بخشی از مقاله
چکیده
مقاله حاضر به بررسی ماهیت فرصتهای کارآفرینی با طرح دیدگاههای مطرح می پردازد. و با بر شماری عوامل تاثیر گذار در شکل گیری فرصت ها به دستاوردهای دانش در ایجاد فرصت های کارآفرینانه تاکید دارد. در میان علوم حاضر از آنجا که زیست شناسی و پزشکی در خصوص حیات و سلامت جانداران به تحقیق می پردازد، دستاوردهای آن از اهمیت ویژه ایی بر خوردار می باشد. از همین روی در پی کاربردی سازی علوم بنیادین مذکور فرصتهای کارآفرینی متعددی شکل می گیرد که در واقع علاوه بر صرفه های اقتصادی، صرفه های سلامت و اجتماعی را در پی دارد.
این نوع کارآفرینی ها ضمن ایجاد اشتغال سبز و رشد اقتصادی، زمینه دستیابی به توسعه اقتصادی را فراهم می سازد. به عنوان مثال طی سه دهه اخیر اثر بخشی پروبیوتیکهای در زمینه های مختلف به اثبات رسیده است و بازارهای رو به رشد و در حال گسترشی را برای آن فراهم ساخته است. اهمیت این موضوع از دید کارشناسان پنهان نیست و لذا دولت با ایجاد تشکل های تخصصی و تنظیم سند ملی سعی در بهره گیری از پتانسیل موجود نموده است.
در مقاله علمی مروری حاضر با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ایی و جستجوی کلید واژه ها در پایگاههای اطلاعاتی علمی بررسی جدید ترین یافته های علمی مرتبط فراهم گردیده است. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن نقش کلیدی فرصت در فرآیند کارآفرینی به ضرورت و نحوه کشف فرصتها برای تحقق رشد و توسعه اقتصادی می پردازد و با تاکید بر اهمیت دانش در ایجاد فرصتهای نوین به مداقه در خصوص پروبیویتکها می پردازد.
.1 مقدمه
از آنجا که نیاز روزافزون به کارآفرین و کارآفرینی بیش از پیش احساس می شود لذا مطالعات گسترده ایی دردهه های اخیر در حال انجام است. به طور کلی مطالعات کارآفرینی بر اساس چهار رویکرد اقتصادی، روان شناسی، جامعه شناختی ، مدیریتی شکل گرفته است. اما نظریه های اخیر کارآفرینی بر اساس نحله فکری نوین فرصت شکل می گیرد××؟بر اساس این رویکرد کارآفرین با کشف فرصت ناشی از پیوند و تعامل فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی و اتخاذ راهبردهای مناسب برای تبدیل این فرصت ها به سود اقتصادی ایفای نقش می نماید.
دو دیدگاه کلی روانشناختی در خصوص فرصت وجود دارد، دیدگاه اول آنکه فرصتها کشف و درک می شوند و دیدگاه غالب تر آنکه فرصتها خلق می شوند. در واقع فرصت ها از منابع مختلفی نشات می گیرند که عبارتند از: عدم تعادل در بازارهای موجود، ظهور تغییرات قابل توجه در نیروهای اجتماعی، سیاسی، جمعیتی و اقتصادی، انباشت دانش، دانش جدید و قیمت. در این میان تاثیر تکنولوژی به عنوان عاملی پیشران چشمگیر است.
تحقیقات علمی و یافته های آن زمینه های گسترده کارآفرینی را رقم می زند که طی آن نیاز جدیدی کشف و پاسخگویی می شود. از آنجا که موضوع مورد مطالعه در علوم زیست شناسی و پزشکی حائزاهمیت ویژه است یافته های آنها نیز فرصت های جذابی برای کارآفرینی را فراهم می سازد. از آن جمله کشف تاثیرات مثبت پروبیوتیکها در حفظ سلامت و درمان موجودات زنده و به ویژه انسان است که به آن خواهیم پرداخت.
.2 مروری بر مبانی نظری و پیشینه تحقیق
علی رغم تئوریهای زیاد مدیریت و اقتصاد در زمینه کارآفرینی نظریات کلاسیکها و شومپیتر شاخص تر به نظر می رسند و نقطه اتکا نظریه پردازان دیگر قرار گرفته است. اقتصاد دانانی مانند آدام اسمیت”1776“، دیوید ریکاردو1773“؛ ”×1823و جان استوارت میل 1806“؛”×1873از فعالیتهای مدیریت کسب و کار با ویژگی کارآفرینی صحبت کردند اما تعریف مناسبی از کارآفرینی ارائه نکردند. اقتصاددانان کارآفرینی را به عنوان عامل چهارم تولید در نظر می گیرند“×به غیر از زمین، نیروی کار و سرمایه”×در واقع نقش کارآفرینی بسیار کلی تعریف شده که از نظر جهانی پذیرفته نیست.
با شروع انقلاب صنعتی 1830 و با ارائه نظرات ژان باتیست سی فعالیتهای کارآفرینی استفاده از اصطلاحات فعالیتهای کارآفرینی گسترده تر شد. کلارک ”×1899“دکترین بهره وری را ارائه کرد که در واقع شروع مباحث بحث انگیز کارآفرینی مدرن است. کلاسیکها نقش پس انداز و صاحب سرمایه را در رشد اقتصادی مهم می دانستند. قبل از صده بیستم مدل اقتصادی نئو کلاسیک تاثیر کارآفرینی را بر ساز و کار توزیع ثروت نادیده می گرفت. با آغاز صده بیستم و در مواجهه با تغییرات اقتصادی، اقتصاد دانان کلاسیک نادیده گرفتن تاثیرات کارآفرینی را زیر سوال بردند.
شومپیتر اقتصاددان اتریشی، کارآفرینی را عنصری حیاتی در اقتصاد و سرمایه داری می داند و برای اولین بار کارآفرین را به عنوان موتور اصلی توسعه اقتصادی مطرح می کند. به نظر شومپتر کارآفرینی و نوآوری استفاده از یک اختراع برای ایجاد محصولی تجاری یا خدمتی نو است که عنصری مهم در اقتصاد ملی محسوب می شود. او معتقد است که بدون نوآوری کارآفرینان وجود نخواهند داشت. همچنین نیروی محرکه ای برای رشد سرمایه داری نیز موجود نخواهد بود. وی معتقد است که کارآفرین ساختار بازار را تخریب می کند و توزیع مجدد ثروت از هرج و مرج موجور در بازار ناشی می شود. این نظریه نقطه مقابل نظریه های منفعل نئوکلاسیک است.
بر خلاف کرزنر و شولتز کارآفرین شومپیتر اقتصاد را به سمت تعادل نمی برد. نظریه توسعه اقتصادی شومپیتر بر چرخه های کسب وکار استوار بود. از نظر او نوآوریهای کارآفرینانه تعادل اقتصاد - در گردش دایره وار - به هم می زند و یک تعادل جدید را ایجاد می کند. بنابراین نوآوری مداوم دلالت بر تغییر ناپیوسته و عدم تعادل دارد. کارآفرین کسی است که ترکیبات جدید را اجرا می کند و از او پیروی می کند.