بخشی از مقاله

مقدمه

هرچند برطبق برخی اظهار نظرها شکل گیري علوم اجتماعی و از جمله جامعه شناسی در پاسخ به کشف قوانین حاکم برجامعه بوجود آمد، ولی در گزاره هاي قرآنی از هزار و چهارصد سال پیش شواهد فراوانی از عوامل تغییر و تکامل و رشد و شکوفایی جوامع و سقوط سیر آنها به گونه اي معجزه آسا مطرح شده که با تامل دربرخی از آیات آن، پرده برداري از نقش این کتاب الهی در تئوریزه کردن حاکمیت سنن الهی بر حیات اجتماعی بشر و تبیین مسائل مهم اجتماعی انسان امري گزاف نیست.

قوانینی که ناآگاهان از محتواي بلند قرآن کریم آن را از ساحت این کتاب آسمانی دور می دانند و معتقدند این امور را باید به عقل بشر واگذار و آموزه هاي قرآنی را به نتایج اخروي و ماموریتی که در این خصوص دارد ارجاع داد و لذا ساحت دنیا با اخرت را از هم تفکیک و نقشه ها و الگوهاي اداره جامعه را از مدیران آن سراغ گرفت.

در این خصوص موضوع توسعه و پیشرفت اجتماعی از محورهایی است که مدت هاي مدیدي است معرکه آراء در این خصوص است و زمینه هاي بحث فراوانی را بوجود آورده که امروز نیز در حاق مباحث اساسی جامعه ماست و گروه هاي مختلفی در صدد تبیین الگوي اسلامی و البته ایرانی یشرفت با تاکیدات فراوان مقام معظم رهبري حضرت ایت االله خامنه اي دام ظله برآمده تلاش دارند تا این الگوي همه جانبه را طبق فرمایش ایشان در عرصه هاي علمی، فکري، دینی و امورات زندگی ارائه نمایند. رووس مطالب ایشان در تشریح عرصه هاي الگوي پیشرفت، به شرح زیر است:

1- مشخص شدن راهبردها و الزامات پیشرفت در عرصه فکر و توجه به ابزارهاي آن از جمله »آموزش و پرورش و رسانه ها« در تدوین الگوي پیشرفت.

-2 توجه به شتاب نوآوري و حرکت خوب موجود در زمینه استقلال علمی و مشخص شىن راههاي پیشرفت همه جانبه، عمیق و بنیانی علمی، در الگو
-3 ضرورت توجه به مسائل و خطوط اصلی زندگی مانند امنیت، عدالت، رفاه، آزادي، حکومت، استقلال و عزت ملی درالگوي اسلامی – ایرانی پیشرفت،

-4 توجه به معنویت در کار پیچیده – دقیق و بلندمدت تدوین الگوي اسلامی ایرانی پیشرفت ،بعنوان روح پیشرفت واقعی در همه زمینه ها و مسائل

-5 بسط توجه به توحید، اعتقاد به خدا و التزام به این اعتقاد، به بدنه زندگی بشر جهت حل مشکلات جامعه بشري در راه پیشرفت حقیقی

-6 توجه به معاد و محاسبه اخروي در الگوي پیشرفت، موجب منطقی شدن تحمل همه دشواریها و ترویج ایثار و از خودگذشتگی است ولذا معنا یابی این مفهوم اساسی و سرنوشت ساز، در الگوي اسلامی – ایرانی پیشرفت، از ضروریات است.

-7 توجه به پیوستگی و عدم تفکیک دنیا و آخرت و محور بودن انسان در نگاه اسلام

-8 توجه به تفاوت محور بودن انسان »در اسلام و در فلسفه هاي مادي غرب« و اینکه هدف نهایی اسلام، رستگاري انسان است و در این نگاه همه مسائل از جمله عدالت، رفاه، امنیت و عبادت مقدمه یا اهداف میانی هستند و هدف اصلی این است که انسان سعادتمند شود.

-9 انسان در نگاه اسلام موجودي مختار، مکلّف و در معرض هدایت الهی است و با تأکید بر تجلی این نگاه در الگوي پیشرفت مردم سالاري علاوه بر اینکه حق مردم است تکلیف آنها نیز هست

-10 توجه به مسئله حکومت از دیدگاه اسلام وعدالت به عنوان یکی از ارکان اصلی أن چرا که در اسلام، عدالت، معیار حق و باطل و ملاك مشروعیت یا عدم مشروعیت حکومتها است.

-11 توجه به اهمیت مسئله توسعه اقتصادي و ثروت، به شرط اینکه از آن، براي ایجاد فساد و سلطه و اسراف استفاده نشود.

از سویی علوم امروزي نمونه بارزي از علوم سکولار است که تحت عوامل متعدد و شرایط گوناگونی بوجود آمده اند و به همین گونه رشد و گسترش یافته زمینه را تا مدتهاي مدید براي پرداختن واقع بینانه به نیازهاي علمی و حیاتی بشر امروز تارآلود کرده، مانع رشد واقعی متناسب با نیازهاي واقعی جوامع شده است به گونه اي که در مواجه با یافتههاي علوم انسانی امروزي غربی ، بسیاري از ابعاد این علوم را دچار نقص و ایراد اساسی ساخته در ابعاد مختلف مبانی، اصول، حوزهها و شاخصهاي مربوطه در همه رشتهها نوعی ناسازگاري با اهداف متعالی اسلام و اقتضائات جوامع اسلامی دیده می شود

براي محققین وظیفه گرا و با دغدغه است تا با گام هایی سترگ مسیر انحرافی شکل گرفته را اصلاح و با بهره گیري از قرآن کریم در استخراج این نوع آموزهها تلاش نموده ضمن اینکه با مراجعه به تفسیر و بطون آیات، به نظریه پردازي در ساحتهاي مختلف بپردازند ودر جهت اسلامی کردن علوم انسانی به ابعاد آن از منظر دین بنگرند. در این نوشتار تلاش بر این است تا ضمن تحلیلی از دیدگاه ها و الگوهاي موجود توسعه غربی و نقد اجمالی آن با تبیینی از نسبت دین و توسعه و پیامد آن، پیش درآمدي بر الگوي قرآنی پیشرفت را ارائه نماییم تا ضمن فراهم شدن زمینه تامل بیشتر در این مهم و مشابه آن براي محققین عرصه هاي اجتماعی، تاملی در کشف ابعاد مختلف اعجاز قرآن کریم بویژه در بعد اجتماعی و بالاخص در موضوع پیشرفت آن باشد.

تعریف توسعه

مفهوم توسعه که معادل لاتین آن - - Developmentمی باشد و در مواردي تحت عنوان هاي، نوسازي، صنعتی شدن و سرمایه داري مفهومی شده است، در لغت داراي مترادف هاي متعددي می باشد که از جمله دو مفهوم پیشرفت و ترقی است. - 1 یریجانیان، ماراي، فرهنگ و اصطلاحات علوم اجتماعی و فلسفه، »واژه توسعه - .« اما در اصطلاح باید گفت؛ کمتر مفهومی چون »توسعه« این چنین پراکندگی آراء و عدم اتفاق در مورد آن وجود دارد .دیدگاه هاي مختلف و ناظر بودن آن به ابعاد مختلف و همچنین توسعی که در این مفهوم وجود دارد، باعث گردیده که نتوان تعریفی که خصوصیات یک تعریف جامع و مانع را داشته باشد، از آن ارائه داد. براي روشن شدن این ادعا لازم است برخی از تعریف هاي توسعه را مرور کنیم تا زمینه براي ادامه بحث فراهم گردد.

تا دهه هاي 1950 و 1960 آنچه از مفهوم توسعه بیشتر فهمیده می شد امري مساوق و مساوي با رشد اقتصادي با ارائه برخی عدد و آمار ها در نگاه صاحب نظران آن بود که حکایت از بالا بودن تولید نا خالص ملی و در آمد سرانه داشت. توسعه پدیدهاي صرفاً اقتصادي تلقی می شد و اغلب چنین فرض می کردند که رشد اقتصادي برابري اقتصادي بیشتري را به ارمغان آورده و این برابري موجب نابودي فقر خواهد شد، لذا همانگونه که»تودارو« یاد آور می شود، اقتصاد دانان همه کشور ها سر تعظیم به آستانه رشد فرود آورده، پیشرفت اقتصادي را قبله خود ساخته در پایان هر سال آمار هاي مختلفی جمع آوري کرده تا رشد نسبی تولید ملی را اندازه گیري کنند.

رشدي که در واقع به معناي گسترش سیستم اقتصادي در جهات مختلف بدون تغییر در زیربناي آن است و به طور عمده ناظر به افزایش کمی و مداوم در تولید یا در آمد ملی سرانه کشور از طریق ارتباط با افزایش در نیروي کار، مصرف، سرمایه و حجم تجارت می باشد - قره باغیان، مرتضی،افتصاد رشد و توسعه، ج1، ص - .7 بر این اساس همواره این امکان وجود دارد که اقتصاد رشد کند ولی به علل متعددي همچون فقر، بیکاري و نابرابري اجتماعی، توسعه حاصل نشود؛ لذا با ورود به دهه 1970 و توجه دانشمندان دیگر علوم اجتماعی از جمله جامعه شناسان به مساله توسعه، این مفهوم کم کم، از یک مفهوم کمی به یک مفهوم کیفی تغییر شکل داد و موضوع جدي مطالعه جامعه شناسان قرار گرفت و خود زمینه نظرات و آراء مختلف در مورد توسعه در ابعاد مختلف را فراهم ساخت، وتوسعه معرکه آراء و تعاریف فراوان و متفاوت گردید که با توجه به این تلقی جدید برخی از تعاریف توسعه را مرور می کنیم.

» مایکل تودارو« توسعه را به جریانی چند بعدي تعریف می کند که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهاد هاي ملی و نیز تسریع رشد اقتصادي، کاهش نابرابري و ریشه کن کردن فقر مطلق و یا ارتقاي مستمر یک جامعه به سوي یک زندگی بهتر و انسانی تر است.

»میردال« توسعه را عبارت از » حرکت یک سیستم یک دست اجتماعی به سمت جلو می داند که در آن نه تنها روش تولید، توزیع محصولات و حجم تولید مد نظر است، بلکه تغییرات در سطح زندگی نهاد هاي اجتماعی، وجه نظر ها و سیاستها نیز مورد توجه است

با تأمل در این دو تعریف روشن می شود که توسعه در اصل بیان گر این نکته است که مجموع نظام اجتماعی هماهنگ با نیاز هاي متنوع اساسی و خواسته هاي افراد و گروههاي اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب گذشته خارج شده و به سوي وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادي و معنوي بهتر می باشد سوق داده می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید