بخشی از مقاله
چکیده
اسلام وجود آدمی را متشکل از دو بعد روانی - غیرمادي - و جسمانی - مادي - معرفی می کند و سلامت جسم را در کنار سلامت روحی و روانی از ویژگی هاي یک انسان سالم و به تبع آن از مختصات یک جامعه برومند می داند که گاهی این سلامت بر اثر غفلت و سهل انگاري انسان به مخاطره انداخته می شود که در آن صورت اسلام براي جبران و رفع آن اصول و قواعدي ارائه کرده است که با بکار گیري و رعایت آن قواعد می توان سلامت جسم و روح را تامین کرد. در این پژوهش به دلیل اهمیت بالاي سلامت جسم و روح در اسلام، با توجه به اینکه جسم و روح در هم تاثیر متقابل دارند لذا به عوامل و موانع آفات روح از نگاه اسلام که سلامت جسم را به خطر می اندازد پرداخته می شود.
مقدمه
در نگرش اسلام، انسان موجودي دو بعدي و ترکیب یافته از جسم و روح است. بدن جسمانی بستري براي رشد روح و وسیله اي براي خدمت گذاري به روح است.گواه براین مدعی آیه شریفه ذیل می باشد :
بگو فرشته مرگی که به شما گمارده می شود، جانتان را می ستاند آنگاه به سوي پروردگارتان بازگردانده می شوید.کلمه » توفی« به معنی باز پس گرفتن کامل چیزي است. با توجه به اینکه بدن مرده پس از مرگ در جاي خود می ماند.پس مراد از گرفتن به طور کامل، گرفتن روح است که اساسی ترین بخش وجودي انسان را تشکیل می دهد.در واقع گوهر وجودي یا پایه شخصیت انسان روح است که توسط فرشته مرگ به طور کامل دریافت می شود.
این آیه از آشکارترین آیات قرآنی است که دلالت به تجرد نفس و فرامادي بودن آن دارد. با این اوصاف سعادت حقیقی انسان در گرو سعادت روح در رساندن او به کمال حقیقی است. همچنان که انسان براي تکامل و حفظ جسم خود دست به مادیات می زند تا نیازهاي مادي خود را برآورده سازد روح انسان نیز نیازهایی دارد که پاسخ آن را باید در معنویات جست. سیر معنوي بدون الگو و نمونه رفتار از سیره و سنت انبیا و اولیاء منجر به پیروي از مکاتب انحرافی و اختلالاتی در جسم و روح و روان انسان می شود.
از این رو ، معنویت صحیح و سالم از دیدگاه اسلام و پیامبر اکرم - ص - دو ثقل عظیم » قرآن و عترت« است که دستاورد این ثقل عظیم انسانهاي سالم درستکار و رستگار خواهد بود. در حقیقت تربیت و رشد و تکامل انسان در اثر نزدیک شدن به خداوند معنا پیدا می کند. یعنی این فعل و رفتار اختیاري انسان است که باعث دور یا نزدیک شدن انسان به کمال حقیقی یا کمال مطلق میگردد. از اینجا نقش نیت نیز مشخص می شود. انگیزه و نیت هر عمل، در روح انسان اثر میگذارد.
نقش نیت در تکامل نفس
نیت همان قصد و اراده اي است که انسان را به سوي عمل حرکت می دهد یعنی حسن و کمال عمل از حسن و کمال نیت سرچشمه می گیرد.در فرهنگ قرآن و حدیث، محل یا جاي نیت قلب است. البته نه قلب صنوبري و جسمی، بلکه حقیقت قلب که به معناي روح و عقل است؛ بنابراین قلب سلیم به روح پاك و سالمی گفته می شود که از هرگونه شرك، شک و فساد خالی باشد. چون نیت امري قلبی است و بسیاري اوقات با اغراض نفسانی و دنیوي آمیخته است و اخلاص و تصفیه کردن و پاکیزه کردن آن به طوري که با هیچ غرضی جز رضاي خداي متعال آمیخته نباشد کاري سخت و دشوار است قرآن مجید بعضی از قلوب را » قاسیه - 2«قساوتمند - نامیده است وبرخی قلب ها را» ناپاك3«معرفی کرده، و قلب هایی را» بیمار4« و نیز» مهرخورده و بسته5« خطاب کرده است از قلب سلیم نیز یاد کرده است که هیچ یک از عیوب یاد شده درآن نیست؛ قلبی که پاك، سالم و در مقابل حق انعطاف پذیراست. این همان قلبی است که در روایات » حرم خدا« نامیده می شود؛ در حدیثی از امام صادق - ع - می خوانیم:» القلب حرم االله فلا تسکن حرم االله غیر االله؛6 قلب حرم خداست؛ غیر خدا را در حرم خدا ساکن مکن« قلبی که حرم خدا باشد، می تواند حقایق غیب را ببیند و به ملکوت عالم نظر کند در واقع با این قلب سلیم است که می توان روح و جسم سالمی اختیار کرد.
آنها کسانی هستند که خدا نمی خواهد دل هاي آنها را پاك سازد.« بهره هرکس همان است که نیت کرده؛ یاري خداوند به بندگان به اندازه نیتشان می رسد. هرکه نیتش درست باشد یاري کامل خدا به او خواهد رسید و هرکه نیتش ناقص باشد یاري خدا هم درباره او ناقص خواهد بود.از آنجا که سلامت، همانا کنارماندن از آفات ظاهري و باطنی می باشد.5 در حقیقت اسلام داخل شدن در سلامت و تندرستی است، نفس انسان براي شکوفا شدن و به فعلیت رسیدن و در عین حال براي مصون ماندن از آسیب ها و رذایل نیازمند تعلیم و تربیت است و چون قلب در فرهنگ قرآن و حدیث یکی از ابعاد روح است که هم منشأ صفات و ویژگی هاي عالی و انسانی، و هم منشأ سقوط انسانی و رذایل می باشد لذا در این قسمت از مقاله پرداختن به شناخت قلب آشکار می شود.
عوامل شرح صدر و قساوت قلب
همه انسانها داراي قلب هستند اما همه آنها در پذیرش حق و درك مطالب یکسان نیستند. برخی آنچنان روحشان باز و گشاده است که با کوچکترین تلنگر یا یک کلام کوتاه حقیقی یا یک موعظه و اندرز چنان آنان را بیدار کرده و چنان در روح آنان تاثیر می گذارد که کاملا متحول می شوند و بر عکس بعضی ها آن چنان روح و فکرشان محدود است که شدیدترین و گویاترین و نیرومندترین خطابه ها و موعظه و اندرزها در وجودشان کم ترین اثري نمی گذارد تا آنجا که گفته می شود قلبشان مرده است. قلب زمانی که بر محور فطرت الهی باشد قلب زنده و سلیم است آنگاه که دچار زنگار گردد قلب مرده یا بیمار می گردد.6قران تعبیر جالبی در این زمینه دارد بعضی رو صاحب شرح صدر و بعضی را داراي تنگی و ضیق صدر معرفی میکند
آن کسی را که خدا می خواهد هدایتش کند سینه اش را براي اسلام گشاده می سازد و آن کس را که بخواهد گمراه نماید، سینه اش را چنان تنگ می کند که گویی می خواهد با آسمان بالا رود.« البته شایان ذکر است که سرچشمه هاي این هدایت و شرح صدر و گمراهی و قساوت قلب این خواستن و نخواستن از خود انسان که موجودي مختار است شروع می شود.
گفتنی است که دل انسان در آغاز از صفا و نورانیت و فطرت پاکی برخوردار است. در واقع نوعی جاذبه معنوي میان کانون دل و احساسات انسان از یک سو و مبدااعلی و کمال مطلق ازطرف دیگر وجود دارد . این دل فورا از انجام گناه متاثر و پشیمان می شود