بخشی از مقاله
چکیده:
زندگی پیچیده امروزی، هرلحظه در حال نو شدن است و انسان برای خلق پویایی و گریز از ایستایی در زندگی نیازمند خلاقیت و ابتکار است. یکی از مسائلی که از دیرباز ذهن اندیشمندان را به خود مشغول نموده است، چگونگی پرورش خلاقیت و ابتکار عمل در دانش آموزان، می باشد.ایجاد روحیه خلاق و تربیت نسلی پژوهشگر یکی از مهمترین اهداف نظام تعلیم و تربیت است؛رسیدن به این مهم نیازمند بستری مناسب است که در آن معلم انگیزه کافی برای هدایت روند تعلیم و تربیت به سوی فعالیتهای خلاقانه را داشته باشد.
در این تحقیق خلاقیت و سپس عوامل مؤثر برخلاقیت،آموزش خلاقیت، موانع بروز خلاقیت در دانش آموزان و تکنیک بارش فکری بررسی شد.یافته های پژوهش نشان می دهد که پژوهش بستری برای تقویت روحیه ابتکار و خلاقیت است.
چون اساسی ترین عامل برای ایجاد شرایط مطلوب جهت تحقق هدف های آموزشی،معلم است.در این میان، نقش معلم در پرورش خلاقیت به عنوان کسیکه هدایت کلاس درس را عهده دار است، بسیار مهم است.از جمله فعالیتهای معلم در پرورش خلاقیت،تقویت حس اعتماد به نفس و حس کنجکاوی و پرسشگری،فراهم نمودن زمینه رقابت سالم و سازنده در محیطی آرام و ایجاد روشهای جدید به جای روشهای قدیمی و سنتی در سر کلاسهای درس می باشد.
مقدمه:
در دنیایی که به سرعت در حال تغییر و تحول است کسی که ایستا باشد بازنده است.امروزه امنیت واقعی در پویایی است،نه در ایستایی و منفعل بودن.
در این زمان تفکر خلاق کلیدی است که امکان مواجهه با مشکلات تطبیق و در نهایت موفقیت را برای ما فراهم می سازد.
آموزش و پرورش یکی از عوامل اساسی به وجود آورنده تفکر خلاق است و بیشتر کوشش آن مصروف پرورش انسان
های خلاق و مبتکر می شود. پس از یک سو وظیفه فراهم آوردن زمینه رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری و استفاده صحیح و جهت دار از استعدادها و توانایی های افراد را برعهده دارند که این خود زمینه ساز توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه است و از سوی دیگر برای پویایی خود نیازمند پرورش و بهره مندی از افراد خلاق و نوآوری می باشد
درست است که خلاقیت موروثی و ژنتیکی است اما نمی توان منکر نقش خانواده و معلم شد.پرورش خلاقیت مستلزم فراهم ساختن امکانات مناسب و وجود زمینه های مساعد،تقویت انگیزه درونی و آشنایی با روش ها و تکنیک های تدریس می باشد؛چون با دست یافتن به این مهم،زمینه کنجکاوی و خودباوری را در دانش آموزان تقویت کرده و در نهایت به شکوفایی خلاقیت منجر می شود.
به خاطر حساسیت این موضوع و به خاطر اینکه مشکلات اساسی که در سیستم آموزشی و روش تدریس وجود دارد که مانع شکوفایی استعدادهای دانش آموزان شده بر آن شدم در مورد خلاقیت،عوامل مؤثر بر آن و آموزش خلاقیت و عواملی که باعث می شود خلاقیت از بین برود و در عین حال از تکنیک بارش فکری که از روشها و تکنیک های مهم در پرورش خلاقیت است،تحقیق کنم.
فرضیه تحقیق:
- 1معلمان و به کارگیری روش صحیح تدریس نقش بسزایی در پویایی کلاس دارند.
- 2خلاقیت و روش های تفکر خلاق را می توان به دانش آموزان آموزش داد.
