بخشی از مقاله
چکیده
زندگی هر انسانی متشکل از ارتباطات انسانی در سطوح درون فردي، میان فردي، گروهی و جمعی است که فرد با تنظیم این ارتباطها، به منظومهاي از ارتباطات انسانی در فرهنگ زندگی خود میرسد این ارتباط همچنین به کلامی و غیرکلامی تقسیم میشود.
»عفاف« حالتی درونی و نفسانی است که غرایز را تعدیل و تحت کنترل خود در میآورد، میتوان گفت »حجاب« نیز بهعنوان یکی از مهمترین ابعادعفّتبه کنترل درآوردن و تعدیل غریزه خودنمایی و جلوهگري در زنان میباشد. عفاف در معناي دینی، غلبه عقل بر احساسات و شهوات انسان در فکر، و پرهیز از هرگونه معصیت و خطایی در عمل و توجه به کرامت انسان در ارتباط با دیگران - محرم و نامحرم - است.
این هنجار دینی اگر در جامعه اسلامی حاکم شود، ارتباطات انسانی پدیدار متفاوتی از عدم وجود آن خواهد داشت. انسان در ارتباط با دیگران، پیامهایی جهت برخورد و نوع رفتار دیگران با خویش از خود ارسال می کند. حال کسی که براي خود در نظر دیگران احترام قائل شود می کوشد پیامی به دیگران ارسال کند که آن ها در رفتار با او احترامش را حفظ کنند و به رابطه انسانی دست یابند.
وقتی عفاف بر رفتارها و گفتارهاي افراد حاکم باشد حریمهایش حفظ می شوند و به امنیت روانی کسی خدشه وارد نخواهد شد. حجاب زن سبب شناخت جامعه از او دربارة احترامی که وي براي خود قائل است، می شود و در مقابل کسی که براي خود احترام قائل نیست، جامعه نیز با کلیشههاي جنسیتی به او مینگرد. فهم افراد دربارة ارتباط محترم بودن با عفاف، همان معانی بینالاذهانیاي خواهد بود که سبب گسترش عفاف و حجاب می شود.
ارتباط عفیفانه، گونهاي از ارتباط انسانی است که در آن، پیامی که موجب تحریک شهوت جنسی شود - مگر در چارچوب شرع - وجود ندارد. اگر ارتباط عفیفانه را در سطح میان فردي درنظر بگیریم، در این ارتباط، طرفین با درنظرگرفتن کرامت انسانی یکدیگر از هرگونه پیامی که معنایی از شهوت جنسی را برانگیزاند و موجب تحریک شهوت جنسی شود مگر در چارچوب دین، پرهیز میکنند و این ارتباط مقوم شخصیت و احترام طرفین خواهد بود.
تعریف ارتباطی از عفاف موجب توجه به عناصر ارتباط همچون پیام، فرستنده، گیرنده، تأثیر، وسیله ارتباطی و زمینه هاي فرهنگی اجتماعی می شود. وقتی عفاف بر رفتارها و گفتارهاي افراد حاکم باشد حریم هاي شخصی حفظ می شوند و به امنیت روانی کسی خدشه وارد نخواهد شد. دریک نگاه نشانه شناختی، حجاب به منزله یکی از نمادهاي عفاف ارتباطی تعریف میشود؛ به این معنا که نوع پوشش، معنایی را در دیگران برمیانگیزد و پیامی به دیگران میدهد.
مقدمه
دین اسلام به عنوان دین خاتم و جامع تمام شرایع، انسان را اشرف مخلوقات دانسته و براي دستیابی او به سعادت و کمال حقیقی، براي تمامی عرصههاي زندگی فردي و اجتماعی او از جمله عرصه ارتباطات انسانی اعم از فردي، گروهی و جمعی برنامهها و دستورالعملهایی را بر اساس جوهره عفت و حیا ارائه کرده است که عفت و حیا یکی از اساسیترین آموزهها و شالوده هرگونه رابطه انسانی است.
بهرغم تأکید فراوان معارف و آموزههاي اسلامی بر ارتباطات انسانی و ارائه قواعدي روشن براي تنظیم تعاملات اجتماعی، از جمله روابط بین افراد نامحرم، متأسفانه به دلیل عدم اهتمام درخور به دستورات دینی، جامعه کنونی ما شاهد کمرنگ شدن التزام به پوشش و رفتار دینی، افزایش میزان ارتباطات خارج از حدود شرعی، افزایش سن ازدواج، افزایش آمار طلاق و فروپاشی خانوادهها، فرزندان نامشروع و... است.
از طرف دیگر در دنیاي کنونی عوامل بسیاري همچون رسانهها، مطبوعات، ماهواره، اینترنت و ... سبب فاصلهگیري و اهمال از ارزشها و هنجارهاي دینی گردیده است، بهطوري که آموزشهاي غیر مستقیمی که از طریق این رسانهها عمومیت یافته آنچنان اثرگذار بوده و تهاجم فرهنگی را در تمامی کشورها گسترش داده است که باعث آثار سوء بر افراد جامعه و تردید و شبهه در مبانی دینی و اعتقادي ایشان شده است.
با عنایت به گفتار فوق، و با توجه به جایگاه رفیع عفاف در تنزیه و تعالی ارتباطات انسانی و پیشگیري از بروز آسیبهاي اخلاقی در جامعه، این تحقیق بر آن است تا با ابتناء بر آیات و روایات اسلامی، جایگاه عفاف در ارتباطات میانفردي را در آموزههاي اسلامی بررسی و کشف نماید تا بتوان فرهنگ عفاف و حجاب را در جامعه نهادینه کرد و گامی استوار در جهت تحقق نظام ارتباطی اسلام برداشت.
عفاف
عفاف، ملکه دوري از گناه در زندگی مؤمن است - ابن منظور، 1414ق، ج9، ص - 252، که در ارتباطات با خود، با فرد دیگر، با گروه و جامعه بروز مییابد و در معناي خاص به پاکدامنی و غلبه عقل بر شهوت جنسی دلالت دارد
عفت و حیا که جزء جداییناپذیر دین و ایمان به شمار میرود
رابطهاي مستقیم با عقل دارد و شالودة هرگونه رابطه انسانی، بهویژه روابط زن و مرد است. در علم اخلاق، مرحوم ملااحمد نراقی در معراج السعادة می نویسد: عفت عبارت است از: مطیع و منقاد شدن قوة شهوانیه از براى قوة عاقله که در اقدام به خوردن و نکاح، حدود اوامر الهی را به لحاظ کمی و کیفی نگه دارد
عفت همان اعتدال عقلی و شرعی است و افراط و تفریط در آن مذموم است. حضرت علی - - میفرماید: اساس عقل، عفاف است و ثمرة آن، دوري از زشتی است.
و همچنین میفرماید: »انسان عقلمدار عفیف است:« - تمیمی، 1366، ص - 53؛ زیرا منشأ هر دو حرکت به سوي تعادل و پرهیز از افراط و تفریط است. این همان مفهومی است که هم در معناي عفت و هم در معناي عقل نهفته است. عقل به معناي کرامت نفس انسان هم بهکار برده شده - طباطبایی، 1417ق، ج13، ص 158 -156؛ اسراء: - 70 که شاخصی در تفاوت انسان با دیگر موجودات است و امیرالمؤمنین علی - - توجه فرد به کرامت انسانی در خود را تفاوت سبب خوار کردن تمایلات شهوانی میداند
در قرآن کریم، مصادیق عفاف در چهار مفهوم به کار رفتهاند: عفاف به معناي حفظ عزت نفس - بقره: - 273، به معناي تجاوز نکردن از حق خود و توجه به حریم اقتصادي دیگران - نساء: - 6، معادل کنترل و مدیریت نیاز جنسی
- نور: 32 و - 33، و به معناي خویشتنداري در مقابل فعل مکروه و نه حرام براي سالخوردگان - نور: . - 60
از هر چهار معناي بهکاررفته در قرآن کریم، فهمیده میشود که رابطهاي مستقیم میان این مفهوم با کرامت و عزت نفس وجود دارد. بنابراین انسان براي حفظ کرامت خود عفاف میورزد؛ یعنی از آنچه حریم و حرمت انسانی را زایل میکند دوري میکند و به دنبال آن، نسبت به دیگران هم حرمت و حریم قائل میشود. شلیت مینویسد: اگر شما این حس را منتقل کنی که »من ارزشی ندارم، هر طور میخواهی با من رفتار کن« آنگاه مردم هم بر اساس همین حسی که از شما ساطع میشود با شما رفتار میکنند
عفاف یکی از اساسیترین آموزههاي دین اسلام و شالوده هرگونه رابطه انسانی است. از آنجا که در فرهنگ اسلامی عفت و حیا همسان دینداري است، بنابراین روح حیا و عفت در تمامی ارکان زندگی جاري است. عفاف یک حالت درونی و باطنی است که از غلبه شهوات جلوگیري کرده و قواي شهوانی را تحت سیطره عقل قرار داده و آن را از افراط و تفریط باز میدارد. از بررسی آیات و روایات، فهمیده میشود ملاك الزام به عفاف در روابط اجتماعی، همان تقواي اخلاقی و مالی است تا بدین وسیله روابط انسانها تنظیم و به اهداف و منافع فردي و اجتماعی خویش دست یابند.
