بخشی از مقاله

چکیده

در ملاحظات معنائی واژههای مرکب، گاه شکافهایی همچون نبود برخی از تفسیرها و روابط معنایی بین اجزای تشکیلدهندهی واژههای مرکب مشاهده میشود و این در حالی است که وجود چنین روابطی به لحاظ ذاتی بلامانع است.

یکی از این شکافهای معنایی نبود و یا نادر بودن نقش معنایی "هدف" در این واژهها است. در این مقاله، ابتدا تعریفی از واژهی مرکب و برخی ویژگیهای آوایی، نحوی، معنایی، و صرفی آن ارائه میشود و سپس برخی از انواع تقسیمبندیهای ممکن معرفی شده توسط تعدادی از دانشمندان معرفی میگردد. در پایان، به موضوع شکافهای تفسیری در واژههای مرکب ریشهای پرداخته میشود و یکی از موارد آن، که عدم وجود نقش معنایی هدف است، در زبان فارسی بررسی میشود تا مشاهده گردد که آیا در واژههای مرکب این زبان چنین شکافی وجود دارد یا خیر.

-1 مقدمه

گسترش واژگان هر زبانی نماد و نشاندهنده زنده و پویا بودن آن زبان است. این امر که ماحصل نیاز جامعه و امور آن، از جمله پیشرفت تکنولوژی است، منجر به ایجاد راههای مختلف واژهسازی شده است. یکی از مهمترین این راهها، روش ترکیب است که در بسیاری از زبانها از جمله زبان فارسی زایا است و واژهی مرکب میسازد. واژه مرکب واژهای است که بیشتر از یک ریشه دارد و حداقل از دو پایه ساخته شده است. هر دوی این پایهها یا خود، واژه مستقل بوده؛ هر کدام دارای معنیاند و در جاهای دیگر زبان به تنهایی کاربرد دارند همچون واژهی "تازه مسلمان"، و یا تکواژهای ریشه هستند که مستقل نیستند، مثل "دوزک" در "بزک دوزک".

واژههای شرکتکننده در ترکیب میتوانند از هر مقوله نحوی اسم، فعل، صفت و حرف اضافه باشند و درنتیجه، امکانهای مختلفی از باهمآیی واژهها از مقولههای مختلف در واژههای مرکب به وجود میآید. در ذیل تعدادی از این باهمآییها آورده میشود:

اسم + اسم: آسمان جل

اسم + صفت: آستین کوتاه

صفت + صفت: الکی خوش

صفت + اسم: اضافه مزد

اسم + حرف اضافه + اسم: بغل به بغل

حرف اضافه + اسم: به سرعت، ...

در ادامه، ابتدا از ویژگیهای مختلف صرفی، نحوی، معنایی و واجی واژههای مرکب سخن آورده میشود، سپس تقسیمبندی واژههای مرکب از دو دیدگاه نحوی و معنایی ارائه میگردد. بخش چهار که بخش تحلیلی مقاله است، در مورد تفسیر واژههای مرکب براساس نقشهای معنایی است و در نهایت، در بخش نتیجهگیری، دستاورد مقاله به دست داده میشود.

-2 برخی ویژگیهای واژههای مرکب

واژههای مرکب تحت اعمال فرایندهای واجی و صرفی قرار میگیرند. این فرایندها ممکن است خاص و ویژهی واژههای مرکب باشند یا در ساختهای دیگر همچون واژههای مشتق و یا عبارتها نیز به کار روند.

-1-2 ویژگی واجی

یکی از عامترین قواعد آوایی که ویژهی واژههای مرکب است تکیهگذاری2 است. در واژههای مرکب زبان فارسی، تکیه قویتر روی یکی از اجزای تشکیلدهندهی واژه و نه روی همه اجزاء واقع میشود. از این نظر واژههای مرکب همانند واژههای بسیط فقط یک تکیهی برجسته میگیرند که در زبان فارسی معمولا بر روی هجای آخر است

تکیه یکی از ابزار تشخیص واژههای مرکب از عبارتهای نحوی است، چرا که هر کدام از واژههای یک عبارت نحوی دارای الگوی تکیهی مختص به خودشان هستند، در حالی که در واژههای مرکب فقط یک تکیه قوی وجود دارد. مثلا در واژه مرکب "بااینحال" تکیه فقط بر روی هجای آخر یعنی واژهی "حال" است، اما در گروه حرف اضافهای "با این حال" بر روی واژههای " این" و "حال" واقع میشود

تعیین جایگاه تکیه تنها قاعده آوایی زبرزنجیری در مورد واژههای مرکب در زبان فارسی است.

-2-2 ویژگیهای صرفی

در برخی زبانها، قواعد آوایی دیگری نیز برای واژههای مرکب مشاهده میشود؛ به عنوان نمونه، در زبان اشارهی آمریکایی - ASL - وزن زمانی3 شبیه تکیه است؛ به این معنا که تولید واژهی مرکب و واژهی بسیط تقریباً مدت زمان یکسانی به طول میانجامد، چون عنصر آغازین در واژهی مرکب سریعتر تولید میشود.

یکی از انواع فرایندهای صرفی فرایند تصریف است که با افزودن وند تصریفی به ستاک صورت میگیرد. وندهای تصریفی معنای واژگانی ستاک را تغییر نمیدهند، بلکه تنها معانی دستوری همچون زمان دستوری و مفهوم جمع را به معنای ستاک اضافه میکنند. اهمیت این فرایند در مورد واژههای مرکب به این صورت است که اجزاء واژهی مرکب به تنهایی نمیتوانند تصریف شوند، بلکه همچون یک واژهی بسیط، کل واژهی مرکب تصریف میشود. مثلاً در واژهی مرکب "قندپهلو" نمیتوان "قند" را جمع بست: " *قندها پهلو". اما در عبارت "قند پهلوی چای" میتوان قند را جمع بست چون یک واژهی مستقل است: "قندهای پهلوی چای". این در حالی است که "قندپهلوها" دستوری است، چون کل واژه مرکب تصریف شده است و نه بخشی از آن. از این رو، فرایند تصریف نیز همچون قاعده آوایی تکیه گذاری، ترکیبها را به مثابه یک کلمه میپندارد.

فرایند وندافزای مقابلِ تصریف، اشتقاق است که طی آن با افزایش وند به پایه یک کلمهی مشتق ساخته می-شود. در این فرایند، معنای ستاکی که وند اشتقاقی به آن افزوده شده تغییر میکند و در برخی موارد با تغییر مقولهی نحوی واژهای که ستاک به آن متعلق بوده همراه میشود. در مورد واژههای مرکب، اجزاء واژه پس از ساخته شدن واژه نمیتوانند به تنهایی تحت اعمال فرایند اشتقاق قرار گیرند؛ بدان معنا که اگر یکی از اجزاء ترکیب کلمه مشتق است، یا از ابتدا به صورت مشتق در ترکیب وارد شده و یا پس از تشکیل واژههای مرکب، کل واژه دستخوش اشتقاق شده است. به عنوان مثال، در مقابل واژهی "گوشت تلخ" واژهی مرکب " *گوشتی تلخ" وجود ندارد، چون یک جزء از واژه مرکب نمیتواند به تنهایی مشتق شود، اما "گوشت تلخی" وجود دارد که در اشتقاق آن دو امکان وجود دارد:

الف - وند "-ی" به واژهی مرکب "گوشت تلخ" افزوده شده است،

ب - "گوشتتلخ" از طریق فرایند اشتقاق پسرو از واژهی "گوشتتلخی" حاصل شده است.

آنچه که در مورد ساخت واژههای مرکب واضح است آن است که واژههای مرکب شامل دو واژه هستند و جدا بودن این دو عنصر برای قواعد مختلفی قابل رؤیت است. واژههای مرکب به دو مفهوم میتوانند جهتدار باشند:

الف - یک مفهوم دربردارندهی جایگاه هسته نحوی که تعیینکننده مقوله نحوی واژه مرکب است: آیا هسته در سمت راست واژهی مرکب قرار دارد و یا در سمت چپ آن. به عنوان نمونه، در "قدبلند" هسته در سمت چپ واژهی مرکب است.

ب - مفهوم دیگر جهت رابطهای است که بین عناصر واژه مرکب وجود دارد، مثل جهت متممگیری در واژههای مرکب فعل-بنیاد: در "گل فروش" متممگیری به سمت راست است، "گل" متمم فعل "فروش" است و در سمت راست آن قرار دارد.

-3-2 ویژگی نحوی

از ویژگیهای عبارتهای نحوی آن است که اجزاء آن میتوانند گسترش یابند و وابستههای پیشین و پسین بگیرند، چون اجزاء آن مستقل هستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید