بخشی از مقاله
چکیده
پوشش به منزله نمادی فرهنگی و دینی، همراه با ارزشهای خاص تاریخی، فقهی، فرهنگی و اجتماعی، در جامعه ما مطرح بوده است. وجود احکام پرشمار درباره نوع و چگونگی پوشش در دین اسلام بر مبنای آیات و روایات موجود در سنت اسلامی و همچنین پیشینه فرهنگی این موضوع در دوره پیش از اسلام، ساختارهای فرهنگی و ارزشی مستحکمی را در این زمینه ایجاد، و هنجارهای رفتاری ریشه داری را تولید کرده است.
انتخاب رنگهای نا متعارف در پوشش مسلما واکنش جامعه را در پی خواهد داشت. از این رو تحقیق حاضر به منظور بررسی ترجیح رنگ پوشاک ورزشی در بین 379 نفر از دانشگاهیان - دانشجو، استاد و کارمند - با روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در دانشگاه مازندران صورت گرفته است. پرسشنامه به صورت اینترنتی توزیع شده و به منظور پی بردن به ترتیج رنگ پاسخگویان 4 سوال با عکس برای انتخاب رنگ پوشاک ورزشی کفش، سویشرت، شلوار وکوله پشتی - یک سوال برای هر پوشاک - مطرح شده است.
نتایج تحقیق حاکی از آن است که عنصر فرهنگ در بحث پوشاک ورزشی نیز نقش پر رنگی را ایفا میکند به گونهای که در 4 قلم بررسی شده رنگهای خنثی - سفید، مشکی، خاکستری و قهوهای - با اختلاف فاحشی نسبت به رنگها گرم و سرد طرفداران بیشتری داشته است و این مقوله حاکی از توجه قشر تحصیل کرده به بحث فرهنگ در پوشش ورزشی است.
مقدمه:
رنگ پوشش در ایران بسیار مهم بوده و ایرانیان به رنگ و نقش لباس خود توجه بسیار داشتهاند. رنگ در دوره هخامنشی به عنوان نشان طبقات مختلف اجتماع مطرح شد و در سایر دورهها نیز کمابیش رنگها نقش مهمی در تقسیمات مختلف اجتماع ایران داشتهاند. در فرهنگ ایران رنگ خاصی به خصوص برای زنان مشخص نشده است؛ در کل درباره رنگ پوشاک زنانه باید این نکته را مورد توجه قرار داد که به همان اندازه که زنان در انتخاب رنگ لباس درون منزل آزادی عمل داشتند، درباره لباس بیرونی محدود بودند. هم چنین در تفسیر برخی روایات و تعمیم دادن آنها به تمام دورههای تاریخی باید احتیاط نمود. مثلا اگرچه بر پوشیدن لباس با رنگ سفید تاکید بسیار شده است، اما همان طور که از روایات برمیآید به دلیل حساس بودن آن در برابر آلودگی، سبب دل مشغولی میشود؛ بنابراین در بسیاری از مواقع قابل استفاده نیست.
هم چنین با وجود اینکه بر کراهت رنگ سیاه تاکید شده است، اما این رنگ به خصوص برای پوشاک زنان ارزش نمادین به خود گرفته است؛ بنابراین نمیتوان به طور کلی هیچ رنگی را رد کرد. آنچه از نظر دین اسلام جایز شناخته نشده است، لباس اشتهار است و رنگ نیز از ویژگیهای چنین پوششی میتواند به شمارآید. بر این اساس افراد مجاز نیستند لباسی که ضد هنجارهای جامعه باشد بپوشند و هنجارهای هر دورهای نیز به طور طبیعی و تحت تاثیر دوران خود شکل میگیرند.
آنچه درباره رنگ پوشاک زن در فرهنگ ایران اهمیت دارد این است که رنگ لباس نباید جلب توجه کند؛ بنابراین اگر شرایط لباس جامعه به نحوی است که مردان آن لباسهای رنگارنگ میپوشند بالطبع هیچ رنگی غیر مجاز نخواهد بود؛ چنانکه بین عشایر و روستانشینان رایج است؛ اما جوامع شهری معمولا زرق و برق بسیار را به خصوص در امور روزمره برنمیتابند و به خصوص در محیطهای کار بر یکدستی و عدم جلب توجه افراد به خصوص زنان تاکید میشود
از این رو تحقیق حاضر به دنبال بررسی و تعیین رنگ ترجیحی دانشگاهیان دانشگاه مازندران در مورد کالاهای ورزشی است.
چارچوب نظری
در دو قرن گذشته الگوی پوشش از منظر جامعه شناسی نشانه موقعیت اجتماعی بوده اما در قرن حاضر آنچه پوشیده میشود به معنای نوعی ایده بدن ُ محوری و کسب هویت است. مد به مثابه یکی از روندهای تغییر در جامعه، باعث شده در شیوه زندگی و طرز تلقی گروههای مختلف سنی، به ویژه جوانان، تغییر ایجاد شود. جوانان علاوه بر تابعیت از بازار تودهای در زمینه مصرف کالا، در ترکیب و ابداع سبکهای نو در بازار مصرفی بیشترین تغییرات و تأثیرات را بر جا میگذارند. آنها قادرند نمادهای رایج و قالبی را شکسته و ایده های نمادین خود را بر اساس معنای متفاوت - همگرایی یا واگرایی با فرهنگ جامعه - به کار گیرند.
این معانی با توجه به نوع طبقه اجتماعی و اقتصادی که جوانان در آن قرار دارند میتواند به دو شیوه نمایشی دیدنی و کالامحور شکل بگیرد. در بُعد نمایشی، جوانان هم علائق شخصی خود را در الگوی پوشش به کار میبرند و هم با پیوستن به گروههای همسال به پردازش و بازتولید نمادها و الگوها میپردازند. اما در حالتی که کالا، محوریت دارد نوع مارک و میزان هزینه ای که پرداخت میشود، مهم است. در بُعد نمایشی، کنشی که مد نظر آنهاست
ارسال پیام ویژهای به ساختار کلی جامعه است. این پیام می تواند با توجه به ساختار سیاسی، اجتماعی و مذهبی هر جامعه، تعبیرهای گوناگونی داشته باشد .رفتار پوششی در عین حال نشانهای از باورها و اعتقادات شخصی نیز محسوب میشود از این بُعد بیشتر مورد عنایت نظامهای تربیتی و سیاسی قرار میگیرد. در نظامهای تربیتی و سیاسی دارای هنجار پوششی، الگوهای خاصی از پوشش به عنوان پوشش هنجار مطرح میشود و به شکلهای مختلف از اعمال آنها حمایت به عمل می آید و تحقق آن نشانهای از توفیق شمرده میشود.
نظام تربیتی سیاسی ایران از جمله این نظام هاست؛ بنابراین، میزان ظهور رفتار پوششی همنوا با هنجارهای آن در میان گروه های مختلف اجتماعی، علاوه بر آنکه وضعیت مطلوب را نشان میدهد، نشانه ای از توفیقات این نظام در عرصه عمل است .
اگر شیوه پوشش در بین برخی از گروهها، مغایر با معیارها و هنجارهای رسمی و پذیرفته شده باشد، میتوان گفت مشکلی اجتماعی ظهور یافته است؛ ازاین رو استفاده از واژه ناهمنوا در الگوی پوشش به این معنی است که این شیوه رفتاری توسط تعداد کثیری از افراد در جامعه یا نظام رسمی تربیتی سیاسی - فرهنگ مسلط - به عنوان رفتاری ضد اجتماعی تلقی میشود .در حقیقت، متن و زمینه های فرهنگی متنوع در جوامع، باعث می شود الگوی پوشش به عنوان رفتار اجتماعی، عادی - همنوا - یا مسئله ساز - ناهمنوا - مطرح شود؛ یعنی وجود ارزشها و نهادهایی که به این رفتار معنی می بخشند و راه های مناسب رعایت آن را بیان میکنند، نمایانگر همنوا یا ناهمنوا بودن آن در سطح کلان و گسیختگی آن به معنای ادغام الگوهای متفاوت و متکثر با به کارگیری کنشی هدفمند در سطح خرد میشود.
نحوه برخورد با این رفتار نیز تابع میزان و شدت به کارگیری مذهب، قانون و سنت در جامعه مورد نظر است .در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت مردان نظام با هدف تربیت انسان آرمانی مسلمان، متعهد و وفادار به هنجارهای رسمی و گفتمان های مسلط برنامه هایی را طراحی و اجرا کردند؛ بنابراین، دستگاه فرهنگی جامعه با استفاده از ابزارهای گوناگون و سرمایه گذاریهای مستقیم و غیرمستقیم سعی در کنترل عرصه عمومی و خصوصی جامعه بر اساس معیارهای سنتی و اسلامی و از جمله: " اسلامی کردن روابط و مناسبات زن و مرد، اجرای سیاست تفکیک جنسی زن و مرد در نهادهای آموزشی - به جز دانشگاهها - ورزشی، تفریحی و در وسایل حمل و نقل عمومی - اتوبوس های شهری - و همچنین احیای هنجارهای اسلامی در مورد سبک پوشش جوانان" - شهابی، - 1382 پرداختند.
این تلاش رسمی و مبتنی بر قدرت به منظور تغییر در الگوهای پیشین - قبل از انقلاب - و الگوسازی در عرصههای عمومی، نوعی از رفتار را در پی داشته که از طریق جامعه پذیری از بالا ظهور مییابد و از حیث استحکام دارای تفاوتهای جدی با جامعه پذیری از پایین است. علاوه بر این، آشنایی و ارتباط جامعه ایرانی با اجزای مدرنیته از جمله رسانه های جمعی و فناوری اطلاعات، باعث شده که افراد با سبکهای زندگی در سایر ممالک آشنا شده و در استفاده از آن با توجه به نوع فرهنگ خود تغییراتی ایجاد کنند؛ در نتیجه در این نوع چالش، تعارض میان کردارهای عمومی از یک سو و هنجارها و ایدئولوژی رسمی از سوی دیگر مشاهده می شود .
بدین ترتیب تقابل زندگی مدرن و سنتی در ایران که نتیجه تلاقی سه فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی است چالشهایی را در حوزههای مختلف، به ویژه حوزه جوانان، ایجاد کرده است. این امر باعث شده در شیوه اجتماعی شدن و فرهنگ پذیری آنها جابه جایی به وجود آید و فضای جدیدی را به ویژه برای جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب پدید آورد. این گروه را به طور گسترده میتوان در دانشگاهها مشاهده کرد. نمودهای این رخداد فرهنگی اجتماعیرا می ُ توان در کسب هویت جوانان دانشجو از طریق گرایش به مد و تغییر در سبک پوشش، استفاده از انواع موسیقی، شکل گیری زبان خاص و در کل بروز شیوه ها، اندیشه ها و سبکهای متفاوت زندگی - در مقایسه با آنچه والدینشان بدان پایبند هستند - مشاهده کرد.
این تفاوتها و شیوهها در میان قشر جوان جامعه، به ویژه دانشجویان، نمود بیشتری دارد. این نمود و شفافیت رفتاری حکایت از آن دارد که سبک واحد زندگی، در این مورد پوشش، در میان جوانان رنگ باخته و نه تنها آنان رفتار پوششی خود را به تناسب موقعیت های اجتماعی تغییر می دهند که گاه برای این تنوع رفتاری و نبود وحدت رویه، توجیهات نظری نیز مطرح میکنند .آنچه را می توان از این بحث مبنای بررسی حاضر قرار داد، متمایز کردن محیطهای حضور از حیث زمینه سازی بروز رفتار پوششی دانشجویان است. بدین منظور، ابتدا دو متغیر "آزادی" و "آشنایی" برای تدارک بنیان نظری بررسی موضوع پوشش شناسایی شد که اولی مربوط به محیط - مکان - و دومی مربوط به موقعیت است.
دو جنبه مهم متغیر آزادی با عناوین "میزان آزادی عمل" و "میزان تهدید منافع" برای ظهور نوع پوشش در محیط اجتماعی که به تناسب محیطهای حضور متفاوت است، معرفی شد. در بررسی متغیر آشنایی، محیط های فعالیت مبنای بررسی واقع شدند. به نظر میرسد این دو متغیر در ارتباط با هم به رفتار پوششی دانشجویان شکل میدهند. پس میتوان گفت در سطح نخست، موضوع آزادی تهدید به صورت یک متغیر ظهور مییابد. بیشترین "آزادی عمل" در محیط هایی دیده میشود که " ناشناس بودن" به حداکثر میرسد و البته در اینگونه محیطها احساس تهدید منافع نیز به حداقل میرسد.
در مقابل، کمترین آزادی عمل مربوط به محیط هایی است که دانشجو در آن محیط "شناخته شده" است و به همین دلیل احساس تهدید منافع او نیز به حداکثر میرسد. در سطح دوم، متغیر کنترل مشابهت برای تعیین و تبیین رفتار پوششی مورد استفاده قرار گرفته است. منظور از این متغیر آن است که تا چه میزان "دیگری"درصدد است از طریق کنترل، رفتار شخص را به وضع مورد نظر خود نزدیک کند.
در این بررسی، دانشگاه به عنوان محیطی که دانشجو در آن "شناخته شده" محسوب می شود و بازار به عنوان محیطی که دانشجو در آن "ناشناخته" است؛ بنابراین، در این دو محیط، به ترتیب، تهدید منافع در حداکثر و حداقل قرار دارد. از حیث کنترل برای مشابه شدن دیگری با وضع تعریف شده، دانشگاه در پی اعمال نظر حداکثری و بازار در پی اعمال نظر حداقلی است. در میانه این دو محیط، مهمانی قرار میگیرد که دانشجو در آن "شناخته شده" است اما به دلیل مشابهت رفتار با دیگری، احساس تهدید منافع و الزام به رعایت موازین خاص، به حداقل میرسد. - سلاجقه - 1390 نقش پوشش در شکل گیری مشارکت اجتماعی افراد در جامعه و کیفیت برقراری تعامل و کنش اجتماعی، همواره مورد توجه اندیشمندان اجتماعی بوده است.