بخشی از مقاله

چکیده

انسان موجودی با متغیر های بسیار زیاد است، در نتیجه برای شناخت انسان باید از جنبههای گوناگونی به آن پرداخته شود. از زمانی که انسانها از غارها بیرون آمدند و دست به ساخت و ساز زدند همواره خواستههای خود را به شکلهای گوناگونی پیاده ساختهاند. از نقوش ایجاد شده بر روی دیوارههای غارها تا اجتماعات شهری و ایجاد شهرهای اولیه، همیشه انسان ها یا از میحط پیرامون الگو گرفته اند و یا طبق نیازهای جسمی و روحی خود دست به ساخت و ساز و خلق اثری زده اند. یکی از متغیرهای شاخص انسان فرهنگ است.

فرهنگ متشکل از عواملی چون: مذهب، زبان، تحصیلات، زیبا شناسی قوانین و سیاست، فن آوری و فرهنگ مادی، ارزشها و طرز تفکر و ... می باشد. این پژوهش در راستای پاسخگویی به سؤالهای موجود شکل گرفته است: "آیا فرهنگ از هنر، معماری و شهرسازی تأثیر می پذیرد؟" و همچنین:"چگونه می توان مبحث دانش بنیان را در جامعه نهادینه کرد؟. اطلاعات بدست آمده از طریق مطالعات کتابخانه ای جمع آوری گردیده اند. در واقع در این پژوهش داده ها بصورت کیفی مورد بررسی قرار گرفته و روش مورد استفاده در این پژوهش تحلیلی می باشد.

-1 مقدمه

طبق گفته هارولد پروشانسکی: "محیط کالبدی که ما می سازیم، به همان اندازه ای که پدیده ای کالبدی است، پدیده ای اجتماعی است" . فرهنگ از جمله عوامل مهم و تأثیرگذار در رفتارها می باشد. یکی از متغییرهای وجود انسان که همیشه با اوست ولی در بیشتر موارد بطور مستقیم به آن توجه نمی شود. نقطه ی عطف تحولات روان شناسی محیط در رشته های طراحی پیدایش روان شناسی بوم شناختی است.

روان شناسی کاربردی به طور سنتی به مباحث کلی محیط و رفتار توجه داشته در حالی که روان شناسی بوم شناختی به جای مطالعه ی روان فرد، رفتارهای انسان را با تمام تعلقات محیطی و پیشینه ی ذهنی و فرهنگی مطالعه می کند. نکته ی اصلی مورد توجه این حوزه ی روان شناسی، اهمیت دادن به ابعاد کالبدی B فضایی محیط به منزله ی تعیین کننده ی اعمال انسان و روابط بین فردی، درون گروهی و اجتماعی است. در مطالعات این حوزه، در مرتبه ی اول ویژگی های کالبدی محیط که پذیرای وقوع رفتارهاست مورد توجه قرار گرفت. ادوارد هال - 1376 - این ویژگی های کالبدی- فضایی را به منزله ی بعد پنهان تعریف کرده است.

نظریه ی مکان – رفتار یا قرارگاه رفتاری مهم ترین دستاورد روان شناسی بوم شناختی است. بارکر - 1968 - نظام تحلیل الگوهای رفتار را در ارتباط با مکان کالبدی همان رفتار تدوین کرده است. این رویکرد به دلیل پرداختن به محیط کالبدی به موضوع طراحی مربوط است. برخی از معماران به جای واژه ی قرارگاه رفتاری که در روان شناسی بوم شناختی بکار رفته است، از واژه " فضای فعالیت " استفاده کرده اند. [1]

تصویر ذهنی، حاصل فرآیندی دو جانبه و مستمر بین ناظر و محیط اوست، با اغماض نسبت به تفاوت های جزئی، تصویر ذهنی جمعی در بستر یک فرهنگ و محیط مشترک قابل دستیابی است.اگر مشکلات بافت های ما در مسائل کالبدی خلاصه می شد، شاید مقابله با آنها چندان دشوار نبود. ولی درون این کالبد انسان هایی زیست می کنند که اتفاقاً نحوه ی زندگی کردن آنها در کنار یکدیگر یکی از وجوه تمایز بافت و محله است.

در زندگی روزمره انسان، فضا و عناصر محصور کننده ی آن، از فناوری، زیبایی شناسی یا حتی تفسیر معنایی خالص، بسیار مهم ترند. فضا هم ما را گردهم می آورد و هم پراکنده می سازد. این مطلب در چگونگی ارتباط برقرار کردن ما مهم است. فضاء جزء اساسی صورت بنیادین و جهانشمول ارتباطات است. در حالی که زبان انسانی فضا، در فرهنگ های مختلف متفاوت است، در تمام جهان هر جا و هر زمان که مردم گردهم می آیند، مشهود است.

