بخشی از مقاله
چکیده
در راستای ایجاد فضای معماری زیبا، مطلوب و دوست داشتنی برای کودکان و جهت ادراک ماهیت فضای معماری به بهترین وجه ممکن به بررسی چگونگی شکل گیری ذهنیات کودکان می پردازیم و باتوجه به کنشها و واکنش های ایشان در برابر قابلیت های محیط ایجاد شده، تلاش جهت ساخت ف ضاهای مطلوب معماری و بهبود ف ضاهای موجود را صورت می دهیم..
طراحی فضاهای متنوع می تواند دامنه وسیعی از تجربیات حسی را برای کودکان میسر سازد و برای این منظور می توان در محیط معمارانه،کنجکاوی ها و تخیلات کودکان را برانگیخت تا خود به کشف و تجربه فضا بپردازد. مشارکت آگاهانه و علاقمندانه کودک در خلق و مدیریت فضاهای معماری، خلاقیت آنها را در تمام ابعاد بر می انگیزد و خود به ایجاد محیطی خلاق منجر می شود.
روش تحقیق مقاله حاضر با رویکردی کیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است که نخست به شناخت کودک و روش های نفوذ به دنیای درون او پرداخته می شود و در ادامه به تأثیر فضا و نقش خلاقیت بر رشدکودکان و در نهایت معیارهایی برای طراحی خلاقانه اشاره می شود.
مقدمه
اولین تأثیرگذاری هنر بر روی جسم و روح کودک است .کودکان امروز برای بهتر اندشیدن در آینده به هنر نیازمند هستند . دنیای صنعتی پر سرو صدای امروز، ایده آل های ان سان متمدن و عنا صرت شکیل دهنده ف ضای زندگی او، چندان مطلوب و منا سب روحیه ی حساس کودکان نیست چرا که کودکان تأثیرپذیری بیشتر و عمیق تری دارند و در عوض تأثیرکمتری نیز بر محیط می گذارند. به همین دلیل معماری کودکان به عنوان معماری ویژه برای یک گروه سنی خاص به لحاظ توانایی های فیزیکی و روحی ایشان دارای اهمیت بسیار است. خلاقیت یک توانایی بالقوه در وجود انسان است.که محیط مساعد و پرورش دهنده، آن را شکوفا می کند. باتوجه به اهمیت سنین کودکی و یادگیری در این دوره از زندگی، کیفیت فضای معماری در پرورش خلاقیت کودک یک امر ضروری است.
روش تحقیق مقاله ی حاضر با توجه به ابزار و شیوه ی جمع آوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات اسنادی و شیوه ی توصیفی - تحلیلی است ،همچنین با هدف کاربردی و ارائه یک راهکار ملموس براساس مرور مستندات مربوط به تحقیقات بارز و برجسته در زمینه های روانشناسی کودک، تأثیر فضای معماری بر کودک و ایجاد حس خلاقیت در آنها صورت گرفته است.
هدف این مقاله معرفی معیار های طراحی محیط برای کودکان، همگام با یافته های نوین روانشناسی است تا بتواند درگاه خلاقیت شان را گشاده و درآینده آنها را به افردی موفق در جامعه تبدیل کند. برای این منظور این مقاله در پنج بخش تدوین یافته است. این بخش ها به ترتیب شامل موارد ذیل است :
-1 شناخت کودک
-2 روش های نفوذ به دنیای درون کودک
-3 تأثیر فضای معماری بر رشد کودکان
-4 برانگیختن حس خلاقیت در کودکان -5 معیار های طراحی محیط برای تحریک خلاقیت کودکان
در نهایت با ا ستناد به موارد مذکور در پنج بخش فوق دیدگاهی ن سبت به شناخت کودک و ارتباط با دنیای درون او از طریق نقا شی و بازی های کودکانه به عنوان پیش زمینه ای علمی در کشف عمل و عکس العمل های کودکان در محیط و درک قابلیت ها و برانگیختن خلاقیت آن ها برای طراحی های آینده و بهبود فضاهای معماری ارائه می گردد.
نزد عیسی آمدند و گفتند : چه کسی در ملکوت آسمان بزرگتر است؟
آنگاه عیسی طفلی را در میان انسان برپای داشت و گفت هر آینه به شما می گویم تا بازگشت نکنید و مثل طفلی کوچک نشوید هرگز به ملکوت آسمان راه نمی یابید.
شناخت کودک
درفرهنگ لغت دهخدا ،"کودک" به معنی کوچک و صغیر تعریف گردیده است و همچنین لغت"کودک" در فرهنگ نامه عمید این چنین درج شده است :"کودک یعنی؛ طفل، خردسال". که این لغت مقابل واژه ی لاتین"چایلد" 2 و"کید" 3 قرار گرفته است.
از نظر روانشناسی، کودک موجودی است متفکر که جهان بینی خاص خود را دارد؛ آدم های اطراف خود را مشاهده می کند، جانوران ،اشیاء و امور را می بیند، درک می کند، می سنجد، قضاوت می کند، حکم صادر می کند و حکم راشخصاً به مرحله ی اجرا در می آورد. هوش و جهان بینی کودک مانند جهان بینی انسان بزرگسال، مفصل و پیچیده نیست، ولی برای وی کافی است. تخیل و واقعیت در کودک آنچنان در هم آمیخته اندکه برای بزرگ سال جدا کردن این دو قسمت از هم، کاری ب سیار د شوار ا ست، ولی هوش عملی، حسی و حرکتی برای کودک بهترین راهنماست
سیستم فکری او دنیا را بدون واسطه های تحریف کننده، م ستقیم و بی پرده می بیند. کودک موجودی است که از لحاظ فیزیولوژیک بسیار شبیه بزرگسال، ولی از نظر روانشناسی به کلی متفاوت و مستقل از بزرگسال است. شباهت های ظاهری و فیزیولوژیک همچون تغذیه، تنفس و دستگاه گردش خون که مانند بزرگسال است، نباید ما را به اشتباه بیندازد که تصور کنیم عواطف ،تخیل، تفکر و دیگر احساسات وی نیز همانند ایشان می باشند
حدود پنج سال اول زندگی انسان که در محیط خانه سپری می شود جزء مهم ترین سال ها در شکل گیری شخصیت انسان محسوب می شود واگر در این سال ها بتوان هنر را به خوبی به کودک آموزش داد می توان انتظار داشت که هنر در شخصیت کودک تأثیرگذار باشد