بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر فراتحلیل اثربخشی مداخلات روانشناختی-آموزشی بر پرخاشگری نوجوانان و جوانان در ایران بود. این پژوهش با استفاده از روش فراتحلیل یا یک پارچه کردن نتایج حاصل از تحقیقات، میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی- آموزشی را بر پرخاشگری نوجوانان و جوانان مشخص نموده است.
از بین 36 پژوهش30 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود، فراتحلیل آن انجام گرفت. ابزار پژوهش چک لیست فراتحلیل بود. پژوهش مبتنی بر 2914 نمونه و 30 اندازه ی اثر بوده است که نتایج فراتحلیل نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی-آموزشی بر پرخاشگری نوجوانان و جوانان d= 0/58 است - . - p=0/0001 این اندازه اثر طبق جدول کوهن دارای اثر بالایی است.
مقدمه
در چند دهه اخیر، موضوع پرخاشگری توجه بسیاری از دانشمندان و متخصصان را به خود معطوف کرده است، به گونهای که دهها کتاب و صدها مقاله در خصوص این موضوع به چاپ رسیده است. در ادبیات روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی واژههای خشونت1، پرخاش و پرخاشگری2 گرچه در بعضی از متون و منابع به طور مترادف و متناظر به کار رفتهاند، اما مفاهیمی با معانی روان شناختیِاجتماعیِ متفاوتاند.
پرخاش رفتار است، اما پرخاشگری معمولا به عنوان صفت شخصیتی یا سایق بنیادی، یا حتی حالت عاطفی یا نگرش تعریف می شود . به تعبیر لئونارد برکوویتز3، پرخاشگری تمایل نسبتا دائم به ابراز رفتارهای توأم با پرخاش از سوی فرد در موقعیتهای مختلف است.
از طرفی خشونت را نباید با پرخاش یکی پنداشت. بسیاری از صاحب نظران این دو مفهوم را معادل ندانستهاند. به گونه ای که خشونت را شکل افراطی پرخاش پنداشته، آن را اقدام عمدی به منظور ایجاد آزار جسمی یا روانی شدید در دیگران تعریف کردهاند. همچنین، خشم نیز با پرخاش مترادف نیست. خشم هیجانی است که می توانیم به هنگام روبرو شدن با رویدادهای ناخوشایند نشان دهیم و اغلب رفتارهای پرخاشگرانه را به دنبال دارد. نتیجه آن که پرخاشگری هیجان نیست بلکه از آثار حالت هیجانی خشم است و برای فرونشاندن آن و معمولا همراه آن رخ میدهد.
به نظر میرسد ارائه یک تعریف برای اصطلاح پرخاشگری که مورد قبول همگان باشد امکان پذیر نیست زیرا نظرگاههای متفاوت درباره این که آیا باید پرخاشگری را بر اساس نتایج ملموس و عینی آن و یا بر اساس نیت و مقاصد شخصی افراد تعریف کنیم، باعث پدید آمدن تعریفهای متفاوتی از پرخاشگری شده است: برخی از روانشناسان پرخاشگری را رفتاری میدانند که موجب آسیب دیگران شود یا بالقوه بتواند به دیگران آسیب بزند. این آسیب میتواند بدنی مانند کتک زدن، لگد زدن و گاز گرفتن، یا لفظی مانند ناسزاگویی و فریاد زدن و یا حقوقی، مانند به زور گرفتن چیزی باشد.
ایراد تعریف فوق این است که نسبت به برخی رفتارها که پرخاشگرانه به حساب نمیآیند مانعیت ندارد. مثلاً اگر کودکی هنگام بازی، اسباب بازی خود را پرتاب کند اما ناخواسته به فرد دیگری برخورد کند، رفتار وی بر اساس تعریف مزبور، رفتار پرخاشگرانه به حساب خواهد آمد.
تعریف دیگری که برای پرخاشگری ارائه شده است بر نیت فرد پرخاشگر تکیه دارد و پرخاشگری رفتاری دانسته شده که به قصد آسیب یا آزار رساندن از کودک سر بزند. برخی این تعریف را مورد نقد قرارداده و گفتهاند نیت امری عینی و ملموس نیست و میتواند مورد تفسیرهای گوناگون قرار گیرد. بسیاری از محققان ترکیبی از این تعاریف را پذیرفتهاند و رفتاری را که موجب آسیب دیگران گردد، پرخاشگرانه میدانند، به ویژه اگر فرد بداند عمل او آسیب و آزار دیگران رابه دنبال دارد. در مقام قضاوت نسبت به تعاریف ارائه شده برای پرخاشگری، به نظر میرسد قصد و نیت در پرخاشگری دخالت دارد و هر کس با علم حضوری از نیت خود آگاه است و میتوان از راه آثار مشابه، آن را در دیگران نیز شناسایی کرد و از این جهت، وسیله قابل تفکیک از سایر نیتها و حالات درونی میباشد. بدین ترتیب، اگر فرد رفتار خشنی را برای هدفی از روی عمد انجام دهد، رفتار وی پرخاشگرانه تلقی میشود، چه از عواقب آن آگاه باشد و چه نباش
اریش فروم همه اعمالی را که سبب آسیب رساندن به شخص، شیء یا جانور دیگر شود و یا با چنین قصدی صورت گیرد پرخاشگری مینامد.
ارونسون نیز خشم و پرخاشگری را عملی میداند که اهدافش اعمال صدمه، آسیب و رنج است. با توجه به این تعاریف میتوان اذعان نمود که پرخاشگری کنشی است که شامل آسیب رسانی بدنی و روانی است، جنبه تعمدی دارد، امری تصادفی به شمار نمیآید، و مهمتر از همه اینکه یک کنش محسوب میگردد
برکویتز، روانشناس اجتماعی برجسته معاصر، نیز با تعریف پرخاشگری به عنوان آسیب رساندن عمدی به دیگری، میافزاید که این آسیب ممکن است روانی یا فیزیکی باشد. خشونت معمولاً بر اساس شدت آسیب از پرخاشگری متمایز میشود. خشونت کنشی است که عامل آن به عمد تلاش برای آسیب رسانی فیزیکی به دیگری مینماید.
برخی از پژوهشگران بین دو نوع پرخاشگری ، یعنی پرخاشگری بازتابی1 و ابزاری2 تمایز قایل میشوند. پرخاشگری بازتابی یا کینه توزانه با هدف ایراد آسیب فیزیکی یا روانی، به عنوان یک هدف و نه ابزار در نظر گرفته میشود. به تعبیر لئونارد این نوع پرخاشگری دارای مؤلفهای اساساً احساسی و هدفش آسیب رسانی است.
برکویتز این نوع پرخاشگری را »پرخاشگری عصبی« مینامد که در جریان آن فرد پرخاشگر فرد یا افراد دیگر را به عنوان تهدید یا محرکی آسیب رسان تلقی میکند. پرخاشگری ابزاری شامل اعمال ضرب و جرح و واردساختن درد و رنج به دیگری یا دیگران به عنوان ابزاری برای دستیابی به یک هدف است که شکل محسوس آن میتواند دستیابی به اهداف گوناگونی مانند پاداش مادی، پیروزی، یا تحسین باشد. این نوع پرخاشگری متضمن خشونتی غیر احساسی و معطوف به انجام وظیفه است.
محققین پرخاشگری را به دونوع پرخاشگری مستقیم و غیر مستقیم تقسیم کرده اند. این تقسیم بندی براساس شناخت و عدم شناخت علت و یا علل پرخاشگری صورت پذیرفته است. اگر علت یا علل پرخاشگری روشن باشد، مثلاً فرد دیگری یا شی ای باعث شده که ما به مقصود خود نرسیم و ما هم آن عامل را میشناسیم و از خود رفتار پرخاشگرانه بروز میدهیم، در این صورت پرخاشگری مستقیم اطلاق میشود، اما در صورتی که عامل پرخاشگری را نمیشناسیم مثلاً در اتوبوس به اشتباه با فردی برخورد میکنیم و او شروع به پرخاشگری میکند، این نوع پرخاشگری را که زمینههای قبلی دارد و در حقیقت تخلیه هیجانهای قبلی است، پرخاشگری غیرمستقیم مینامند.
در تقسیم بندی دیگری پرخاشگری را به دو نوع پرخاشگری وسیله ای و پرخاشگری خصمانه تقسیم می کنند. اگر رفتاری در جهت رسیدن و دستیابی به هدفی خارجی انجام گیرد پرخاشگری وسیلهای تلقی می شود. بر اساس نظر برخی از محققین در پرخاشگری وسیلهای از پرخاشگری به عنوان روشی برای ارضای سایر انگیزهها استفاده میشود. مثلاً شخصی ممکن است از تهدید استفاده کند تا دیگران را به انجام دادن خواستههای خود وادار نماید، یا کودکی ممکن است از پرخاشگری به عنوان روشی برای جلب توجه دیگران استفاده کند.بیش تر پرخاشگریهای اطفال خردسال از نوع وسیلهای و برای تصاحب شی ء مورد علاقه است. آنان با اعمالی مانند هل دادن در تلاشاند تا اسباب بازی دیگران را به چنگ آورند و کم تر مواردی است که به قصد آسیب دیگران و از روی عصبانیت اقدام نمایند.
در صورتی که پرخاشگری به قصد آسیب دیگران باشد، خصمانه تلقی میشود. تعریفی که به نظر اکثریت مناسب است این است که: پرخاشگری خصمانه هر نوع رفتاری است که هدفش اذیت کردن یا آسیب رساندن به موجود زنده دیگری است که بر انگیخته شده است تا از این رفتار پرهیز کند. لازم به ذکر است که پرخاشگری خصمانه طیف وسیعی از رفتارها را برمی گیرد و ممکن است بدنی یا کلامی، فعال یا غیرفعال و مستقیم یا غیر مستقیم باشد. تفاوت پرخاشگری بدنی با کلامی، تفاوت بین آزار جسمی و حمله با کلمات است. تفاوت پرخاشگری فعال با غیر فعال، تفاوت بین عمل آشکار و قصور در عمل است و منظور از پرخاشگری غیر مستقیم پرخاشگری بدون برخورد رودررو است
رفتارهای پرخاشگرانه علل متعدد دارد که می توان به عوامل زیستی، اجتماعی، روانی، شناختی، تجارب مربوط به یادگیری، ناکامی، ارزیابی منفی دیگران، شرایط محیطی ناخوشایند اشاره کرد. در مورد منشأ رفتارهای خشونت آمیز انسان تاکنون تبیین جامع و یگانه ای ارائه نشده است. در حوزه علوم انسانی و اجتماعی سه رهیافت عام در مورد تبیین پرخاشگری وجود دارد.این سه رهیافت را می توان رهیافت های زیست شناختی3، روان شناختی4 و جامعه شناختی5 نام نهاد.
کهن ترین و شناخته شده ترین تبیین در مورد پرخاشگری و خشونت انسان معطوف به این نگرش است که انسان به دلیل طبیعت زیستی اش تا حدودی برای ارتکاب خشونت»برنامه ریزی«شده است.به رغم پیروان این دیدگاه بدبینانه، انسان مانند بسیاری دیگر از انواع حیوانی دارای سائقی فطری برای دست یازیدن به خشونت و پرخاشگری است که تنها هراس از تنبیه آن را مهار می سازد
رهیافت روان شناختی در چند تئوری مختلف منعکس شده است که جملگی بر این باورند شرایط بیرونی مانند ناکامی، فقدان وجهه و احساس اجحاف، سائقی نیرومند برای ایجاد شرایط آسیب زا محسوب می شود.پذیرفته شده ترین تئوری در این مجموعه تئوری موسوم به ناکامی-پرخاشگری6 است.در این تئوری پرخاشگری برآیند فرایندی در نظر گرفته می شود که در خلال آن افراد از دستیابی به هدف یا اهداف خویش باز می مانند و احساس ناکامی در آنها شکل می گیرد. ناکامی حاصل از چنین فرایندی در نهایت سبب بروز حرکات و رفتارهای پرخاشجویانه و خشونت آمیز بین افراد می گردد.
پس از عدم کامیابی نسبی تئوریهای رفتار غریزی و ناکامی-پرخاشگری در تبیین خشونت و پرخاشگری، محور توجه اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی معطوف به رهیافتی گردید که در آغاز در قالب تئوری موسوم به» یادگیری اجتماعی«1از جانب آلبرت بندورا مطرح گردید. مبنای این تئوری بر این اساس استوار است که پرخاشگری و خشونت رفتار، کنشی اجتماعی است که از طریق فرایندهای اجتماعی، تولید، بازتولید، و فرا گرفته می شود
نگاه اجمالی به دیدگاه های فوق بیانگر این واقعیت است، که هر یک از دیدگاه ها از زاویه ای خاص رفتارهای پرخاشگرانه را بررسی کرده اند و هریک از فنون متفاوت در کنترل رفتارهای پرخاشگرانه سود برده اند. اما همه ی این دیدگاه ها بر این باورند که مستقیم ترین نتیجه ی رفتارهای پرخاشگرانه ی افراد، ناسازگاری اجتماعی آن هاست؛ مثلا لوچمن2 و داژ3 در تحقیقات خود نشان داده اند افراد پرخاشگر که به دلیل رفتارهای خصمانه و کنترل ضعیف خود، از سوی همسالان طرد می شوند، دارای افت تحصیلی هستند و در نوجوانی گروه های همسال منحرفی را می جویند که آن ها را به سمت بزهکاری و تبهکاری سوق می دهند
با توجه به این که تحقیقات زیادی در رابطه با اثربخشی مداخلات روان شناختی- آموزشی بر کاهش پرخاشگری وجود دارد، به نظر می رسد که انجام یک فراتحلیل4 به روشن ساختن مقدار واقعی تأثیر مداخلات روان شناختی- آموزشی بر پرخاشگری کمک خواهد کرد و میزان اثر بخشی این مداخلات مشخص خواهد شد، به عبارتی روشن تر با انجام فراتحلیل می توان دیدگاه کلی تری نسبت به کارایی الگوهای درمانی - مداخلات روان شناختی وآموزشی - در کشور به دست آورد. در واقع این تحقیق در پی پاسخگویی به این سوال است که اثربخشی کدام یک از مداخلات روان شناختی و آموزشی بر کاهش پرخاشگری در کشور بیشتر است.
روش
در این تحقیق با توجه به هدف پژوهش از روش» فراتحلیل« استفاده شد. در فراتحلیل اصل اساسی عبارت از محاسبه ی اندازه اثر برای تحقیقات مجزا و برگرداندن آن ها به یک ماتریس مشترک - عمومی - و آن گاه ترکیب اثر آن ها برای دست یابی به میانگین تأثیر می باش
جامعه، نمونه و روش نمونه گیری
جامعه آماری شامل تحقیقات چاپ شده در مجلات علمی- پژوهشی بودند که در طول یازده سال گذشته - - 1382-1393 در زمینه ی مداخلات روان شناختی- آموزشی بر کاهش پرخاشگری انجام شده اند و حجم نمونه مناسبی داشته، از لحاظ روش شناسی - فرضیه سازی، روش تحقیق، جامعه، حجم نمونه و روش نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، روایی و پایایی ابزار اندازه گیری، فرضیه های آماری، روش تحلیل آماری و صحیح بودن محاسبات آماری - شرایط لازم را داشته اند.
روش اجرا
ملاک های درون گنجی برای فراتحلیل عبارت بودند از: -1 داشتن شرایط لازم از نظر روش شناسی - فرضیه سازی، روش تحقیق، جامعه، حجم نمونه و روش نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، روایی و پایایی ابزار اندازه گیری، فرضیه های آماری، روش تحلیل آماری و صحیح بودن محاسبات آماری - -2 موضوع پژوهش مداخلات روان شناختی-آموزشی بر کاهش پرخاشگری باشد. -3 بررسی در قالب یک پژوهش گروهی صورت گرفته باشد - موردی و آزمون منفرد نباشد - -4 تحقیقات به صورت آزمایشی انجام شده باشند. -5 ملاک های خروج از پژوهش پژوهش هایی بودند که شرایط روش شناسی را نداشتند و یا به صورت موردی، مروری، همبستگی و توصیفی انجام شده بودند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار زیر استفاده شده است:
چک لیست فراتحلیل - از لحاظ روش شناختی - : از این چک لیست به عنوان ابزار برای انتخاب مقاله های پژوهشی دارای ملاک های »درون گنجی« و استخراج اطلاعات لازم برای انجام فراتحلیل از آن ها استفاده شد و چک لیست مذکور شامل مولفه های زیر بود:»عنوان پژوهش های انجام شده درباره ی پرخاشگری نوجوانان و جوانان« مشخصات کامل مجریان،»سال اجرای پژوهش«، فرضیه های ابزارها »روایی« و »اعتبار« ابزارهای جمع آوری اطلاعات جامعه ی آماری،حجم نمونه و سطح معناداری آزمون ها به کارگرفته شده است.