[2] در فرهنگ " زبان فلسفی فولکیه"، زیباشناسی دانش اثباتی است که موضوعش زیبایی هنری باشد و مترادف با فلسفه هنر انگاشته شود. "زیبایی" ، نمودی از پدیده است که پس از ادراک توسط حواس و انتقال به مرکز اندیشه یا مشاهده ادراک کننده، آن خاصیت را دارد که واکنش هایی مبتنی بر تجربههای اندوخته شده را برانگیزد. [3] در عصر تکنولوژی، معنای هنرو همچنین شکل و کار ویژه ی آن به طور کلی بیان و ارتباط بصری تغییر زیادی کرده است، ولی بسیاری از مفاهیم زیباشناسی در هنر همچنان به صورت گذشته باقی مانده و دستخوش تغییری متناسب با تحولات قرن اخیر نشده است؛ حال آنکه خصوصیات هنرهای بصری و نحوه ی ارتباط آن با جامعه و نظام آموزشی امروز به طرز شگفت انگیزی دگرگون شده است.

[4] امانوئل کانت می گوید: "تجربهی زیبایی موجب هیچ نوع معرفت خواه تاریخی خواه علمی یا فلسفی نیست." و ادامه می دهد: "این نوع تجربه را به این دلیل می توان حقیقی خواند که ما را از فعالیت ذهن خود آگاه تر می سازد." فلاسفه از این موضوع برداشتهای گوناگون داشته اند، ولی همگی معتقدند که در هنر عواطف و احساسات و موضوع وجود دارد.

در چیستایی زیبایی، "گروتر" بر این نکته اشاره دارد که زیبایی معماری را می توان پیامی به سوی حواس یا پذیرنده های دریافت کننده زیبایی دانست که از اطلاعاتی کافی برخوردار باشد، یعنی میزان بداعت آن یا محتوای زیباشناختی از حداکثر دریافت ذهنی یعنی 16 بیت در ثانیه کمی بیش تر باشد. [3] روند حاکم بر تحولات شهری گرایش به سمت یکسان سازی وتخریب هویتهای فرهنگی - ملی و محلی - دارد. نگاهی به نحوه ایجاد هویتهای کالبدی در شهرها می تواند گامی در جهت شناخت ریشه بحران بی هویتی در شهرها باشد. [5]

در جریان ساخت و ساز در کشور ما فضاهای شهری مورد بی توجهی فراوان واقع شده اند. فضاهای شهری فعلیمعمولاً محصول کنار هم قرار گرفتن بناها و باقی مانده ی اراضی ای است که زیر ساخت نرفته اند. در بهترین و اندیشیده شده ترین شرایط، این فضاها از یک ضرورت صرفاً عملکردی سربر می آورند که در سیطره خودروهی شخصی می باشند. در هر دو حالت، اعتبار فضای شهری قائم به ذات و منوط به رویدادها و تعاملات اجتماعی جاری در آن نیست. بلکه این فضاها، اعتبار خود را حداکثر از توده های ساختمانی یا عملکردی که در خدمت آن است وام می گیرند. [6]

شکی نیست که شهر نشینی معاصر در ایران روندی شتاب زده بوده است که با سرازیر شدن درآمدهای نفتی در طول نیم قرن گذشته در این کشور به وجود آمده و به همین دلیل نیز ابعاد تاسف آور و منفی زیادی در خود داشته است: آسیب های اجتماعی، کژکارکردها، مشکلات شهری، آلودگی های زیست محیطی،.... برخی از این ابعاد نامناسب هستند.

اما این امر نباید سبب شود که ما نیمه پر لیوان را نبینیم و آن به وجود آمدن زیر ساختارهای شهری به صورتی گسترده و    شکل گرفتن یک جامعه مدنی - به معنی شهری - در گسترده ترین و عمیق ترین شکل آن در این کشور است که به نظر ما ضامن اساسی برای رشد و اعتلای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ما است. میلیون ها جوانی که امروز در دانشگاه های کشور تحصیل می کنند یا از آنها فارغ التحصیل شده اند.

میلیون ها شهرنشینی که تلاش می کنند هر چه زودتر خود را با پدیده بسیار پیچیده ای به نام شهر و به خصوص شهر بزرگ با تمام سازماندهی و نظم سخت آن سازش داده و    زندگی جمعی را بیاموزند، راهی سخت و دشوار و گاه آسیب زا است اما راهی است که تنها امکان برای رشد فرهنگ و بالندگی ما به حساب می آید. [7] زمانی که آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد در قرن هجدهم به نقش سازنده تخصص در تولید و اقتصاد اشاره کرد و خلق و بکارگیری دانش را عاملی در افزایش کارایی ساختار اقتصاد بیان کرد، ریشه های اقتصاد دانش بنیان در حال شکل گیری بود.

پس از وی نیز دانشمندان زیادی به نقش نوآوری در اقتصاد توجه خاصی داشتند تا جایی که امروزه نقش علم و دانش و نوآوری در خلق اقتصادهیا قدرتمند بسیار پررنگتر از سایر عوامل تولید است.اقتصاد دانش بنیان در ابتدا توسط مجمع کشورهای توسعه یافته - OECD - مطرح شد و در آن نقش علم و فناوری در اقتصاد بسیار حایز اهمیت بیان شد.