خلاقیت:
خلاقیت نوعی قابلیت است.قابلیت خلق چیزی نو. امروز،همه محققان در این نظر متفق اند که اساس قدرت انسان ناشی از خلاقیت اوست و اهمیت خلاقیت و نقش زیربنایی آن در کلیه مسائل زندگی بر همگان آشکار است
تعاریف مختلفی از خلاقیت توسط صاحب نظران به عمل آمده است از جمله:گیزلین - : - chiselinخلاقیت را ارایه کیفیت های تازه از مفاهیم و معانی می داند.وزنون - : - Vernonمعتقد است خلاقیت توانیی شخص در ایجاد ایده ها،نظریه ها،بینش ها یا اشیای جدید و نو و بازسازی مجدد در علوم.تایلور - : - taylorخلاقیت را شکل دادن تجربه ها در سازمان بندیهای تازه می داند
ویژگیهای شخصیتی افراد خلاق:
از نظر شخصیتی افراد محافظه کار علاقه به این دارند که قوانین حفظ شود و حداقل تغییر ایجاد شود.آنها دوست دارند زندگی و کارشان مشابه باشد و از موقعیتهای مبهم دوری می کنند.اما افراد پیشرفت گرا دوست دارند ورای قوانین موجود عمل نمایند.آنها خواستار حداکثر تغییر بوده و پای بند منطق رایج نیستند.طبیعی است برا خلاقیت نیازمند روش پیشرفت گرا هستیم. از افکار واگرا پیروی می کنند.کنجکاو و فعالند و انگیزه درونی آنها به یادگیری بسیار بوده و اهل پرسش های چالش برانگیز هستند.از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند.از لحاظ فکری مستقل اند.پایداری و پشتکار بسیار بالایی دارند.مثبت اندیش،امیدوار.همواره در برخورد با پدیده های اطراف،چیستی،چرایی و چگونگی آن را طلب می کنند.
تورنس - - torens در زمینه ویژگیهای شخصیتی افراد خلاق می گوید؛خلاقیت عبارت است از حساسیت به
مسائل؛کمبودها،مشکلات و خلاءهای موجود در دانش،حدس زدن و تشکیل فرضیه هایی درباره این کمبودها،ارزشیابی و آزمایش این حدسها و فرضیه ها احتمالاً اصلاح و آزمون مجدد آنها و در نهایت نتیجه گیری می باشد. گیلفورد - Guilford - به تفکری که آن را »همگرا« نامیده است نیز اشاره می کند.در تفکر همگرا از افراد خواسته می شود که به سمت یک پاسخ پذیرفتنی واحد برای یک مسئله حرکت کنند،نه آنکه خط فکری خود را جدا و تمام راه حل هایی را که به نظرشان می رسد ارائه کنند.در تفکر واگرا که مربوط به تفکر خلاق است به راه های مختلف جهت حل یک مسأله می پردازد.گیلفورد معتقد است در این نوع تفکر پژوهشی به چشم می خورد که متوجه جهات مختلف می باشد
دانش آموزی که در پاسخ به پرسش های امتحان از مطالب کتاب و گفته های معلم استفاده می کند همگرایانه و ضد خلاقیت عمل کرده است. اگر پاسخ صحیحی بدهد که در کتاب درسی منعکس نبوده باشد و صرفا از ذهن خودش تراوش کرده باشد واگرایانه و خلاقانه عمل کرده است البته تفکر واگرا وقتی مترادف با خلاقیت است که منجر به نتیجه مثبت شود.
آموزش خلاقیت:
موهبت تفکر و نعمت اندیشیدن انسان به خودی خود ظهور و بروز نمی یابد بلکه مستلزم آموزش و مهارت آموزی است.روش ها و مهارت های تفکر و اندیشیدن را باید آموزش داد تا خلاقیت ایجاد شود.در غیر این صورت نمی توان و نباید در انتظار و آرزوی بروز خلاقیت نشست.
در چند دهه اخیر پژوهش های متعددی در زمینه خلاقیت صورت گرفته است، پژوهش های انجام شده در زمینه آموزش خلاقیت، عموماً به این نتیجه رسیده است که خلاقیت را هم می توان آموزش و پرورش داد. کارل راجرز در این زمینه می نویسد:روشن است که خلاقیت را نمی توان با فشار ایجاد کرد، بلکه باید به آن اجازه داد تا ظهور کند، همانگونه که جوجه را نمی توان از تخم مرغ بیرون آورد، بلکه می توان شرایط لازم برای رشد مراحل تکوین جوجه را فراهم آورد. در مورد بروز خلاقیت نیز همین شرایط درست است، باید بستری مناسب برای رشد و توسعه خلاقیت دانش آموزان فراهم آورد.از جمله تجربیات من در روانشناسی این است که می توان با فراهم کردن امنیت روانی و آزادی، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش داد.
بهترین یادگرفتنها وقتی اتفاق می افتد که یاد دهنده - معلم - با راهنماییهای کوتاه و مختصر،دانش آموزان خود را رها کند تا خودشان یاد بگیرند؛ بگذارد با توانمندیهایی که دارند،پنجه نرم کنند؛ به تجربه های فردی یا گروهی بپردازند؛ خودشان را پیدا کنند و سرانجام به خودباوری برسند نه به معلم باوری.هدایت به خودباوری و خودیادگیری،جوهر هنر معلمی است.