بخشی از مقاله
چکیده
زبان شعری بیدل، مبهم و پر از استعارات است. استعارهها به صورت ترکیب پراکنده و به شکل خوشهای در یک بیت و همچنین به صورت مفهومی و به شکل خوشه ای - در سراپای غزل - در شعر وی نمایان است. علاوه بر این، چون بیدل یک شاعر وحدت وجودی است، استفادهی فراوانی از اصطلاحات و ترکیبات این دیدگاه از عرفان، انجام داده است. و از طرف دیگر هم، چون زادگاه یا محل زندگیش هندوستان یعنی شهر پنتا، که زادگاه بودا است، از اصطلاحات بودایی نیز در شعرهایش بهره گرفته است.
برای تفسیر و تأویل همهی آنها، قسمتی از غزلهایش انتخاب شدهاند که از نگاه هرمنوتیکی مورد بحث و تبیین قرار گرفتهاند. صوصاًخ از نقطه نظرات هرمنوتیک کلاسیکی، در مورد تفسیر و تأویل اصطلاحات عرفانی و همچنین دیدگاه پل ریکور تحت عنوان نوآوری معنایی در استعاره ها و نقش مؤلف و شرایط محیطی در فهم متن از دیدگاه دیلتای.
مقدمه:
بیدل یکی از شاعران شیوه ی دوم سبک هندی است. منظور از شیوهی دوم همان تقسیم بندی سبک هندی است که از روی زود فهم کردن و یا دیر فهم کردن ابیات آنها است. شیوهی اول که صائب از مهم ترین آنها است اکثر ابیات آنها از محسوس به معقول یا برعکس است و ساختار غزل هم تقریباً از نظر وحدت موضوعی کمابیش رعایت ساختار غزل قبل از خود است. امّا شیوهی دوم که بیدل از مهم ترین آنها است.
وحدت موضوعی در غزل کم رنگ شده است چرا که هدف آنها بیان کردن موضوع در تک بیت است و علاوه بر این، رابطهی دو مصرع برای خواننده دشوار است و شاعر در آن از استعاره های دور از ذهن استفاده کرده است. به همین خاطر شاعر به روش انتزاعی که خیال در آن از اهمیت خاصی برخوردار است، شعر میسراید و بی دلیل نیست که به رهروان این شیوه، »رهروان طرز خیال یا خیالبند میگویند.
خصوصاً بیدل دهلوی که »اشعار او به دشواری و تعقید معروف است، غزلیات او برخلاف اکثر غزلیات شاعران سبک هندی که به غزل عاشقانه نزدیک است جنبهی عرفانی دارد.« - همان: . - 295 در این زمینه حتی بیدل به کرّات در شعرهایش به هنجار مضمونی اشاره کرده است و چه بسا خود را پیشرو این نوع شعر در سبک هندی دانسته است.
»در گلستانی که بیدل نوبر تسلیم کرد سایه هم یک پایه برتر بود از دیوارها - .
یا در شعر زیر:
»کو مقامی کز شکوه معنیات لبریز نی // غفلت است اینها که بیدل گویدت اینجا بیا
در گلستانی که بیدل نوبر تسلیم کرده، استعاره های سخت و دور از ذهن مورد استفاده قرار گرفته است که احتیاج به تفسیر و تأویل دارد و از آنجا که پل ریکور نگاه متفاوتتری نسبت به استعاره دارد و تعریف جدیدی از مفاهیم استعاره را بیان کرده، استعارههای سخت و دور از ذهن بیدل از نگاه ایشان مورد بررسی قرار گرفتهاند. علاوه بر اینها چون بیدل شاعری است وحدت وجودی، از اصطلاحات و ترکیبات عرفانی در چهارچوب وحدت وجود زیاد بهره برده، که یکی از علائم تعقید و دور از ذهن بودن استعارهها، استفاده از این اصطلاحات است که آن هم احتیاج به تبیین و تأویل دارد که این اصطلاحات خصوصاً از دیدگاه ابن عربی بیان شدهاند تا راهی برای آسان فهم کردن ابیات بیدل فراهم شود. و نهایتا نقش مؤلف و شرایط محیطی وی در فهم متن، که بیدل در هندوستان زیسته است و بی شک شاعر از آیینها و ادیان هند خصوصاً بودا تأثیر پذیرفته است. در این رابطه هم از نقطه نگاه دیلتای، اصطلاحات و معانی که ربوط به بودا و بودائیسم است مورد بررسی قرار گرفته اند.
