بخشی از مقاله
چکیده
"کنایه" یکی از صناعات ادبی است که طی آن، از ترکیب چند لفظیا طرحِ یک جمله، مفهومی دو گانه به خواننده ارائه می گردد. ظاهر عبارت، هر چند دارای معنای منطقی است، اما مقصود گوینده نیست. کنایه بیش از سایر صنعت های ادبی با فرهنگ و باورهای جامعه در ارتباط است.
در این مقاله کنایات در اوستا - کتاب مقدس زردشتیان - ، از جهت تعداد،نوعِ ساخت، و درجه ی وضوح و خفا بررسی شده اند. کنایات اوستا، بیشتر جنبه ی توضیحی دارند وبه منظورِ پرهیز از تکرار و ذکر مستقیم نامِ چیزها بیان می شوند. خواننده با توجه به بافت متن و سنت های دینی، به راحتی معنای ثانویه ی آنها را درک می کند. از این نظر، در اوستا کوششی در جهت پوشیده سخن گفتن، به کار نمی رود.
-1 مقدمه
کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن، و مطلبی را به صراحت بیان نکردن است. در اصطلاح، تعاریف گوناگونی از کنایه وجود داردبیشترِ.این تعاریف، مرز مشخصی میان کنایه با سایر صناعات ادبی ایجاد نمی کنند. مثلاً ابن اثیر می گوید: کنایه هر کلمه ای است که دلالت بر معنایی کند که هم بر حقیقت بتوان حمل کرد و هم بر مجاز، با وصف جامعی که میان حقیقت و مجاز هست یا در جایی دیگر گوید: کنایه ترک تصریح به ذکر چیزی است و آوردن ملازم آن تا از آنچه در کلام آمده، به آنچه نیامده انتقال حاصل شود
در کتب بلاغت غربی نیز، تعریفی جامع و مانع ائهار نمی گردد. مثلاً سیسرو، خطیب رومی کنایه را چنین تعریف می کند: یک" صنعت بلاغی و یک سبکِ گفتگوست که در آن، اغلب کلمات با معانی تفاوت دارند."
چنانچه می بینیم، این تعاریف، در مورد مجاز و استعاره نیز صادق هستند. جامع ترین تعریفی که نگارنده از کنایه سراغ دارد، تعریف زیر است:
کنایه جمله یا ترکیبی - از قبیل ترکیبات وصفی: ناخن خشک، ترکیبات اضافی: امیرالمؤمنین، صفات مرکب: بی نمک، مصادر مرکب: لب گزیدن - است که مراد گوینده معنای ظاهری آن نباشد؛ اما قرینه ای هم که ما را از معنای ظاهری منصرف کند و متوجه معنای باطنی نماید، وجود نداشته باشد.
بنابراین برای تشخیص کنایه از غیر آن، دانستن سه نکته کفایت می کند:
1. کنایه لفظ مفرد نیست؛ بلکه ترکیب یا جمله ای است؛
2. در کنایه قبول معنای ظاهری نیز ممکن است؛
3. در کنایه قرینه ی صارفه وجود ندارد.
در کتب بلاغت نوع دیگری از کنایه تحت عنوان "تعریض" ذکر شده است. به این معنا که جمله ای گفته شود که مقصود باطنی آن، هشدار یا تمسخر و هجو باشد. مثلاً به فردِ مردم آزار گفته شود: "مسلمان کسی است که مردم از دست و زبان او در امان باشند.
چنانچه ملاحظه می شود، این جمله فقط در ارتباط با یک مخاطب خاص و در یک موقعیت ویژه می تواند دارای معنای هشدار باشد، بنابراین، لازم است در علم "معانی" که موضوع آن، اغراض ثانویه ی کلام است، بررسی شود و از زمره ی انواع کنایه خارج گردد.
میان معنای ظاهری کنایه - مّکَنّی بِه - و معنای باطنی آن - مُکَنّی عنه - واسطه هایی هست. با توجه به تعداد این واسطه ها کنایه به سه گونه تقسیم می شود:
.1 ایماء: زمانی که فاصله ی میان دو معنا کم باشد و واسطه ها اندک؛ مانند: "زرد رو" کنایه از "شرمنده".
2. تلویح: زمانی که تعداد وسائط بیشتر شود؛ مانند: "سر کیسه شل بودن" کنایه از "بخشندگی".
3. رمز: زمانی که نتوان وسائط را یافت و معنای باطنی فقط با توجه به بافت کلام دریافت شود؛ مانند "آب دندان" کنایه از"نادان."
-3 ساخت کنایه
کنایه از نظر بافت دستوری دارای پنج ساخت عمده است:
1. کنایه از صفت: صفتی آورده شود و مقصود، صفت دیگری باشد؛ مانند:" گردن کلفت" کنایه از "زورگو".
2. کنایه از موصوف: با آوردن صفاتی که خاص یک موصوف است و تنها در مورد او به کار می رود، آن موصوف را اراده کنیم؛ مانند: "خاتم الانبیاء" کنایه از "پیامبر اسلام - ص - ".
3. با آوردن مضاف و مضاف الیه نیز می توان اسم خاصی را اراده کرد؛ مانند: "سالار شهیدان" کنایه از "امام حسین علیه السلام." در کتب بلاغت، این ساخت را هم کنایه از نوع موصوف به شمار آورده اند.
4. کنایه از فعل یا مصدر: رایج ترین نوع کنایه است. مصدر یا فعلی آورده می شود و مقصود، مصدر یا فعل دیگری است؛ مانند:" به صحرا افکندن" کنایه از "آشکار شدن".
5. گاهی با عطف چند کلمه ی متضاد یا هم ارز، کنایه ساخته می شود؛ مانند "مرغ و ماهی" کنایه از"همه ی موجودات"، یا "پیر و جوان" کنایه از "همه ی مردم". در کتب بلاغت، به این ساخت اشاره ای نشده است.
-4 کنایه در اوستا
برای تحلیل کنایات در اوستا دو عامل "ساخت" و "وضوح و خفا"مدّ نظر قرار داده شده است. در ادامه به تحلیل چند نمونه می پردازیم:
پور داود این بند را چنین ترجمه می کند:
فراشُ“شتَر هوگو” دختر گرانبها و عزیزی را به زنی به من داد. پادشاه توانا، مزدا اهورا، وی را برای ایمان پاکش به دولت راستی رساناد.
و دوستخواه به شکل زیر:
فَرَشوشتر" هوگو" گوهر والای هستی خود را برای دین نیک ]خویش[ با شیفتگی به من سپرده است. مزدا اهوره ی توانا، آرزوی او را برای دستیابی بر دارایی "اشه" بر آوراد
ترجمه ی دوم به واژگان وفادارتر است. با این حال، در ترجمه ی نخست، طبق سنتِ زردشتی عمل شده است. بر اساس روایات، می دانیم که فرشوشتر هوگو دختر خویش را به همسری زردشت در آورد. بنابراین اگر daEdOiSt kvhrpvm - عزیزترین کالبد - را کنایه از "دختر" بگیریم، به بیراهه نرفته ایم.
· وضوح و خفا: ایماء
· ساخت: کنایه از موصوف
اینک ای اَ“رِدویسورََاناهید”1 خواستار دوچالاکم: چالاکی دو پا و چالاکی چهارپاچالاک. دو پا برای آنکه در جنگ چُست باشد و در رزم گردونه را به خوبی براند. چالاک چهار پا برای آنکه هر دو جناح سنگر فراخ دشمن را بر هم تواند زد؛ از چپ به راست و از راست به چپ
"چالاک دو پا" کنایه از "سرباز و جنگاور"
• وضوح و خفا: ایماء
اَرِدوی"1"نام مؤنث رودخانه ای اساطیری است که با سورَ"" و اَناهیتا"" همراه می آید و بیشتر به صورت ایزد بانویی ظاهر می شوداَرِدوی."" به معنای "رطوبت و نمناکی"، سورَ"" به معنای "نیرومند"، و اَناهیتا"" به معنای "بی آلایش" است