بخشی از مقاله
چکیده
نقوش تزیینی میتوانند مطابق نیازهاي جسمی، روحی و فطري انسان، اثري دلپذیر و زیبا به وجود آورند. نقوش بازتابی از ظرفیتهاي فرهنگی، هنري و مذهبی جامعه هستند که هنرمند، با حس زیباییشناسی خود، آنها را خلق میکند. نقوش هندسی و گیاهی، شامل انواع اسلیمیها، گلهاي ختایی و گلهاي شاه عباسی، نقش مایههاي زیبا، متنوع و دلپذیري هستند که بستر کاشی، فرش و پارچه را زیبایی میبخشند. بستر هنرهاي ایرانی، به ویژه آثار نقاشی ایرانی، کاشیکاري، سفالها و نیز منسوجات، سرشار از طرحها و رنگها و نقوشی ایرانی است که مؤلفههاي هویتی فرهنگ ایرانی تلقی میگردند.
ارائه مصادیقی در نمونههاي تحلیل شده در این پژوهش، زمینهساز تأمل جستجوگرانه در شناسایی و بازطراحی این نقوش به منظور کاربرد آنها در پارچه و پوشاك است که میتواند به نوعی جریانسازي مد در پوشاك ایرانی زنان بر مبناي نشانههایی از فرهنگسازي ایران منجر شود. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی است و شیوه گردآوري اطلاعات کتابخانهاي و با استفاده از نرمافزار به تحلیل نگارهها پرداخته شده است.
در این پژوهش، چند نمونه از کاشیکاري دوره قاجار دراصفهان، بهعنوان نمونه مطالعه انتخاب شده؛ سپس به منظور حفظ و تقویت فرهنگ و هویت ایرانی اسلامی و ترویج الگوهاي بومی و ملی و عرضه البسه و پوشاك براساس طرحها و الگوهاي استخراج شده، اقدام به ارائه مدلهاي جدید براي لباسهایی که در اجتماع مورد استفاده قرار میگیرند نموده، در این راستا؛ شناخت، مطالعه و بهکارگیري صحیح این نقشمایهها در راستاي حفظ هویت فرهنگی و هنري میتواند راهگشا باشد.
مقدمه
در جامعه امروز، توجه به امنیت و آرامش روحی انسانها بسیار اهمیت دارد، بهگونهاي که فقدان یا اختلال آن میتواند بر تمامی جامعه، تأثیر منفی بگذارد و در کل باعث ناپایداري امنیت اجتماعی جامعه شود. یکی از راههاي رسیدن به آرامش مطلوب جامعه، توجه به حس زیبایی شناسی انسان هاست که تأثیري مستقیم بر آرامش بصري افراد جامعه دارد. پوشاك از گذشتههاي دور، وسیله مناسبی براي بیان حس زیباییطلبی افراد بوده است؛ بنابراین هنرمندان تلاش کردهاند، با نمادها، نشانهها و نقشمایههاي متنوع، به تزئین آن بپردازند.
فرهنگ ایرانی از جمله فرهنگهایی است که همواره در خود تنوع بسیار زیادي را در خصوص پوشاك گروههاي مختلف اجتماعی پذیرفته است. پوشش و بهرهگیري از لباس، به نیاز طبیعی خود آرایی انسان نیز پاسخ میدهد که تنوع الگوهاي پوششی در میان افراد و نیز زیباییها و جذابیتهاي بهکار رفته در لباسها، مؤید این مسئله است.
افراد با توجه به سلایق، انگیزهها و فرهنگ حاکم بر محیط، در انتخاب شکل، رنگ و جنس لباس مورد علاقه خود اعمال نظر می کنند و با جلوه گري از طریق آن، به حس خودآرایی و زیبایی دوستی درونیشان پاسخ می دهند. از سوي دیگر، علاوه بر موارد فوق، کارکردهاي اجتماعی لباس نیز مطرح می گردد. امروزه لباس هویت خاصی را از افراد و حتی جامعه نمایان می کند. الگوهاي مختلف پوشش و مد، ضمن ایجاد شخصیت و تبیین جایگاه فردي، بیانگر سنتها، ارزشها و نوع فرهنگ حاکم بر جوامع هستند.
یاسینی - 1395 - در کتاب شناخت پوشاك ایرانی زنان، در ابتدا به مقوله مدو هویت پرداخته، سپس به تعدادي از نظریات جامعه شناسی پیرامون مد و مفاهیم مربوط به آن پرداخته است. نویسنده پوشاك زنان ایرانی را در جغرافیاي فرهنگی ایران بزرگ از جمله کشورهاي تاجیکستان، افغانستان، جمهوري آذربایجان و ترکمنستان بررسی کرده و سپس به معرفی پوشاك سنتی ایران براساس آب و هوا و جغرافیا پرداخته است. در نهایت بازتولید عناصر هویت ایرانی در پوشاك زنان بررسی شده و با اشاره به نمونه هایی که در سطح دنیا و کشور با الهام از پوشاك سنتی اقدام به طراحی لباسهاي روز نمودهاند؛
پیشنهاد شده که از ظرفیتهاي پوشاك سنتی ایران براي نیازهاي جامعه امروز و پوشاك زنان بهربرداري و استفاده مناسب صورت گیرد. طراحی لباس در همه جاي جهان با تکیه بر اصولی تلفیقی از مفاهیم و باورهاي کلاسیک و مدرنیته به پیش می رود و با رعایت قواعد موجود و با توجه به ارتباط نمادین المانها ظاهري جذاب در ادامه طراحی و دوخت البسه را به نمایش میگذارند .ایده گرفتنها و استفاده از نشانهها و المانهاي معماري یکی از همین اصول است که در سالیان گذشته به شدت مورد توجه طراحان مد در دنیا قرار گرفته است.
لزوم بازتولید پوشاك ایرانی زنان
جامعه معاصر ایران در حال حاضر، درگیر آشفتگیهاي فرهنگی در وجوه گوناگون و از جمله سبک زندگی میباشد. از یک سو بنیادهاي سنتی و ملی فرهنگ ایران اسلامی در زیست اجتماعی و فردي ایرانیان معاصر کم یا بیش جریان دارد و از سوي دیگر سلطه فرهنگ جهانی، آنان را به مناسبات سبک زندگی خاص خود، دعوت میکند. زنان در جامعه امروز ایران، فعالانه حاضرند و در غالب زمینههاي اجتماعی، توانمنديهاي خود را عرضه کردهاند. زنان به مثابه بخش مهمی از جامعه امروز ایران، با محدودیتهایی در پوشش و لباس مواجه هستند.
برخی از این محدودیت ها، به دلیل پاس داشت ارزش هاي دینی نظام یافته و به صورت قانون، اجرایی شده است اما به جرأت میتوان گفت محدودیت مهمتر و نگرانکنندهتر، فقر ارائه پوشاکی متناسب با نیاز کاربردي از یک سو و زیبایی شناسی منطبق بر هویت ملی و دینی از دیگر سو است. استیلاي این فقر فرهنگی در عرصه پوشاك زنان، آنان را به استفاده از هرآنچه بر آنان عرضه می شود، محدود کرده است؛
مهم آن است که بدانیم عرضه انواع به ظاهر نامحدود مدلهاي پوشاك زنان،غالباًدر دایرة محدود طرحها و سبکهاي غیر ایرانی پوشاك و ناهماهنگ با هویت دینی و ملی آنان است. به منظور رفع نابسامانی موجود در عرصه پوشاك ایرانی زنان، تأمل در ظرفیت هاي فرهنگ و هنر ایرانی در حوزة سبک زندگی، اهمیت دارد. فرهنگ و هنر ملی و دینی ایرانیان، این امکان و توانمندي بالقوه را دارد که بتواند به مثابه چشمه زایندهاي، مولد سبکهایی از پوشش گردد؛ سبکهایی که هم زمان به نیازهاي فردي و اجتماعی زنان در دورة معاصر پاسخ دهد و در عین حال از ارزشهاي هویتی آنان نیز صیانت نماید. بهرهمندي از این منابع غنی فرهنگی به نحوي عالمانه و شایسته و در تناسب با مقتضیات جامعه معاصر ایران می تواند زمینه تدارك الگوهایی از پوشاك زنانه را فراهم سازد که در تناسب فرهنگی با هویت زن مسلمان ایرانی و نیز مناسب با مقتضیات حضور اجتماعی زنان امروز ایران باشد.
نقوش تزئینی می توانند مطابق نیازهاي جسمی، روحی و فطري انسان، اثري دلپذیر و زیبا به وجود آورند. نقوش بازتابی از ظرفیتهاي فرهنگی، هنري و مذهبی جامعه هستند که هنرمند، با حس زیباییشناسی خود، آنها را خلق میکند. نقوش هندسی و گیاهی، شامل انواع اسلیمیها، گلهاي ختایی و گلهاي شاه عباسی، نقشمایههاي زیبا، متنوع و دلپذیري هستند که بستر کاشی، فرش و پارچه را زیبایی میبخشند.
