بخشی از مقاله

چکیده

گسترش علوم و توجه بیشتر به کودکان که آینده سازان جامعه هستند موجب توجه به یادگیری و رشد کودکان و تأثیرات محیط بر روی آنان شده است.این پژوهش اهمیت معماری به عنوان یکی از عوامل مؤثر در آموزش و یادگیری کودک را خاطر نشان می کند و راجع به تأثیرات عوامل محیطی در محیط های آموزشی بر روی کودکان صحبت می کند

پژوهش حاضر عوامل مطلوب محیطی را برای یافتن راه حل های مناسب برای کودکان و جهت ارتقاء یادگیری آنها مورد توجه قرار می دهد و با تهیه پرسشنامه و تجزیه داده های توصیفی و روش میانه گیری به تبیین عوامل تأثیر گذار می پردازد و در نتیجه عوامل محیطی چون رنگ های مناسب و خوانایی و شفافیت فضاها را به عنوان پاسخ های معمارانه جهت افزایش یادگیری کودکان معرفی می کند و پرداختن به آنها را برای طراحان فضاهای آموزشی جهت ارتقاء یادگیری کودکان ضروری می داند.

-1   مقدمه و هدف

معماری خلق فضایی زنده و پویا است و با هدف آسایش انسان پدید می آید [1] و همین طور هنری است که ما را در برگرفته و انسانها بیش از آنکه بر فضا تأثیر بگذارند از آن تأثیر می پذیرند.[2]معماری یکی از عوامل مؤثر در آموزش محسوب می شود در طراحی فضای آموزش مخصوص کودکان کودک محور اصلی است و از آنجا که کودکان زمان زیادی را در فضای آموزشی سپری می کنند دقت در طراحی آن امری ضروری است[3] می توان با طراحی مطلوب محیط در فضاهای آموزشی به ارتقاء یادگیری گودکان دست یافت چرا که توجه به ویژگی های جسمی و روحی کودکان و الگوهای رفتاری آنها می تواند به یادگیری کودکان و بروز استعدادهای آنها و در نهایت رشد و شکوفایی کمک کند

محیط فیزیکی رفتار را دگرگون نمی سازد اما می تواند در فرآیند یادگیری مؤثر باشد[5] و می تواند تعاملات و در پی آن فرآیند یادگیری را تقویت و یا تضعیف نماید[6] در سال های اخیر با ایجاد تغییر در نظام آموزشی،اهمیت فضاهای آموزشی و سازگار نمودن بستر یادگیری با نیازهای کودک بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است

تحقیقات نشان میدهد که کیفیت محیط فیزیکی نیز بر کیفیت یادگیری تأثیر دارد[8] پس طراحی مطلوب محیط آموزشی کودکان برای تشویق و افزایش یادگیری آنها موضوع مهمی است که باید حتما به آن پرداخته شود.

-2   تئوری و پیشینه تحقیق

سالهای ابتدایی زندگی هر انسان فرصت مطلوبی برای یادگیری است و این که ارزشها و نگرشها به صورت پایهای به افراد یاد داده میشوند تا زمانی که در یک چالش قرار میگیرند این ارزشهای پایهای به عنوان راهحل و راهنما به افراد کمک کنند. پس یادگیری و حساس بودن در دوران کودکی سبب میشود تا فرد در تمام مراحل زندگی درست تصمیم بگیرد

آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت در معنای کلی دلالت بر پرورش فکری، اخلاقی، رشد شخصیت و توانایی ذهنی - کودک - به خصوص از راه آموزش منظم است. صاحبنظران در این زمینه محیطی را از نظر مادی و اجتماعی برای آموزش توصیه میکنند که با نیازهای کودکان و فعالیتهای آنان منطبق باشد و ابزار و وسایل جذابی در اختیار کودکان قراردهد تا آنان بدون محدویت از طریق دستکاری ابزار و به کمک اکتشافات شخصی تواناییهای بالقوهی خود را رشد دهند

