رتبه 73 بین 74 کشور قرار دارد و عدد مربوط به شاخص مذکور برای ایران معادل 0/5 برآورد شده است.
همچنین وی در مطالعه خود به محاسبه شاخص تلاش مالیاتی برای هفت استان کشور شامل گیلان، فارس، اصفهان، تهران، آذربایجان شرقی، خوزستان و خراسان پرداخته است. نتایج نشان داد که تلاش مالیاتی در استان تهران و اصفهان بالاتر از متوسط کل کشور می باشد. وی همچنین تابع تلاش مالیاتی کل کشور را با استفاده از الگوی حداقل مربعات معمولی برآورد کرده که متغیر وابسته آن نسبت درآمد مالیاتی به GDP است.
نتایج مطالعه وی نشان داد که درآمد سرانه تأثیر مثبت و معنی داری بر تلاش مالیاتی، نرخ تورم تأثیر منفی و معنی داری بر تلاش مالیاتی و متغیر رشد سهم ارزش افزوده بخش های خدمات و صنعت تأثیر مثبت و معنی داری بر تلاش مالیاتی دارد.[5] کاسترو و کاماریلو - 2014 - در مطالعه ای به بررسی عوامل تعیین کننده درآمد مالیاتی در گروه کشورهای عضو OECD طی دوره زمانی 2001-2011 با استفاده از الگوی اقتصادسنجی داده های تابلویی تعمیم - - GMM پرداختند.
نتایج حاصل از مطالعه آنها نشان داد که تولید ناخالص داخلی سرانه و ارزش افزوده بخش صنعت اثر مثبت و از طرف دیگر ارزش افزوده بخش کشاورزی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی اثر منفی بر درآمد مالیاتی دارند.[8] مویبی و سینبو - 2013 - در مطالعه ای به بررسی عوامل کلان اقتصادی تعیین کننده درآمد مالیاتی در نیجریه طی دوره زمانی 1970-2011 با استفاده از الگوی تصحیح خطای برداری - VECM - پرداختند.
نتایج حاصل از مطالعه آنها نشان داد که تولید ناخالص داخلی، شاخص آزادسازی تجاری، نرخ ارز و نرخ تورم اثر منفی بر نسبت درآمد مالیاتی به تولید ناخالص داخلی دارند. همچنین ضریب تصحیح خطا - ECM - برابر با -0/87 و از لحاظ آماری معنی دار می باشد که نشان می دهد در هر دوره 87 درصد از عدم تعادل در کوتاه مدت به سمت تعادل بلندمدت تعدیل می گردد.[10] امیر و همکاران - 2011 - در مطالعه ای به بررسی عوامل تعیین کننده درآمد مالیاتی: مطالعه جامع مالیات مستقیم و غیرمستقیم در پاکستانو هند طی دوره زمانی 2000-2009 با استفاده از الگوی اقتصادسنجی داده های تابلویی - - Panel Data پرداختند.
هدف از مطالعه آنها مقایسه منبع درآمدهای مالیاتی در دو کشور مذکور است. نتایج حاصل از مطالعه آنها نشان داد که در پاکستان بیشتر درآمدهای مالیاتی از طریق مالیات غیر مستقیم در حالیکه در هند از طریق مالیات مستقیم بدست می آید.[9] ادیسون و لوین - 2010 - در مطالعه ای به بررسی عوامل تعیین کننده درآمد مالیاتی در آفریقا طی دوره زمانی 1980-2005 با استفاده از الگوی اقتصادسنجی داده های تابلویی تعمیم یافته - GMM - پرداختند.
نتایج حاصل از مطالعه آنها نشان داد که ارزش افزوده بخش کشاورزی و اندازه جمعیت اثر منفی و معنادار، تولید ناخالص داخلی سرانه اثر منفی و غیرمعنادار و شاخص آزادسازی تجاری اثر مثبت و معنادار بر نسبت درآمد مالیاتی بر تولید ناخالص داخلی دارند.[11] با توجه به مطالب مذکور در تحقیق حاضر به دنبال بررسی عوامل مختلف مؤثر بردرآمدهای مالیاتی در گروه کشورهای عضو اپک طی دوره زمانی 2004-2013 هستیم. نوآوری این مطالعه به لحاظ بررسی عوامل تعیین کننده درآمدهای مالیاتی در گروه کشورهای عضو اپک، متغیرهای مورد استفاده و مدل اقتصادسنجی داده های تابلویی است.
-2 روش تحقیق
در مطالعه حاضر به تجزیه و تحلیل ترکیب سری زمانی و مقطعی و به عبارت دیگر، روش دادههای تابلویی که یکی از موضوعات کاربردی در اقتصادسنجی است می پردازیم، به این ترتیب که پنج کشور عضو اپک شامل آنگولا، ایران، قطر، کویت و نیجریه - براساس دسترسی به اطلاعات موجود- را طی دوره زمانی - 2004-2013 دوره ده ساله - مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار می دهیم.اطلاعات موردنیاز از پایگاه های اطلاعاتی شاخص توسعه جهانی - WDI - و آزادی جهانی جمع آوری شده اند.
الگوی تجربی مدل براساس مطالعه انجام شده توسط کاسترو و کاماریلو - 2014 - به صورت زیر است: در معادله شماره - 1 - ، متغیر وابسته تحقیق یعنی درآمدهای مالیاتی درصدی ازGDP در سالt است. نشان دهنده بردار ضرایب برآورد شده و نشان دهنده متغیرهای توضیحی مطالعه، شامل سه مجموعه متغیرهای اقتصادی، اجتماعی ونهادی به شرح زیر است:
متغیرهای اقتصادی شامل:
➢ تولیدناخالص داخلی واقعیGDPit؛
➢ حجم تجاری - TR it مجموع صادرات و وادرات کالاها و خدمات درصدی از - GDP؛
➢ نسبت سرمایه گذاری مستقیم خارجی - FDIit - به تشکیل سرمایه ثابت ناخالص. متغیرهای اجتماعی شامل:
➢ تعداد سال های زندگی بعد از تولد افراد
➢ نرخ مرگ و میر کودکان
متغیرهای نهادی شامل:
➢ حقوق سیاسی - - : اندازه گیری شده توسط سظح دموکراسی در هر کشور.
➢ آزادی حقوقی : - CLit - شامل آزادی بیان، اندیشه و امنیت قانونی.