پیشینه تحقیق:
هرچند طبق منتقدان و صاحب نظران، آن طور که شاید و باید است، بیدل مورد توجه قرار نگرفته است اما در سالهای اخیر نگاه تازهای به شعرها و آثار بیدل از طرف منتقدان و شعر شناسان انداخته شده است. »ابهام، تنوع و پرورش استعاره در غزل بیدل نوشتهی دکتر محمد رضا اکرامی« و همچنین مقاله »استعاره و ایجاد معانی جدید در زبان نوشتهی پل ریکور، ترجمه حسین تقوی«، اندیشهی بودیسم و هندویسم در شعر بیدل نوشتهی دکتر زی یانگ نگوین، استعاره، مبنای تفکر و ابزار زیباییآفرینی، اومبر اکو و دیگران ترجمه فرزان سجودی و دیگران انتشارات سوره مهر، یا موضوعات مربوط به هرمنوتیک از جمله: کتاب »عوامل فهم متن در دانش هرمنوتیک و علم اصول استنباط از دیدگاه پل ریکور و محقق اصفهانی نوشته سید حمید رضا حسنی« و »علم هرمنوتیک از ریچارد.ا.پالمر ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی.« آثاری هستند که در این مورد کارآمد بوده و مورد استفاده قرار گرفته اند.
بحث و بررسی:
بیدل شاعری است عارف و عارفی است وحدت وجودی. اگر این دیدگاه شاعر که محوری ترین دیدگاه در آثارش است، نادیده بگیریم، چه بسا از معنی بعضی از شعرهای وی ناتوان بمانیم. بیدل را در مقام یک شاعر عارف وحدت وجودی که در هند زندگی کرده است میتوان شعرهایش را از چندین جنبه مورد بحث و بررسی قرار داد: - 1 از نظر کاربرد اصطلاحات عرفانی؛ - 2 بکار بردن استعارات دشوار و دور از ذهن؛ - 3 تفسیر اصطلاحات بودا و بودائیسم با توجه به محل زندگی بیدل.
- 1 از نظر کاربرد اصطلاحات عرفانی ادبیات فارسی از بدو خلقت دوبارهی آن، یعنی بعد از اسلام آوردن ایرانیان، کمابیش با تصوف عجین شده است که در دورهای، رویکرد صوفیانه زیاد و در دورایه کمتر بوده است که اتفاقاً دورهی بیدل یکی از آن دورههایاست که تصوف در آن خصوصاً در ایران کم اقبال بوده و آن مربوط به دیدگاههای خاص پادشاهان صفوی بوده است. به همین خاطر »صوفیان که در بیان صریح نظرات مذکور احساس ناامنی می کردند به کاربرد نمادها و ایما و اشارات شاعرانه متوسل شدند.
هرچند بیدل خود در ایران زندگی نکرد ولی این مختصات سبکی که مختص سبک هندی بود، دامن بیدل را هم گرفت. چنان که میبینیم او به کرات در شعرهایش از اصطلاحات عرفانی و رمز و نهادهای آن استفاده کرده است. از آنجا که بیدل خود یک شاعر عارف است و »اصول اعتقادی متصوفه، که بر وحدت وجود تأکید میورزید، تمامی پدیدهها را در پرتو حضور خداوند در عالم میدید.
عشق را انگیزه اصلی حیات ابدی میدانست، برای زهد و پرهیزگاری اهمیت زیاد قائل بود و کل این ها را فراتر رفتن از قید و بندهای وجود جسمانی لازم میشمرد. - «همان - بسیاری از غزلهای شاعر دارای درون مایههای وحدت وجودی هستند و این درونمایهها را با اصطلاحات خاص مربوط به این نوع از عرفان بیان میکند. بیدل در به کار بردن این اصطلاحات و با استفاده از استعارههای دور از ذهن، در شعرش بعضی اوقات خوانندگان خویش را به شک و گمان میاندازد که آیا شعرش دارای همان معنای ظاهری است یا در لایههای زیرین شعرش، به کثرت معنایی هم میرسیم.