در سالهاي متمادي، همواره نقوش تزئینی در محیط زندگی کارکردهاي مهمی داشتهاند. یکی از این کارکردها، ایجاد لطافت و زیبایی در محیط بوده است. در ارتباط تصویري، نقشهاي تزئینی به صورت نشانههایی تعبیر شدنی در زبان بصري، نشاندهنده محتواي یک فرهنگ هستند که در دوره اي طولانی به وجود آمده است؛ ازاینرو موفقیت و پایداري یک فرهنگ، مبتنی بر یک زبان تصویري معتبر است
همچنین در طول تاریخ، لباس بازتاب شکل مادي و معنوي زمانه خود بوده است. این امر پیش از همه در پارچههاي مورد استفاده و رمزها و نشانههاي معنوي آن نهفته است؛ به عبارتی، جهانبینی صاحب لباس در شکل و طرز آرایش و زیباییشناسی آن تجسم مییابد. لباس همواره جایگاه انسان را در جامعه مشخص کرده و بهگونهاي منزلت صاحبش را نشان داده است. بنا بر موقعیت صاحب لباس، رمزهاي اجتماعی که در خود، ارزشهاي انسانی داشتند در تزیین پوشاك ارائه میشدند
تأثیر هنر ایرانی بر هویت و آرامش جامعه
والاترین آرزوهاي انسانی، کمالجویی، خودشکوفایی، سلامت، هویت، - با مطالعه آراي اندیشمندان و متفکران درباره هویت، چنین برداشت میشود که هویت در عین اعلام وجود شئ یا مفهومی ویژه، میتواند بهطور عام بهعنوان مجموعه صفت ممیزه پدیده ها و موضوعات نسبت به یکدیگر تعریف میشود
خودمختاري و برتري است و ارضاي هر یک از نیازهاي عاطفی، بیانی و زیبایی شناختی انسان، یک ارزش تلقی می شود. انسان ها براي رسیدن به نیازهاي خود و احساس رضایت، تلاش زیادي میکنند؛ بنابراین سبک زندگی انسانها و نوع استفاده از عوامل مختلف طبیعی در جامعه و محیط زندگی، در میزان رضایت مندي و حس آرامش و امنیت آنان تأثیر گذار است.
توجه به موضوع رنگ، نقش و کاربرد و هماهنگی آن ها با دیگر امور زندگی در سطح جامعه، باعث افزایش آرامش و اعتماد به نفس در افراد جامعه می شود و هویت فرهنگی و هنري جامعه را ماندگار می کند. امکان احیا و به کارگیري صحیح رنگ و نقوش تزیینی در پوشاك امروزي، یکی از راههاي رسیدن به هویت و ارزشهاي هنر ایرانی است. در فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی، هنر با محیط زندگی ارتباطی تنگاتنگ داشته است.
هنرمندان همواره کوشیده اند تا آثار هنري شان از نظر شکل، تزئینات و رنگ، بیشترین تفاهم و همخوانی را با محیط به وجود بیاورد و از طرف دیگر، محلی آرام، دلپذیر و زیبا براي انسان فراهم سازد؛ هنرمندان با بهکارگیري انواع رنگها، نقشها و اشکال تجسمی، فضاي آرام بخشی را پدید آورده و همواره سعی کردهاند تا آرامش طبیعت دست نخورده را باز آفرینی و بازسازي کنند. ایجاد چنین فضایی سبب شده تا آدمی بتواند در محیط شهري هم با آرامش زندگی کند
اسلیمی نوعی روش تزیینی زمینه در هنرهاي کاربردي و سنتی است که در آن از شکل غنچه، گل و شاخ و برگ گیاهان استفاده می شود. اشکال گیاهی مانند خرما، انگور و انار بر اثر قوه تخیل هنرمندان دوره هاي مختلف، تفسیر و به اشکال انتزاعی تبدیل شده اند.
نقوش اسلیمی در کاشیکاري، خاتم کاري، پارچه و قالی بافی همراه نقوش گل و بوته که ختایی نامیده می شود، به کار رفته است. در ایران اوج کاربرد اسلیمی ها در دوره صفوي است. هنرمندان، در طراحی نقوش تزئینی، کوشیده اند تا اثري دلپذیر و زیبا، مطابق با نیازهاي جسمی، روحی و فطرت انسان به وجود آورند. از طرفی هنرمندان توانسته اند بسیاري از مفاهیم فرهنگی و مذهبی را با زباننمادینِطرح ها و نقشها بیان کنند.