بخشی از مقاله
چکیده
سیاست شعار دادن و تعیین هدف نیست بلکه نیاز به مکانیسم هایی دارد که شعارها را به واقعیت تبدیل کند. همه ادبیات علم سیاست راجع به تکنیکها و رویه هایی است که صلح، امنیت، برابری و آزادی را در اجتماعات بشری پدید آورد و افزایش دهد.
این تکنیکها گاهی در سیاست خارجی و گاهی در سیاست داخلی طراحی و اجرا میشوند . در این پژوهش با پیش فرض تکنیک قصد داریم به پرسشی پیرامون همگرایی و وحدت در جهان اسلام بپردازیم. نزدیک یک قرن است که مسلمانان قصد دارند با یکدیگر متحد شوند و از سیدجمال الدین اسدآبادی تا راشدالغنوشی از اخوان المسلمین تا جماعت تبلیغ اغلب سیاستمداران، جنبش ها و دولت های اسلامی به دنبال همگرایی اسلامی بوده اند
این شعار محقق نشده است و در قرن بیست و یکم یکی از بحرانیترین و پرچالش ترین روابط سیاسی و دیپلماتیک را کشورهای اسلامی دارند. پرسش این پژوهش چنین است با وجود آنکه وحدت و همگرایی شعار متعالی و هدف نیکی است چرا مسلمانان هنوز نتوانستند به حداقلی از این فرایند دست پیدا کنند؟
فرضیه پژوهش چنین است که ضعف عمده در تکنیک های همگرایی باعث شده است کشورهای اسلامی نه تنها به هدف وحدت دست پیدا نکنند بلکه امروز در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده اند. ادبیات همگرایی در علم سیاست دارای راهبردهایی است که غیبت هر کدام از آنها باعث کژکارکردی در سیستم منطقه میگردد.
-1 بیان مسئله
موضوع وحدت مسلمین یکی از آموزههای دین اسلام است که سابقه آن به قرن بیستم بازمیگردد. با ظهور غرب بهعنوان پدیده تمدنی، هویتی و تلاش آن برای استعمار جوامع عمدتاً مسلمان شرقی، مسئله وحدت ملل اسلامی برای اولین بار به عنوان یک ضرورت برای متفکران مسلمان و دولتهای اسلامی مطرح شد. شاید بتوان گفت سید جمالالدین اسدآبادی و شاگردش محمد عبده نخستین کسانی بودند که در حدود یک سده پیش وحدت و همگرایی جوامع اسلامی را بهعنوان راهحلی عملی برای جبران عقبماندگیهای صنعتی و فرهنگی کشورهای اسلامی و مقابله با پدیده استعمار و نفوذ غرب مطرح کردند و از لزوم آن سخن گفتند.
با گسترش استعمار و جدی شدن مسئله فلسطین، موضوع وحدت به دغدغه غالب رهبران فکری و سیاسی جهان اسلام بدل و منجر به انجام اقداماتی عملی در این زمینه شد که تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی یکی از مهمترین آنها است. در ایران نیز این موضوع همواره دغدغه متفکران و مصلحان اجتماعی از جمله امام موسی صدر، شهید مطهری و امام خمینی بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل یازدهم به این موضوع پرداخت و دولت را موظف کرد که سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و بکوشد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را محقق کند. اما با تمام تلاشهای و همکاریهای انجامشده، این آرمان در عمل محقق نشد
برای نمونه سازمان کنفرانس اسلامی که یکی از پایاترین و موفقترین تلاشهای دول اسلامی برای ایجاد همگرایی بوده است در مقایسه با نمونههای خارج از جهان اسلام مانند اتحادیه اروپا و اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا نهتنها نتواسته است زمینهساز دستاوردهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قابل انتظار برای کشورهای عضو شود، بلکه در حل معضلات و مشکلات مشترک کشورهای عضو نیز ناتوان بوده است.از این رو مسئله وحدت و همگرایی همچنان در حد آرمانی محقق نشده باقی مانده است
اما تحولات چند سال گذشته، گسترش بیسابقه تروریسم و ظهور جنبشهای وحشیانه در منطقه و جنگهای فرقهای در کشورهای اسلامی از جمله عراق و سوریه که تبعات و پیامدهای آن دامنگیر تمام کشورهای مسلمان و حتی غیرمسلمان شده است، خلأ همگرایی میان کشورهای اسلامی و آسیبهای ناشی از آن را بیش از گذشته عیان کرده است. دولتهای شکننده، تبدیل شدن سرزمینهای اسلامی به بستری برای شکلگیری و فعالیت گروههای خشونتطلب مانند داعش، بیثباتی، فقر، آوارگی و حتی ازبینرفتن آثار تاریخی و تمدنی و آسیبهای زیست محیطی از جمله مسائلی هستند که موجب بازاندیشی درباره چرایی ناکامی جهان اسلام در دستیابی به همگرایی میشوند.
عوامل پیشگفته این سؤال را به ذهن متبادر میکنند که چرا در یک قرن گذشته جهان اسلام نتوانسته است به سمت همگرایی حرکت کند و اوضاع کشورهای اسلامی در قرن بیست و یکم در وضعیت بحرانی قرار گرفته است؟ این مقاله نیز در پی پاسخگویی به همین مسئله است. در واقع این مقاله برآن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا با وجود احساس نیاز و ضرورت به همگرایی و تلاشهای صورتگرفته در این زمینه، مدلهای همگرایی انجام شده کارآمد نبوده است؟
از منظر این مقاله آنچه مانع از تحقق همگرایی، یکپارگی و وحدت جهان اسلام شده است، شعاری بودن مدلهای همگرایی و غیبت تکنیک در این زمینه است. از منظر این نوشتار علم سیاست راهکارهای عملی و تکنیکهای کاربردیای برای همگرایی دارد که فقدان این تکنیکها در مدلهای همگرایی موجود باعث شکست آنها شده است.
-2 پیشینه پژوهش
رویکردهای پژوهشی در مورد وحدت جهان اسلام و شکل گیری امت اسلامی از زوایای مختلفی به موضوع پرداختهاند و میتوان آنها را در دو دسته کلی تقسیم کرد. پژوهشگرانی که وحدت جهان اسلام و تشکیل امت اسلامی یا اتحادیه جهان اسلام را توهم و کوششی شکست خورده قلمداد میکنند و کسانی که همدلانه موضوع را بررسی میکنند و اعتقاد دارند چنین رویه ای مناسب و به لحاظ اندیشه ای و کارکردی امکان پذیر است.
-1رویکردهای منتقدانه:
مطالعات شرق شناسان: شرق شناسان یعنی پژوهشگرانی از غرب که مطالعه در مورد کشورهای شرقی را به واسطه علاقه یا شغل خود انتخاب کرده اند. این گروه در مورد تشکیل اتحادیه جهان اسلام و ایجاد امت اسلامی تردید دارند چرا که بر این باورند اسلام دارای فرقه ها و مکاتب است که یک جا جمع نمیگردند. اسلام نمیتواند به معنوان مبنای هویت بخش و عامل سیاسی اثرگذار دارای کارکرد مثبت باشد بلکه ورود عقاید مذهبی به عرصه سیاسی جنگ، خشونت و تفرقه را تشدید خواهد کرد
مطالعات سیاست خارجی ایران: برخی از پژوهشگران ایران بعد از انقلاب اسلامی را مدلی اندیشه ای و عملیاتی از بازیگری میدانند که پیگیر وحدت جهان اسلام بوده است. آنها میگویند منطقه خاورمیانه بعد از فعالیت های ایدئولوژیک ایران صحنه جنگ های مذهبی شده است و مطالعه سیاست خارجی ایران به ما نشان میدهد که هر گونه طراحی و اجرای امت گرایانه شکست خواهد خورد. این گروه اعتقاد دارند در نهایت ایران نیز وحدت آرمانی جهان اسلام را به کنار نهاده است و از منظر واقع گرایانه یعنی حفاظت از ام القری جهان اسلام یعنی ایران روابط خود با همسایگان را تنظیم میکند که ضد وحدت است
مطالعات بنیادگرایی: برخی از محققان تاکید دارند که راه اندازی اسلام سیاسی و ورود شریعت به عرصه عمومی به قصد ایجاد هویت مشترک اسلامی راه را برای اقدامات بنیادگرایانه هموار میسازد. اسلام سیاسی یعنی رجوع به سنت و سیره صدر اسلام و این تفکر نوعی رادیکالیسم را احیا میسازد. وحدت جهان اسلام، تشکیل امت اسلامی در ذات خود تاریخ و دست آوردهای بشری را نفی میکند و با ذهنیت ساده سعی میکند مشکلات روز را حل و فصل نمیاد که ناچار به سمت خشونت حرکت میکند
مطالعات تروریسم: در نهایت کتاب های زیادی در مورد تروریسم در اسلام نوشته شده است و اغلب ایده همگرایی در جهان اسلام را منتج به آن میدانند. این پژوهشگران اعتقاد دارند در ذات امت گرایی مبارزه، هجرت و جهاد وجود دارد و نوعی احساس تحقیر شدگی چرا که جنبش های اسلامی سیاسی بر این باورند غرب آنها را به حاشیه کشانده است و از سبک اصیل زندگی و فرهنگ اسلامی دور ساخته است. این پژوهشگران هر گونه همگرایی را در وجه اندیشه ساده سازی و توهم و در وجه عملی خشونت و تروریسم تفسیر میکنند
-2رویکردهای همدلانه:
مطالعات ایرانی: ایرانیان به عنوان ملتی پیشگام و دارای تمدن تحت تاثیر اسلام قرار گرفتند البته قرائت باطنی و شیعی از اسلام را ارائه نمودند. آنها در دوره معاصر توانستند اولین حکومت اسلامی را با نزدیکی نقل به شرع و تطبیق سنت به تجدد به تاسیس کنند. یکی از اهداف انقلاب اسلامی ایران صدور انقلاب و حمایت از جنبش ها و کشورهای اسلامی در برابر رژیم های استبدادی و وابسته بود. ایران از همگرایی اسلامی دفاع میکند و همیشه به سمت کشورهای عربی حرکت کرده است اما به علت تفاوت نژادی، زبانی و فرقه ای از سوی اعراب رانده شده است و حتی به عنوان دشمن مطرح شده است
مطالعات عربی: کشورهای عربی، اسلام و پیامبر - ص - را مخصوص خود و آن را فرهنگی میدانند که رسالتش سیادت عرب بوده است. از رویکرد عربی وحدت جهان اسلام باید بر محوریت عربستان بنا نهاده شود چرا که پیامبر اسلام، مکه، مدینه، صحابه، سنت و هسته اولیه اسلام از آن اعراب و سرزمین عربستان است . به باور عربستان وحدت جهان اسلام و ایجاد کنفدراسیون اسلامی به مرکزیت مکه باید اتفاق افتد و هر گونه اقدامی از جانب ایران شیعی و ترکان طرفدار عثمانی گری حرکتی حاشیه ای و ضد اسلام است. متفکران و پژوهشگران زیادی اسلام را زا آن اعراب میدانند و وحدت جهان اسلام را همان همگرایی عرب زبانان قلمداد میکنند چرا که بر این اعتقادند آب را باید از سرچشمه نوشید
مطالعات ترکی: ترکیه بعد از آنکه حزب عدالت و توسعه قدرت اجرایی را به دست گرفته است در حال گسترش اندیشه های اسلام مدنی است و متفکرانی چون داود اوغلو اعتقاد دارند اسلام میانه رو و دموکرات توانایی ایجاد همگرایی در جهان اسلام را دارد. به باور ترک ها، امپراطوری عثمانی روزگاری ابرقدرت و باعث افتخار جهان اسلام بود و این مورد دوباره باید احیا گردد. وحدت جهان اسلام جز با داشتن عقاید میانه رو و تکثرگرا امکان پذیر نیست و این مورد توانایی تطبیق و مراوده با جهان غرب را دارد. ترک ها اسلام عربستان را محافظه کار و اسلام ایرانی را انقلابی و رادیکال میدانند و میگویند ترکیه باید محور کنفدراسیون اسلامی باشد و الگوی ترکی عثمانی میتواند همگرایی در منطقه را ایجاد نماید