همچنین کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات - ICT - در اقتصاد به منزله محرک تلقی شده و مشخص گردید بسترهای فناوری اطلاعات و ارتباطات با از میان برداشتن موانع دسترسی به دانش زمینه های اقتصاد دانش بنیان را فراهم می نماید. با توجه به مطالب عنوان شده، در این پژوهش سعی شده است با بیان اهمیت نقش فرهنگ در شکل گیری جامعه، نقش فرهنگ در زمینه سازی مبحث دانش بنیان تأکید شود.

بدنه اصلی فرهنگ:

فرهنگ شامل تمدن، سنت، تاریخ، ادبیات، شیوه زندگی است.[8] همه معماران بر این امر توافق دارند که "بنا" بر پایه نظامی از نسبت ها و روابط و کنش ها ایجاد می شود و به نوعی نظم فضایی می انجامد که می توان آن را سازماندهی فضایی یا الگوی فضایی بنا نامید. منشاء این روابط و نسبت ها را می توان در عرصه های زیستی و فعالیت هایی که در بنا روی می دهند و شکل می گیرند یافت. این الگوها چیزی جدا از فرهنگ و نحوه زندگی افراد نمی باشد که خود را در غالب بنا نشان داده است.

می توان به کمک فضا به افراد القاء کرد که برخی رفتارها را اتخاذ نمایند. تنها کافی است فضای مناسب فراهم آید تا مردم خود به خود به سمت آن رفتار یا رفتارهای مشایه آن گرایش یابند. برای مثال اگر وقوع انواع رفتارهای مرتبط با فعالیت نشستن مدنظر باشد، کافی است فضای مناسب را برای نشستن در محیط تعبیه نمود. [6] فضا جزء اساسی صورت بنیادین و جهانشمول ارتباطات است. در حالی که زبان انسانی فضا، در فرهنگ های مختلف متفاوت است، در تمام جهان هرجا و هر زمان که مردم گردهم میآیند، مشهود است. [2]

هنر: آشکار کردن روح بشر و هدایت آن به سمت نیروی زیبایی شناسی و درک لذت بردن از آن یکی از فواید مهمی است که از شاهکارهای انتزاعی بدست می آید. [9] هنرهای بصری را به دو گروه با نام هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی تفکیک کرده اند. تعریف و حدود معنای این نامها در هر برههای از تاریخ دچار تغییر و دگرگونی گشته است، ولی مهم ترین عامل جدا نگاه داشتن آنها از یکدیگر جنبه ی مفید بودن و جنبهیصرفاً هنری و زیبا شناشانهی آنها بوده است.

[4] منظور از مفید بودن یک محصول آن است که طرح و یا تولید آن برای برای نیازهای اولیه و روزمرهی انسان باشد. اینگونه نیازهای انسان، از فرهنگهای بدوی- خواه باستانی، خواه متعلق به عصر حاضر- تا فرهنگ صنعتی پیشرفتهی امروز، تفاوت چندانی نکرده است. در واقع، اطلاعات "سمانتیک" ذهن را مشغول می دارد و اطلاعات "زیباشناسی"، عواطف را مخاطب قرار می دهد. فروید در کتاب "ناآرامی درفرهنگ" حاصل زیبایی را تسکین دهنده ای برای تحمل زندگی در رنج ها و مشکلات میانگارد. [3]

معماری: معماری، انتظام بسیار پیچیده ای است. اکثر مردم در تماس مستقیم با معماری زندگی می کنند.معماری مکان سکونت، کار و بازی را فراهم میکند.در برابر چنین وظیفه ای شاید معماری فرم های مختلفی برای انواع کاربری ها و تجربیات بشر داشته باشد.با وجود اینکه معماری امر مشخص و معینی نیست، اما در تسهیل کاربری های خاص، وظایفی دارد.به دلیل فرم های گوناگونی که معماری شاید داشته باشد و نیازی که در کاربری های خاص به آن است، باید معماری را هم هنر و هم علم دانست. [10] معماری به نظم، ترتیب، هماهنگی، تناسب، شایانی و علم اقتصاد وابسته است. [11]

واضح است که نمی توانیم هیچ رویداد و الگوی رویدادی را بدون جایی که در آن اتفاق می افتد تصور کنیم. همینطور نمی توانیم درباره جایی فکر کنیم بدون آنکه چیزی که در آن روی می دهد را ندانیم.پس در حقیقت آنچه در اول هندسه مرده ای می نماید - بنا یا مجموعه بناها - در واقع چیزی یا روح یا سیستمی زنده و مجموعه ای از الگوی رویدادهای همجوار و متعادل با یکدیگر است که بارها و بارها تکرار می شود و با مکان خود همراهند.زبان فضا جهانشمول است، بنابراین بسیاری از ریشه های آن در ویژگی های بنیادین نوع انسان یافت می شود. پس به روشنی یکی از نقشهای فضا، آفرینش مکانهایی است که بروز دامنهای از هویتهای مورد استفادهی زندگی را تسهیل کند. [2]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید