بخشی از مقاله
چکیده:
حیات بشری همواره با فرهنگ توام بوده است و جامعه ای که فرهنگ مخصوص به خود ندارد مرده است فرهنگ بالنده برای تکامل باید با سایر فرهنگ ها و جذب عناصر مثبت آن توانایی تبادل داشته باشد بنابراین تمام فرهنگ ها باید در تعامل با یکدیگر باشند اما گاهی مجموعه ای سیاسی، اقتصادی برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت به بنیان های فرهنگی آن ملت هجوم می برد و باورهای تازه ای را به زور و به قصد جایگزین فرهنگ و باورهای آن ملت وارد می کند
مهم ترین ویژگی تمایزبخش حیات انسانی از حیات غیر انسانی فرهنگ است که دارای عناصری همچون هنجارها، باورها و ارزش هاست
از نظام ها و عوامل موثر در تربیت فرهنگی را می توان خانواده، جامعه و رسانه ها را نام برد ما در ابتدا سعی داریم تعریفی مجزا از تربیت و فرهنگ داشته باشیم تربیت عبارت است از هنر مدیریت انسانی که فرد را برای پذیرش یک سری صفات اخلاقی، دینی و عقلانی آماده می سازد فرهنگ عبارت است که از دو جزء فر+هنگ تشکیل شده به معنای تعلیم و تربیت است
خانواده به عنوان تاثیرگذارترین و قدیمی ترین نهاد در تربیت فرهنگی و بخصوص تربیت فرزندان است در این مقاله در خصوص اهمیت خانواده و سلامت خانواده در بحث تربیت فرهنگی بحث شده و همچنین جامعه به عنوان نهادی تاثیرگذار در تربیت فرهنگی و نظریات مختلفی که در خصوص جامعه ارائه شده از جمله نظریه ی کارکردگرایی و ستیز رامورد ارزیابی قرار می دهیم و در آخر در خصوص رسانه ها و نقش و جایگاه رسانه در تربیت فرهنگی و کارکرد رسانه ها در شکل دهی و مهندسی فرهنگی را مورد ارزیابی قرار دهیم
مقدمه
امروزه همواره عوامل متعددی در فرهنگ و تربیت فرهنگی نقش دارند از جمله ی این عوامل خانواده و جامعه و رسانه ها هستند خانواده به عنوان نهادی مقدس تاثیر به سزایی در فرهنگ جامعه و فرزندان دارد به طور کلی وقتی افراد به عنوان ظاهر می گردد
این » شخصیت « نوجوان و جوان از خانواده خود بیرون می آیند ،صرفاً شخص ظاهر نمی شود بلکه شخصیت که مجموعه ای از ویژ گی های اکتسابی فرد اکتسابی فرد را به نمایش می گذارد ، به طور مستقیم در محیط پیرامون تاثیر گذار است یعنی هر فرد باید با یک سرمایه اجتماعی خاص راه خانه تا جامعه را بپیماید اگر این سرمایه نامطلوب باشد اثر نامطلوب بر زندگی اجتماعی خواهد گذاشت و اگر مطلوب باشد
به زندگی اجتماعی جهت مثبت خواهد بخشید جامعه هم به عنوان نهادی بزرگ در تربیت فرهنگی نقش داردجامعهشناسان معتقدند که پایههای هر جامعه، ریشه در ارزشها و نظام عقیدتی آن داردبنابراین برای تضعیف هر جامعه، کافی است تا فرهنگ آن را تضعیف کرد با این کار افراد جامعه از خود بیگانه شده و بر خلاف آنچه که حقیقت فرهنگی آنها را تشکیل میدهد، رفتار میکنند دشمن برای حملات فرهنگی، نیاز به ابزارها و وسایل کارآمد داشت
بنابراین همان طور که لازمه حملات نظامی ابزار و آلات جنگی است، لازمه تهاجم فرهنگی نیز وسایلی است تا گلولههای زهرآگین فرهنگی دشمن از ماهوارهها گرفته تا اینترنت، رادیو و توزیع کتابهای ضد فرهنگی و دگراندیشی به براندازی نظامهای مخالف و تضعیف و آنها مبادرت ورزد و رسانه ها هم در عصر جدید نقش به سزایی در تربیت فرهنگی دارد در گوناگونی مطبوعات و گسترش انتشار نشریات متنوع و متفاوت و به طور کلی جایگاه شایستهء رسانه ها در تنویر افکار و ایجاد فضای مناسب برای گفت و گو و برخورد سالم و سازندهء نظرات و همچنین اهمیتی که رسانه های گروهی در ارتقاء سطح آگاهی و تعالی فرهنگ و دانش عمومی دارند
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار میگیرد دارای اهمیت شایان توجهی است اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت می کند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد
خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آنها ، شیوههای تربیتی اعمال شده در داخل خانواده ، شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده ، محل سکونت خانواده ، حجم و جمعیت خانواده ، روابط اجتماعی خانواده و بینهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند ، سلامت روانی و جسمانی او ، آینده شغلی ، تحصیلی ، اقتصادی ، سازگاری اجتماعی و فرهنگی ، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تاثیر قرار می دهند.
تعریف جامعه
تاکنون تعریف واحدی از جامعه صورت نگرفته است، ولی به برخی تعاریف مهم اشاره می شودْ جامعه به وسیع ترین معنا به کل مناسبات اجتماعی میان آدمیان دلالت دارد و هر انبوهه ای از آدمیان را از هر دو جنس و همه سنین که در یک گروه بادوام دارای نهادها و فرهنگ کم و بیش اختصاصی خود گردهم آمده باشند، می توان جامعه نامید
برخی نیز برای تعریف جامعه شش قید و خصوصیت را لازم می دانند ” ْامان االله قرایی مقدم، جامعه شناسی آموزش و پرورش، کتابخانه فروردین، چاپ دوم، بهار ٌَِْ ، صٌِ - .
الف - اشخاصی که جامعه را تشکیل می دهند یک واحد جمعیتی به حساب می آیند
ب - جامعه در یک فضای جغرافیایی مشترک وجود دارد
ج - جامعه از گروه های عمده که کارکردهای متفاوتی دارند تشکیل شده است
د - جامعه از لحاظ فرهنگی از گروه های متجانس تشکیل شده است ” زبان مشترکی دارند
“ ه - جامعه باید به عنوان واحدی که یک پارچه عمل می کند شناخته شود
و - جامعه باید به عنوان واحد اجتماعی متمایز از جامعه های دیگر شناخته شود
رویکردهای نظری به رابطه جامعه و تربیت
جامعه شناسان به منظور تعیین و شناخت جامعه، نظریه های گوناگونی را ابراز نموده اند ;برخی جامعه را در سطح کلان و برخی دیگر آن را در سطح فرد مورد مطالعه قرار داده اند هر یک از نظریه های مذکور، بینش کلی در این خصوص ارائه می دهد که در پرتو آن می توان تمامی نهادهای اجتماعی از جمله نهاد تعلیم و تربیت را تبیین و یاتفسیر نمود در زیر به سه نظریه عمده اشاره می شود
نظریه کارکردگراییFunctionalism theory
این دیدگاه جامعه را بسان یک موجود زنده می انگارد که دارای اجزاء مختلفی است و هر جزء دارای وظیفه و کارکرد معینی است هر جزء دارای دو نوع ارتباط است ْارتباط جزء با جزء دیگر، ارتباط جزء با کل در صورتی که هر جزء وظیفه و کارکرد خود را به خوبی انجام دهد، نظام اجتماعی سامان یافته و نظم اجتماعی برقرار می گیرد و بیش ترین فایده و سود نصیب جامعه می گردد اما در صورت اختلال اجزا از انجام وظیفه، کل دچار بی نظمی و ناسازگاری می گردد
اسکیدمور ” Skidmore “ در مورد این نظریه می گوید ْفونکسیونالیزم نمی خواهد که به منظور فهم حیات اجتماعی، آن را درهم شکند و به کوچک ترین اجزا تقلیل دهد، بلکه درصدد است ماهیت درهم تافته، زنده و متقابلا سازگار یک نظام اجتماعی را در کلیتش بفهمد این امر مستلزم آن است که ما در اجزا وحدتی را بازشناسیم که بر اساس آن، اجزا و کل درهم تنیده شده و یک هویت به دست آورده باشند
طبق این دیدگاه نظام آموزش و پرورش یکی از اجزای مهم کل نظام و جامعه تلقی می شود که کارکردی اساسی را برای بقای نظام اجتماعی انجام می دهد از جمله این کارکردها انتقال فرهنگ، جامعه پذیری، انسجام اجتماعی و می باشد
جامعه شناسانی که به شیوه کارکردی، آموزش و پرورش را مطالعه می کنند غالبا آن را به عنوان نهاد اجتماعی و از لحاظ ساختار و کارکردهای سازمانی، نقش ها و فعالیت های سازمانی و تحقق اهداف و مقاصد آن، مدنظر قرار می دهند یعنی اموری که مورد علاقه طفل قرار می گیرد و جنبه آنیت دارد و طفل به اموری که مربوط به آینده می شود، توجهی ندارد و تنها به آنچه مربوط به حال حاضر است علاقه نشان می دهد
نظریه تضاد یا ستیز - - Conflict theory
این نظریه که با نوشته های کارل مارکس شهرت یافته است، مدعی است جامعه از دو طبقه اجتماعی تشکیل شده است، طبقه دارا و طبقه ندارا این دو طبقه پیوسته با یکدیگر در حال تضاد و ستیز می باشند طبقه دارا برای حفظ وضع موجود تلاش می کند ;زیرا منافعش در آن است و طبقه ندارا برای برهم زدن این وضع و رسیدن به دارایی و امکانات زندگی از نظر مارکس ریشه این درگیری ها به اقتصاد برمی گردد ;زیرا اقتصاد زیربناست و سایر نهادهای اجتماعی از جمله دین، آموزش و پرورش و سیاست روبنا هستند و در صورت تغییر اقتصاد، تمام نهادهای دیگر نیز تغییر می یابد به طور فشرده می توان خطوط برجسته فکری مارکس را چنین بیان کرد
حرکت تاریخ با تحلیل شالوده جوامع، نیروهای تولیدی و روابط دنبال می شود و نه به کمک طرز فکر آدمیان در هر جامعه ای دو چیز را می توان تشخیص داد“ ِ ” ْبنیان اقتصادی یازیربنا ” Infrastructure “ و“ ٍ ” روبنا “ Superstructure “ زیربنا اساسا از نیروها و روابط تولیدی تشکیل شده و حال آن که نهادهای حقوقی و سیاسی و هم چنین طرز فکرها، ایدئولوژی ها، فلسفه ها، همه جزو روبنا هستند