بخشی از مقاله
خلاصه:
اصطلاح "فرگشت" به عنوان معادل فارسی کلمه "تکامل" عربی و""Evolution لاتینی بکار برده می شود. فرگشت زیستی در یک قرن و نیم گذشته تاثیر زیادی در علوم مختلف داشته و می توان داروین را یکی از بزرگترین تاثیر گذاران بر اندیشه ی بشری دانست. با این حال ممکن است که نظریه داروین در عرصه های دینی، مورد بد فهمی و در سیاست و...موجب سوء استفاده واقع شود.
فرگشت زیستی با مفاهیمی همچون تغییر شرایط محیطی، جهش، تنوع، انتخاب طبیعی، تغییر بسامد ژن ها در جمعیت ها، رابطه دارد . این نظریه مدعی است که همه ی موجودات زنده ی کره ی زمین از آغاز تا امروز، حتی گونه های منقرض شده، به مثابه شاخه هایی از یک درخت فرضی - درخت حیات - ، بهم متصل بوده و هستند.
امروزه شواهد بسیار دقیقی از بیولوژی مولکولی و ژنتیک، به کمک شواهد قبلی - فسیل شناسی، تشریح مقایسه ای،.... - و به تایید فرگشت آمده اند. ژن ها میراث تاریخ تکاملی هر گونه است و تکامل در مقیاس جمعیت ها اتفاق می افتد. فرهنگ، میراث معنوی جامعه ی انسانی است که در تاریخ ملی جوامع بشری شکل گرفته و امروز در اندیشه، گفتار و رفتار عمومی حضور دارد. فرهنگ ها هم تکامل می یابند. عقب ماندگی و یا توسعه یافتگی به عناصر فرهنگ مربوط اند. فرهنگ موضوعی فردی نیست.
در یک جامعه ی انسانی نیز تنوع و تکثر فکری، زبانی، قومی، دینی، نژادی، تخصصی، هنری و...... نه تنها نباید تهدید تلقی شوند، که فرصت اند و بستر ساز فرگشت فرهنگی می شوند. مهاجرت به داخل یک کشور بر غنای ژنتیک و نیز غنای فرهنگی آن جامعه می افزاید. توسعه صنعتی، آینده ی بشر و موجودات دیگر را می تواند دچا ر مخاطره کند. انسان به دنبال پیدا کردن راه هایی برای معنادار کردن زندگی خود است. تکامل فرهنگی یاریگر ما در این راه خواهد بود.
مقدمه: فرگشت زیستی
" تکامل" کلمه ای است عربی که در فارسی به جای Evolution بکار رفته است. مثل بسیاری موارد دیگر، پس از این که اصطلاح تکامل درفرهنگ عمومی جا افتاده، در سال های اخیر کلمه ی "فرگشت" به عنوان معادل فارسی آن بکار برده می شود.
در زیست شناسی، نظریه ی فرگشت در میان اغلب زیست شناسان پذیرفته شده است. شهرت این نظریه علاوه بر تاثیردر علوم زیستی، بیشتر به خاطر چالش هایی است که این نظریه، ظاهرا با قرائت سنتی از اعتقادات مذهبی پیدا کرده و نیز تغییر نگرشی که در علوم انسانی ایجاد کرده است. می توان به سود تئوری فرگشت دلائلی ارائه کرد. می توان قرائتی از تکامل ارائه کرد که با برداشت های متعالی تر از قرآن سازگار با شد - . - 1 همچنین می توان تاثیر فرگشت زیستی را در علوم مختلف روان شناسی ، علوم اجتماعی و... نشان داد.
فرگشت زیستی با تغییر در شرایط محیطی، جهش های ژنتیکی، تنوع، انتخاب طبیعی و تغییر بسامد ژن ها در جمعیت ها، رابطه دارد. فرگشت زیستی تبیین می کند که همه ی موجودات زنده ی زمین از آ غاز تا امروز، حتی گونه های منقرض شده، به مثابه شاخه هایی از یک درخت فرضی - درخت حیات - ، بهم متصل بوده و هستند. شواهد بسیاری از ریخت شناسی، فیزیولوژی، تشریح و آناتومی، فسیل شناسی و نیز بیولوژی مولکولی و ژنتیک، کلیت آن را تایید می کنند
با این حال ممکن است که از نظریه داروین در عرصه ی دینی مورد بدفهمی ها و در عرصه های سیاست و... مورد سوء استفاده گیرد. در مواردی نیز بر اثر کمی دانش اغراق هایی صورت پذیرد.
در این مقاله هدف ، نگاهی جامع به هر دو جنبه ی زیستی و فرهنگی فرگشت است. فرآیند تکامل و فرگشت در مقیاس جمعیت رخ می دهد و فردی نیست.
داروین، تکامل و جامعه:
نزاع بر سر فهم خلقت و بویژه آفرینش انسان از اواسط قرن نوزدهم وپس از انتشار "کتاب منشا انواع" داروین جدی شد . - 4 - داروین پس از این کتاب، کتاب "منشا انسان" را منتشر کرد و مشخص تر از قبل دریافت های خویش را با محوریت "انتخاب طبیعی" بیان کرد. - به زبان فارسی ترجمه گزیده کتاب مذکور در دسترس است
داروین گوشه ی راحت طلبی را پیشه نکرده بود. اودر سفر به دور کره ی زمین با گردآوری نمونه های مختلف، مشاهده ی رفتار موجودات در محیط های گونه گون، مقایسه ی نمونه های گردآوری شده، تحلیل تناسب ساختارهای موفولوژیک و آناتومیک موجودات با شرایط زیست آن ها و... به نتایجی رسید که بر اساس وجدان علمی بدون توجه به پیامد های خطرناکی که برایش متصور بود، دست به انتشار آن ها زد. البته کاملا به اهمیت کارش آگاه بود و می دانست که چه تاثیر شگرفی بر اندیشه و دانش آیندگان خواهد گذاشت.
داروین ابتدا یک کارشناس علوم دینی بود و سپس یک زیست شناس. داروین نه از سر عناد با دین کتاب نوشت و نه به برای خوشایند متولیان دین . او حتی در مقابل کسانی که با انگیزه مقابله با دین به تمجید از او پرداختند، روی خوش نشان نداد. او به کار خود اطمینان و تا پایان عمر به خدا اعتقاد داشت. داروین با اطمینان در مقابل انتقادات نوشت:
" ایراد های گوناگون هر قدر هم که جدی باشند، به اعتقاد من یارای واژگون کردن فرضیه ی انشقاق - انواع - توسط تغییرات را ندارد."
" علت واضحی نمی بینم که دلایل مشروح در این کتاب به هیچ نوع احساس مذهبی ضربه وارد کند."
" من معتقدم که انتخاب طبیعی مهم ترین وسیله ی تغییر جانداران است، نه صرفا تنها وسیله"
" روزی خواهد رسید که این اندیشه به عنوان کوری ناشی از پایبندی به پیشداوری ها ضرب المثل قرار گیرد."
" برخی از مولفین از این اندیشه که هر نوع - گونه - ، به نحو متمایزی - جداگانه ای - آفریده شده، راضی و سرمست اند.
به عقیده من چنین به نظر می رسد آنچه که از قوانین موضوعه توسط آفریدگار در باره ی ماده می دانیم، به او نسبت دانی نیست، بلکه با این اندیشه سازگار تر است که پدید آمدن و انقراض ساکنین امروزی و پیشین کره ی ارض تابع علل ثانوی هستند، درست مثل آنچه که تولد و مرگ فرد را مشخص می کند. وقتی که به موجودات زنده نه به عنوان اشیایی که اختصاصا - به طور مجزا - آفریده شده باشند، بلکه به این دیده می نگرم که هر یک سلاله ی ارگانیسم هایی است که خیلی پیش از تکوین نخستین لایه های دوران سیلورین می زیسته اند، در خود احساس اعتلای روح می کنم."
" آیا در این برداشت از امر حیات، عظمتی واقعی به چشم نمی خورد که آفریدگار با توانایی های گوناگون بدوا، در اشکال معدود و حتی شاید در یک شکل تنها دمیده است و چون سیاره ی ما زمین از قانون ثابت جاذبه تبعیت می کند، به گردش در مدار خویش ادامه داده است و از آغازی ساده، بیشمار صور تحسین برانگیز منبعث شده از تکامل باز نایستاده اند، هنوز هم در حال تکامل اند."
پیوند موجودات زنده:
از نظر زیست شناسی درهمه ی موجودات زنده سخن از RNA , DNA و Protein است که رابطه ی بین آن ها به صورت اصل بنیادینی - - The central dogma of biology درعلوم زیستی درآمده است که نشان از وحدت در میان همه ی ارگانیسم ها دارد.
تنوع زیبای عالم حیات همراه با این وحدت است. مجموعه ی متکثر و متنوع موجودات زنده، با ماده ی وراثتی و اعمال آن و نیز مکانیسم های سلولی و مولکولی درون سلول های گونه گون، وحدتی را به نمایش می گذارد که می توان از آن به عنوان مثل اعلای "وحدت در عین کثرت" و یا "کثرت در عین وحدت" نام برد
براساس نظریه ی فرگشت، می گوییم که در درخت حیات که امروز سرشاخه های آن را می بینیم، همه ی موجودات با هم مرتبط اند. هر چه به روزگاران قدیمی تر نگاه کنیم، تفاوت ها کمتر و قرابت ها بیشتر می شود. در هر حال تنه ی اصلی این درخت فرضی به شکل ساده تری از حیات، در اوایل پیدایش می رسد. همه ی باکتری ها، جلبک ها، قارچ ها، پروتوزوئرها، گیاهان و جانوران ریشه ی مشترک دا شته اند و در طی میلیاردها سال به وضعیت امروز رسیده اند