بخشی از مقاله

چکیده

غزلیات شمس با وصف الحالی که از تجربه ها و حالات عرفانی مولانا دارد، در مسیر فرستنده مدار بودن قرار دارد؛ لیکن کارکرد نقش شش گانه یاکوبسن بر غزلیات شمس نشان داد که با وجود این که اغلب شارحان اصرار بر »زمینه« ارتباط پیام در حالت سکر و فنا دارند و علی رغم نقش ادبی که عنصر غالب سخن را رقم می زند، فرآیند کارکرد هاي دیگري چون فرا زبانی، همدلی و ترغیبی با شواهدي که در اثر وجود دارد، بر مخاطب محوري کلام نیز تکیه دارد؛ همچنین گزینش آگاهانه شاعر از واژگان در محور همنشینی و جانشینی، به صحو بعد از سکر اشاره دارد و این که صحو مرحله ي تعالی سکر است نه بازگشت از آن. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی درصدد چنین خوانشی از متن است.

درآمد

رومن یاکوبسن - Roman Jacobson - زبان شناس و نظریه پرداز روسی و از پایه گذاران مکتب پراگ است؛ نظریات او در زمینه ارتباط زبانی و کارکرد هاي آن، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. تأکید ویژه ي او بر نقش ادبی زبان، جایگاه خاص او را در مکتب صورتگرایی روس نیز نشان می دهد.

هدف از اعمال رویکرد زبانی یاکوبسن در پژوهش حاضر به »زمینه« پیام غزلیات شمس بر می گردد که بنا به گفته شارحان، در سکر و فنا سروده شده است؛ اما نکته اینجاست که در محور همنشینی، سکر، صحو را نیز تداعی می کند، با توجه به نظر طرفداران سکریه و صحویه که هر کدام، زمانی یکی از این دو را برتر می دانند و با توجه به کارکرد هاي زبانی یاکوبسن، آیا غزلیات در حال سکر گفته شده است یا صحو بعد از سکر؟

و اگر صحو را بنا به تعریف برخی عارفان، عروج و تعالی سکر بگیریم، غزلیات شمس را می توانیم مصداق چنین حکمی بدانیم؟ و با وجود اصرار عرفا مبنی بر دستور به خاموشی و وصف ناپذیري حال انفسی- که مولانا نیز خود به آن اشاره دارد- آیا بحث جانشینی و همنشینی یاکوبسن شواهدي را در غزلیات می یابد که به هوشیاري مولانا در گزینش کلمات بینجامد؟ و علاوه بر فرستنده مدار بودن سخن که در نوع ادبی غزل و غنایی سروده شده است، آیا مخاطب مدار بودن سخن نیز مصداقی دارد؟پژوهش حاضر با روش توصیفی، تحلیلی درصدد نشان دادن چنین رویکردي به اثر است.

پیشینه پژوهش

مقالاتی در زمینه صحو و سکر و کارکرد هاي زبانی از جمله: »جایگاه صحو و سکر در مکتب عرفانی بغداد و خراسان« از سید علی اصغرمیر باقر فرد و مهدي رضایی - 1389 - ،» بررسی ساختار ادب غنایی از دیدگاه زبان شناسی با تکیه بر نظریه نقش هاي زبانی یاکوبسن «به قلم کوروش صفوي و سمیه آقابابایی - 1395 - و. .. نوشته شده است. و همچنین در مورد غزلیات شمس مقالات فراوانی است چون:

»بررسی ساختار غزل روایی از غزلیات شمس« از شهین حقیقی و کاروس حسن لی - 1387 - ، »قاعده افزایی در غزلیات شمس« از فاطمه مدرس و امید یاسینی - 1387 - و. .. به رشته ي تحریر درآمده است، مقاله ي اخیر صرفاً قاعده افزایی را به عنوان یکی از شیوه هاي آشنایی زدایی در سطوح تحلیل آوایی و واژگانی مورد بررسی قرار داده است.

قابل ذکر است که هیچ کدام از مقالات یاد شده به صحو و سکر در روش کارکرد هاي زبانی یاکوبسن نپرداخته اند بنابراین پژوهش حاضر به بررسی نقش هاي زبانی، در محور همنشینی و جانشینی به درون مایه و زمینه ي پیام که در بستر سکر و صحو بود پرداخته است.

– 1 تجربه عارفانه و زبان

مولانا در زمره عرفایی است که حاصل حالات خویش را بر زبان آورده است، با وجود این که این تجربه ها انفسی است اما آن هنگام که به زبان در می آید، جنبه محسوس می یابد و سیر آفاقی خود را در نظام زبان شناسی نیز نشان می دهد و اگر کفه ترازوي مطالب تعلیمی در مثنوي سنگینی می کند در مقابل، غزلیات شمس نیز خالی از ادراك و هوشیاري زبانی نیست؛ استیس در کتاب »عرفان و فلسفه« از این که عده اي، عرفان را تجربه اي احساسی و عاطفی می دانند که هیچ حقیقتی را در باب جهان مکشوف نمی دارد و ذهنی است، مورد بحث قرار می دهد

به طوري که وي حتی عوالم و احوال عرفا را به ادراك شبیه تر می داند تا به عواطف؛ تا بدان جا که به نظر استیس انواع تجربه هاي عرفانی تعبیري از ماهیت جهان به دست می دهد و به قول مذهب اصالت طبیعت، پیدایش حالات عرفانی در ذهن بشر خود نتیجه علل طبیعی است و اصطلاح »آگاهی کیهانی« که استیس از قول ر.م. باك نقل می کند »تابع قوانین عادي تکامل روانی است« - استیس، - 15:1379 به طوري که به نظر اندیشمندان، انسان سه منبع براي تولید معرفت دارد که عبارتند از حس، عقل و کشف - فعالی، :1387 - 259 و تنها راه درك شهود، کشف شهود است و فقط صاحب کشف است که معرفتی از آن تحصیل می کند 

بنابراین ارتباط بین کشف، شهود و معرفت وجود دارد؛ پورنامداریان زمانی که از شاعران عارف و دیوانگی شاعري و عاشقی سخن به میان می آورد، و از اصطلاح »ادراك شهودي« استفاده می کند می گوید: »ادراك شهودي، چه در حالت سکر و بی خویشی و چه در حالت صحو پس از سکر، به ضرورت، زبان را رمز آمیز خواهد کرد

هر چند همه عرفا اصرار در وصف ناپذیري حالات عرفانی دارند اما جالب اینجاست که سرانجام آن ها نیز با نوعی کد یا رمز زبانی در رمزگان عرفان، که حاکی از نوعی بیناگفتمان و بینامتنیت با آثار مشابه خود است، درصدد ایجاد نشانه هاي زبانی خویش هستند.

مثلاً »از حالت فنا و بی خودي« مجازاً با لفظ سکر یا مستی تعبیر کرده اند، چه در آن حال، سالک، عقل و اندیشه خود را از دست داده و حرف هایی می زند و کار هایی می کند که عقل را در آن دخالتی نیست... « - یثربی، - 259 : 1387 مثلاً غزل »مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خندم شدم. «.. - مولوي، 1379، - 539

به عنوان یک کلان روایت یا مرجع درون متنی براي کل غزلیات شمس همانند نی نامه در مثنوي است که شاعر به نوعی در صدد بسط این تجربه است. نشانه هایی چون: دولت عشق، دیده سیر، دیوانه، سرمست، طرب، اافکنده، گول، دود پراکنده، بنده، بی پر و پرکنده، شاه و خداوند، پست و گدازند، نور پذیرنده، خاموش، فرخ و فرخنده، روشن و بخشنده و. ..،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید