بخشی از مقاله
چکیده
آیات متشابه لفظی آیاتی از قرآن کریم است که از نظر لفظ و معنا به یکدیگر شباهت دارند، بیشتر آیات متشابه لفظی در داستان حضرت موسی - ع - و آیات مربوط به قوم یهود است، قرآن کریم خود را به عنوان مصدق تورات و انجیل معرفی می کند، و آن چه درباره اهل کتاب به ویژه قوم یهود در قرآن کریم آمده است، در واقع جهت اصلاح یا آگاهی به مسلمانان درباره باورهای نادرست، خرافات، و یاکردار ایشان است.
بنابراین، در نظر گرفتن پیشینه موضوعات مورد بحث، در این آیات می تواند، در علت اختلاف واژگان در آیات متشابه لفظی موثر باشد. آیهای که در قرآن کریم، با الفاظ مشابه تکرار شده است، اولا نشانگر اهمیت آن موضوع است، ثانیا: هر آیه با الفاظ ویژه خود در خدمت ساختار و غرض سوره قرار دارد، و یا به عبارت دیگر، در هر آیه، از زاویهای به آیه و آن موضوع نگریسته شده است، که متناسب با هدف سوره است، توجه به ریشهشناسی و سیاق آیات و غرض سوره میتواند، تأثیر روشنی در توجیه آیات متشابه لفظی داشته باشد، که تا کنون مؤلفان کتب متشابه لفظی نتوانسته اند، توجیه قانع کنندهای درباره تفاوت الفاظ آن آیات ارائه نمایند.
مقدمه
بررسی متشابهات لفظی در داستان حضرت موسی - - 7 در حکایت درخواست حضرت موسی - - 7 از خدا برای هارون در آیات بیست و نه تا سی و دو سور طه و در آیه سی و چهار سوره قصص. قرآن کریم بسیاری از مطالب مورد نیاز بشر را به صورت داستان مطرح کرده که ازجمله این داستانها داستان موسی و هارون است. قرآن در چندین سوره مختلف داستان موسی و هارون - : - را نقل کرده است. به هر حال، داستان، یک یا چند بعد از ابعاد نقش پیامبران و عملکرد آنها را بهگونهای مناسب در قالب پیام قرآنی بیان میکند.
آیات
« - طه، - 32-29 » و برای من دستیاری از کسانم قرار داده، هارون برادرم را، پشت من را به اومحکم کن و او را در کارم شریک ساز.«
« - قصص، - 34 » و برادرم هارون از من زبان آورتر است، پس او را با من به عنوان مددکار بفرست تا مرا تصدیق کند؛ همانا بیم آن دارم که مرا تکذیب کنند.«
ساختار شناسی سوره طه و قصص سوره طه از سورههای مکی قرآن و دارای یکصد و سی و پنج آیه است. پس از سوره مریم نازل شده، سوره مریم میان سال هجرت به حبشه و جریان معراج نازل گردید. بنابراین نزول سوره طه نیز در همین تاریخ یعنی پس از سال هفتم بعثت و قبل از سال یازدهم بعثت صورت پذیرفت.
سوره طه با تیسیر و تسهیل کار بر رسول خدا - - 9 آغاز شده، تا او راه آسان و همواری را در جهت اهداف رسالتش در پیش گرفته و بر خود سخت نگیرد. بیان اینکه مسولیت او صرفا دعوت و تذکر و نوید و تهدید است. حلقاتی از زنجیره داستان حضرت موسی - - 7 را گزارش میکند، که این حلقات، از رسالت وی آغاز میشود و به حلقهای که بنیاسرائیل گوساله را معبود خود قرار دادند میپیوندد.
متعرض داستان آدم میگردد.پیرامون داستان آدم را چشماندازهایی از اوضاع قیامت احاطه کرده است. به نظر میرسد روند و سیاق این سوره با دو سیر همراه است: اول: متضمن مطلع سوره است که خطاب آن به رسول خدا - - 9 است. به دنبال آن داستان حضرت موسی - - 7 به عنوان نموداری روشن از رعایت و سرپرستی خداوند نسبت به کسی که او را برای ابلاغ دعوت خود انتخاب میکند. دوم: متضمن مشاهد و جلوههایی از قیامت و داستان آدم است و روند این دو مطلب با مطلع سوره وداستان حضرت موسی - - 7 هماهنگ میباشد. ختام سوره با مطلبی پایان میگیرد که شبیه با مطلع آن و همگام با آن و نیز هماهنگ با جو و فضای سوره است.
سوره قصص مکی و دارای هشتاد و هشت آیه میباشد. داستان حضرت موسی - - 7 بخش بزرگی از این سوره را در بر میگیرد، و از آغاز تا آیه چهل و پنج جریان مفصلی راجع به حضرت موسی - - 7 دارد. آیههای هفتاد و پنج تا هشتاد و دو نیز مربوط به قارون است، یعنی در واقع عمده سوره قصص مربوط به داستان حضرت موسی - - 7 و شامل داستان قارون میباشد.
حکمت این است که سوره قصص در مرحله سختی از زندگانی مسلمین در سرزمین مکه نازل شد که مسلمین شماری اندک و مردمی مستعضف بودند؛ اما مشرکان دارای قدرت و برخودار از شمار فراوانتری بودند. بنابراین سوره قصص موازین و معیارهای حقیقی نیروها و ارزشها را میسنجد و اثبات میکند که یک نیرو در عالم هستی وجود دارد و آن خداست، و یک ارزش در عالم هستی وجود دارد و آن عبارت از ارزش ایمان است. سوره قصص به سوی اثبات قدرت خدا و صیانت و نگاهبانی او از مومنان نشانه رفته است. آیات پایانی این سوره رسول خدا - - 9 را به بازگشت فاتحانه و پیروزمندانه وعده و نوید میدهد تا به نشر هدایت و اقامه حق و عدل قیام کند.
پیشینه در تورات هارون
در تورات چنین آمده:
هارون - کوهنشین - اولین روسای کهنه و اول زاده عمرام پسرزاده لاوی از یوکابد دخت لاوی که عمه عمرام بود. و عَمْرام عمه خود، یوکابد را به زنی گرفت، و او برای وی هارون و موسی را زایید، و سالهای عمر عمرام صد و سی و هفت سال بود. - خروج، باب 6، . - 20 و نام زن عمرام ، یوکابد بود، دختر لاوی که برای لاوی در مصر زاییده شد و او برای عمرام، هارون و موسی و خواهر ایشان مریم را زایید
موسی به خداوند گفت:» ای خداوند، من مردی فصیح نیستم ، نه در سابق و نه از وقتی که به بنده خود سخن گفتی، بلکه بطیالکلام و کند زبان.» خداوند گفت:» کیست که زبان به انسان داد، و گنگ و کر و بینا و نابینا را که آفرید؟ آیا نه من که یهوه هستم ؟ پس الان برو و من با زبانت خواهم بود، و هر چه باید بگویی تو را خواهم آموخت. گفت:» استدعا دارم ای خداوند که بفرستی به دست هر که میفرستی.» آنگاه خشم خداوند بر موسی مشتعل شد و گفت »:
آیا برادرت ، هارون لاوی را نمی دانم که او فصیحالکلام است؟ و اینک او نیز به استقبال تو بیرون می آید، و چون تو را بیند، در دل خود شاد خواهد گردید. و بدو سخن خواهی گفت و کلام را به زبان وی القا خواهی کرد، و من با زبان تو و با زبان او خواهم بود، و آنچه باید بکنید شما را خواهم آموخت. و او برای تو به قوم سخن خواهد گفت ، و او مر تو را به جای زبان خواهد بود، و تو او را به جای خدا خواهی بود. و اینعصا را به دست خود بگیر که به آن آیات را ظاهر سازی.
و خداوند به هارون گفت:» به سوی صحرا به استقبال موسی برو.« پس روانه شد و او را در جبلاالله ملاقات کرده ، او را بوسید. و موسی از جمیع کلمات خداوند که او را فرستاده بود، و از همه آیاتی که به وی امر فرموده بود، هارون را خبر داد. پس موسی و هارون رفته، کل مشایخ بنیاسرائیل را جمع کردند. و هارون همه سخنانی را که خداوند به موسی فرموده بود، باز گفت، و آیات را به نظر قوم ظاهر ساخت. و قوم ایمان آوردند. و چون شنیدند که خداوند از بنی اسرائیل تفقد نموده ، و به مصیبت ایشان نظر انداخته است، به روی در افتاده، سجده کردند.