این فضیلت نفسانی داراي تجلیات و نمودهایی در رفتار بیرونی انسان است که در ارتباطات و تعاملات کلامی و غیر کلامی انسانها ظهور می یابد. اسلام به عنوان آخرین، کاملترین و جامعترین نسخه شریعت الهی، براي تمام عرصههاي زندگی فردي و اجتماعی، احکام و قوانینی را منطبق با فطرت انسان وضع نموده است و به همه جنبههاي جسمی و روحی، مادي و معنوي و نیز دنیوي و اخروي وي توجه کافی مبذول داشته است. از جمله قانون عفاف و حجاب که از دیرپاترین و خردمندانهترین احکام تغییرناپذیر الهی است.
خداي متعال در بیان اوصاف مؤمنان، عفت را بعد از نماز و زکات و پرهیز از لغو مطرح نموده و آن را بر و سپس »سوره انزلناها» مسئله امانت و پایبندي به عهد و پیمان نیز مقدم داشته و در آیه اول سورة نور با تعبیر با کلمه »فرضناها« بر اهمیت عفاف و جایگاه والاي آن تأکید کرده است. عفاف به عنوان یکی از ارزشهاي اسلامی برجسته، از طریق حجاب در عرصه اجتماع ظهور مییابد و نشانه حیات و سلامت جامعه اسلامی است
حجاب
حجاب به معناى پوشیدن سالم است؛ نه پوشیدنی که از نپوشیدن بدتر است. به تعبیر روایات، پوشیده عریان که در عین پوشیدگی، مثل انسان برهنه و عریان است. آن پوشیدن، به درد نمیخورد؛ حجاب نیست؛ پوشیدن سالم که سر و مو و گردن و بدن و تمام سر تا پاى بدن زن را پوشانده باشد؛ البته صورت و دو دست را بسیارى فقها مستثنا می دانند؛ البته در مواردى که صورت بدون آرایش و ساده باشد؛ این هم معناى حجاب.
حجاب در لغت به معناي چیزي است که میان دو شئ حائل میشود به همین جهت پردهاي که در میان رودهها و قلب و ریه کشیده شده را حجاب حاجز مینامند. همچنین حجاب در لغت به معناي پرده، پوشش، حائل و غیره میباشد. همچنین حجاب نامی است براي آنچه به آن خود را میپوشانند و آنچه میان دو چیز حائل میگردد. جمع آن حجب است زن محجوبه یعنی زنی که بوسیلهاي پوشیده شده، حجاب در لغت همان منع کردن است و بر پوشش نیز اطلاق میگردد. در فارسی نیز براي کلمه حجاب معانی متفاوتی نقل شده که از آن جمله میتوان به پرده، ستر، نقابی که زنان چهره خود را بپوشانند. رويبند، برقع، چادري که زنان سرتاپاي خود را بپوشانند اشاره نمود.
»حجاب« به معناي پرده، حاجب، پوشیدن و پنهان کردن و منع از وصول است. این واژه تنها به معناي پوشش ظاهري یا پوشاندن زن نیست و در اصل به مفهوم پنهان کردن زن از دید مرد بیگانه است