بخشی از مقاله
چکیده :
هنجارها از مهم ترين و بارزترين مولفههاي فرهنگي و از مؤثرترين عوامل شكلگيري هويت فردي و جمعي ميباشند. نوشتار پيش رو در صدد است تا فرآيند توليد يا پيدايش هنجارها و نيز مهمترين كاركردهاي آنها را با استفاده از روش تحليل علمالنفس - روانشناسي - فلسفي و استنطاق از قرآن كريم مورد بررسي قرار دهد.
در اين نوشتار، با تحليل فرآيند صدور افعال اختياري و آثار فكري و روحي آن، روشن شده است كه هم بر اساس علمالنفس فلسفي و هم آيات كتاب الهي، اولاً آن عاملي كه باعث ميشود تا جامعه يا فرد، برخي رفتارها يا قالبهاي رفتاري را بهنجار به حساب آورده و بر ديگر قالبهاي رفتاري ترجيح دهند، اصول و مباني ارزششناختي - چارچوبهاي نظرياي كه معيار بازشناسي كمالات مطلوب و امور واجد شايستگي در ساحتهاي مختلف انساني هستند - بوده و مباني ارزششناختي نيز به نوبهي خود مبتني و مسبوق به جهانبيني - انديشههاي بنيادين درعرصهي هستي شناختي، انسانشناختي و معرفتشناخت - وي منتَج از آن هستند.
و ثانياً مهمترين كاركرد هنجارها تقويت و تثبيت همان مباني ارزششناختي و انديشههاي جهانشناختي است و البته اين كاركرد اساسي، خود، واجد خردهكاركردهاي ديگري نظير تثبيت ارزشها در جامعه، رفع اختلافات و تحقق همبستگي ميباشد.
مقدمه :
هنجارها و ارزش ها، از مهمترين و بارزترين مولفههاي فرهنگي هر جامعه و از مؤثرترين و اصليترين عوامل شكلگيري هويت فردي و جمعي آحاد انساني ميباشند و براي شناخت فرهنگ و هويت جمعي هر جامعهاي ابتدا بايد سراغ اين پديده ها رفت. اهميت اين دو مقوله در حوزهي پژوهش هاي علوم اجتماعي تا بدانجاست كه از ديدگاه برخي انديشمندان، اساساً جامعهشناسي موضوعي به جز اين دو مقوله نداشته و عمدهي مباحث جاري در اين علم، ناظر به ارزشها و هنجارها مطرح شدهاند.
بدون وجود ارزشهاي خاصي در جامعه، مردم در تدوين اهداف و آرمانهاي اجتماعي خود دچار مشكل خواهند بود. همچنين فقدان ارزشها به معني فقدان راهنماي رفتار جمعي و فقدان معيارهاي قضاوت اخلاقي دربارهي كنشهاي انساني است. هنجارها نيز ضمن مشخص نمودن كنش ها و چگونگي تعاملات مردم در شرايط و موقعيت هاي مختلف، نظم و انسجام اجتماعي را به وجود خواهند آورد. يكي از بارزترين نمودهاي جامعهپذيري موفق در هر جامعهاي، يادگيري و نهادينه شدن ارزشها و هنجارهاي اجتماعي توسط اعضاي جامعه و رعايت آنها به منظور نيل به آرمانهاي اجتماعي است.
نوشتار پيش رو در صدد است تا فرآيند توليد يا پيدايش هنجارها و نيز مهمترين كاركرد هاي آنها را مبتني بر آيات قرآن كريم و مباني علمالنفس - روانشناسي - فلسفي بررسي نمايد. شيوهي تحقيق بدين گونه است كه مسائل مطرح، ابتدا به روش علم النفس فلسفيمورد مداقّه و تجزيه و تحليل قرار گرفتهاند، و پس از آن با استنطاق از قرآن كريم، منطقي كه كتاب الهي در تحليل مسائل ارائه ميدهد، مورد توجه قرار گرفته است.
اتخاذ اين روش بدان منظور است تا در ضمن بررسي ديدگاه قرآن كريم در اين عرصه، روشن نمائيم كه منطق ارائه شده از سوي كتاب الهي به عنوان حجت ظاهري در اين باب، دقيقاً با تحليلي كه عقل انساني به عنوان حجت باطني عرضه ميكند منطبق ميباشد.
در متون جامعهشناسي و در ميان صاحبنظران اين رشته، فضاي مفهومي ارزش ها و هنجارها كاملا مشخص و متمايز نشده و در ميان جامعهشناسان مناقشاتي در اين زمينه ديده ميشود. تا آنجا كه برخي اين دو مفهوم را يكسان انگاشته و يا برخي، آنچه را كه ديگران ارزش به شمار آوردهاند، در زمرهي هنجارها به حساب آورده است. فلذا بايسته است كه اولا تعريف دقيقي از اين دو مقوله ارائه شود.
واژه ي »هنجار« به لحاظ لغوي معادل واژهي - norm - بوده و در زبان فارسي داراي معاني متعددي نظير »راه؛ روش؛ طريق؛ طرز؛ قاعده؛ قانون« ميباشد. كما اينكه واژهي - norm - در لاتين و يوناني داراي معاني متعددي نظير »اصل قانوني، قاعده، مأخذ قانوني، مقياس و معيار، حد وسط و معدل« ميباشد.