یکی از عوامل مؤثر تربیتی در آموزش و پرورش نوین، چگونگی معماری فضاهای آموزشی است. فضای فیزیکی محیط یادگیری، نه تنها یک محیط خشک و بی روح و فاقد تأثیر در فرایند ادراک و شناخت فردمحسوب نمیشود بلکه به عنوان عامل زنده و پویا در کیفیت فعالیتهای آموزشی و تربیتی کودکان ایفای نقش میکند. محیط در رشد و آگاهی فرد از راههای مختلف تأثیر می نماید. نوع عادات و مهارت هایی که فرد کسب میکند مربوط به شرایط و اوضاع و احوال محیطی است که او در آن زندگی میکند. تجربه هرفرد در زندگی نتیجه و محصول تأثیر متقابل میان آن فرد و محیط اوست. بنابراین محیط با ایجاد فرصت و تحریک و تشویق فرد در رفتار و یادگیری اوتأثیر میگذارد.

-    خوانایی و شفافیت فضا:

غرض از داشتن تصویری روشن از محیط آن است که کودک بتواند به آسانی اجزای محیط را بشناسد و آنها را در ذهن خود در قالبی به هم پیوسته ارتباط دهد. در واقع، سامان یافتگی و امنیت روانی، حاصل این دو فرآیند است که احساس دلپذیری را در محیط ایجاد میکند و باعث درک از محیط و افزایش یادگیری می شود

خوانایی و دور از ابهام بودن محیط فیزیکی که از آن می توان با توجه به این حقیقت که توانایی کودک در تشخیص و ایجاد تمایز بین پرسپکتیوهای گوناگون در یک فضا کم است بهتر است برای ایجاد خوانایی در فضا ازنشانه ها به منظور تسهیل جهت یابی برای کودکان استفاده کرد. علاوه بر آن این نشانه ها احساس تعلق به فضا را در کودک به وجود میآورند. این نشانهها بهتر است از میان نشانه های آشنا و قابل تغییر برای کودکا ن که مورد علاقه آنان نیز می باشند انتخاب شوند

-    رنگ های مناسب

رنگها نقش خیلی مهمی در همه ابعاد و جنبههای زندگی ما ایفا می کنند.رنگ ها روی احساسات ،حواس،بینش، بصیر ، قوه بینایی، قوه شنوایی، قوه چشایی، قوه بویایی و حتی صدای ما اثر دارند. دیدن رنگ ها باعث تغییرات حالات و خلق و خوی ما می شود و آنها به نحو خیلی مؤثری روی خودآگاهی و هوشیاری وحتی ضمیرناخودآگاه ما تأثیر می گذارند.

2؛1 طراحی پرسشنامه:

با توجه به متغیرهای موجود در فرضیه پژوهش که شامل شفافیت و خوانایی فضا و استفاده از رنگ های مناسب بود و همینطور متغیرهای مؤثر دیگر از نظر متخصصان پرسشنامهای با عنوان - به عوامل محیطی زیر در طراحی معماری خانه کودک که میتواند باعث افزایش درک از محیط و ارتقاء یادگیری کودکان گردد از 5-1 امتیاز دهید - طراحی شد.

برای اعداد امتیاز دهی نیز از طیف 5 تایی لیکرت استفاده شد[11] که امتیازات از 5-1 لحاظ شدند. مطابق شکل 1 پرسشنامه طراحی شد.

متغیرهای درون پرسشنامه با توجه به پژوهشها و مطالعات انجام شده:

فرمها باید ساده و منعطف باشد. باید از رنگهای ملایم و زنده، شاد و سبک استفاده شوند.

کودک میخواهد احساس کند که فضا متعلق به اوست. برای ایجاد این حالت، فضا باید مقیاس کودکان را داشته باشد.

فضاهایی با نور طبیعی خورشید و همراه با رنگهای روشن و شفاف بسیار در نزد کودکان محبوب هستند و کودکان عاشق این فضاهای روشن و شفاف و خوش رنگ هستند. این نوع فضاها بر روی حواس کودکان تأثیر مثبت دارد

در تمام موجودات زنده به موجب قانون تأثیر و تأثر بخشیدن در محیط تمایل به سازش با محیط وجود دارد، به این ترتیب که کودک کوشش دارد با محیطی که در آن زندگی می کند سازش نماید

خلاقیت مستلزم حل کردن مسائلی است و افراد خلاق قبل از آنکه مسائل را حل کنند؛ آنها را میآفرینند و یا بر پیچیدگی آن میافزایند پس تنها از راه ایجاد این تواناییها است که فضاها پیچیده و متنوع باشد فرم های ساده و متقارن، تعادل را القا می کنند.

از دیگر شرایط دلپذیری محیط، تأمین وضوح و خوانایی و شفافیت است. تصویری شایسته از محیط به شخص نوعی احساس امنیت میدهد. غرض از داشتن تصویری روشن از محیط آن است که فرد بتواند به آسانی اجزای محیط را بشناسد و آنها را در ذهن خود در قالبی به هم پیوسته ارتباط دهد.

تمام روانشناسان در این نکته موافقند که انگیزه عاملی است که رفتار شخص را تحریک کرده و در جهت معین سوق میدهد تکنولوژی عامل انگیزهای است که رفتار کودکان با به کاربری آن تغییر میکند

رنگهای ملایم با مرزهای مشخص، جزئیات بیشتر در بنا و انحناهای نرم در طراحی فضا میتوان استفاده کرد. ادراک فضا کار بسیار دشواری است. کودک باید در عین حال هم خود را از دنیای اطرافش تمیز دهد و هم این دنیا را تجزیه و تحلیل کند. این عمل را بوسیله شناختن اشیاء اطرافش انجام میدهد.

شکل :1پرسشنامه برای دادن امتیاز 5-1 به متغیرهای موجود

2×؛2 جامعه آماری و نمونه گیری:

در این پژوهش جامعه آماری شامل والدین و مربیان مؤسسه ها و مراکز آموزش و نگهداری کودکان می باشد که در ارتباط با جامعه هدف، که کودکان مؤسسه ها و مراکز آموزش و نگهداری هستند در نظر گرفته میشود.

روش نمونه گیری ، نمونه گیری غیر احتمالی از نوع نمونه گیری آسان است که برای سهولت کار از افراد و واحدهایی در نمونه مورد مطالعه استفاده می گردد که در زمان مطالعه در دسترس هستند.

روش در تعیین حجم نمونه فرمول کوکران است. با استفاده از این فرمول و وارد کردن عدد حجم جامعه حجم نمونه ما برابر با 50 نفر می باشد که پرسشنامه بین آنها پخش شد.

ابتدا در یک جامعه آماری محدود شامل 5 نفر که 10 درصد حجم نمونه است پرسشگری انجام گرفت و پس از انجام اصلاحات و رفع ابهامات پرسشنامه اصل تهیه و در حجم نمونه اصلی که شامل 50 نفر بودند به آزمون گذاشته شد.

-3   مواد و روشها

3؛1 سوال:

کدام عوامل محیطی در طراحی فضای آموزشی کودکان مطلوب هستند و می توانند موجب ارتقاء یادگیری کودک شوند؟

3؛2 فرض:

به نظر می رسد تاکید بر شفافیت و خوانایی فضاهای معماری و استفاده از رنگ های مناسب در محیط می تواند فضای مناسب تری را جهت افزایش یادگیری کودکان فراهم نماید.

3؛3 روش تحقیق:

این تحقیق تحقیق کاربردی است و در جهت توسعه رفاه و آسایش و ارتقاء سطح زندگی انسان مورد استفاده قرار میگیرد جهت گرد آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و تهیه پرسشنامه استفاده شده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید