بخشی از مقاله

چکیده

مدیران سازمان همیشه در مواجهه با امور حرفهاي ناچار از تصمیمگیرياند. تصمیم هاي آنان در قالب مقررات، آییننامهها، بخشنامهها و مصوبات در سازمان منشاء اقدامها می شود. تصمیمگیري به طور منطقی حاصل فرایند تصمیمسازي است و تصمیمسازي محتاج ممیزي اخلاقی است. سازمان باید در فرایند تصمیم سازي، معیاري را براي ارزیابی اخلاقی بودن تصمیمات در نظر گیرد و به این سوالها پاسخ دهد که آیا این تصمیم اخلاقی است؟ آیا این آییننامه منصفانه است؟ آیا این بخشنامه عادلانه است؟ آیا این مصوبه موجب تحقیر، توهین یا ضرر رسانی به دیگران نیست؟

بحران کنترل و بحران تشریفات زاید اداري بر اساس آنچه گرینر مطرح ساخته است، از جمله بحرانهایی است که فلسفه تصمیمگیريهاي اخلاقی و پایبندي به اصول و قواعد اخلاق سازمانی را از طریق هماهنگی، همکاري و همدلی بین اعضاي سازمان به چالش میکشاند. امروزه معماهاي اخلاقی در سازمانها، از ابعاد مختلف تفسیر شده و تلاش می شود تا با وضع چارچوبهاي نظاممند تحت عنوان منشور اخلاقی، مدیریت اخلاقی واحدي در سازمان حاکم شود.

در این راستا، مقاله حاضر با هدف تشریح فلسفه اخلاق سازمانی و مدل تصمیمگیريهاي اخلاقی در سازمانها، به تشریح اخلاق سازمانی از بعد فلسفی و کارکردي پرداخته، کدهاي اخلاقی و مدل تصمیمگیريهاي اخلاقی متناسب با اصول و قواعد علمی و باورها و ارزشهاي اساسی را تبیین نموده و تلاش نموده است به این سوال پاسخ دهد که به چه شیوهاي میتوان در سازمانها، مدیریت اخلاقی ایجاد نمود تا متعاقب آن تصمیم گیريهاي سازمانی مبتنی بر اخلاقیات باشد؟

مقدمه

اخلاقیات به عنوان سیستمی از ارزشها و بایدها و نبایدها تعریف میشود که بر اساس آن نیک و بدهاي سازمان مشخص و عمل بد از خوب متمایز می شود - الوانی، 1380، ص . - 43 با اتکا به اصول اخلاقی مدیران قادر میشوند تا تصمیم بگیرند که چه چیزي خوب و چه چیزي نادرست است. چه کسی در سازمان به راه درست میرود و چه کسی راه نادرست میپیماید. بنابراین مدیر در انجام وظایف خود نظیر تصمیمگیري، ارزشیابی، نظارت، تشویق و تنبیه بدون وجود یک نظام اخلاقی در سازمان نمیتواند با قاطعیت عمل کند یکی از مهمترین پارامترها در موفقیت سازمان، اخلاق است.

اگرچه انسانها در مصادیق اخلاق سازمانی و تعریف آن، دیدگاه واحدي ندارند، اما همه و همه خواهان موفقیت اند و در کسب موفقیت و موفقیت طلبی همسان هستند. موفقیت در زندگی شخصی، شغلی و حیات سازمانی، آرمان مشترك و معنا بخش آدمی است. سازمان ها در میل به موفقیت خود و براي پاسخگو بودن، راه و روشهاي فراوانی را تجربه میکنند. مدیریت، چیزي جز شناخت موانع و راه کارها، جهت برنامه ریزي براي تقویت نقاط قوت و ایجاد فرصت، براي افزایش عوامل تسهیل کننده و بر طرف کننده مشکلات، مهار، کاهش و یا رفع موانع نیست.

"اخلاق سازمانی مشکلات موانع وراهکارها" - .

اخلاق موضوعی است که هرگز در قاموس زندگی فردي و اجتماعی انسانها فراموش نشده و نخواهد شد. ولی همین موضوع قدیمی، اما همیشه تازه است که روان آدمی و خرد جمعی با آن همیشه درگیر بوده و میزان مطرح شد گی آن در مقاطعی از عمر یک فرد، یک جامعه، نمود متفاوتی پیدا کرده است، به عبارتی میتوان گفت:هیچ فرد یا جامعهاي هرگز بی اخلاق نیست، سخن برسر معیارهاي خوبی و بدي است.

یعنی همان موضوعی که در حیطه فرا اخلاق قرار میگیرد - دوماهنامه توسعه انسانی پلیس، سال ششم، شماره مدیران و کارکنان سازمان هاي دولتی براي انجام امور سازمانی خود، علاوه بر معیارهاي سازمانی و قانونی نیاز به مجموعهاي از رهنمودهاي اخلاقی و ارزشی دارند که آنان را در رفتارها و اَعمال سازمانی یاري دهند و نوعی هماهنگی و وحدت رویه در حرکت به سوي شیوه مطلوب جمعی و عمومی را بر ایشان میسر سازد.

سطح اخلاقی سازمان به قرار گرفتن ارزشهاي محوري همچون؛ امانت داري، دوري از تبعیض، صداقت، اعتماد متقابل، عدالت، رعایت حقوق ذينفعان سازمان و لحاظ کردن منفعت ذينفعان درون خطمشیها، برنامهها، اقدامات و تصمیمات گفته میشود. اقدامات و تصمیمات سازمانی زمانی می تواند اثربخش باشد که شناخت کافی درباره اصول اخلاقی در عرصه سازمان و مدیریت وجود داشته باشد.

رعایت نشدن برخی معیارهاي اخلاقی، نگرانیهاي زیادي را در بخشهاي دولتی و غیردولتی به وجود آورده است در مدیریت اسلامینیز توجه بسیاري به امر تصمیمگیري اخلاقی شده است تا آنجا که امام علی - ع - تصمیم فرد را برابر با میزان عقل و اندیشه او میداند - اصول و مبانی مدیریت اسلامی، ص - 55 ودر جاي دیگر، تصمیمی را که بر مبناي عقل و خرد اتخاذ شده باشد، نجات بخش معرفی مینماید.

- غرر الحکم و درر الکلم، ص. - 55 امروزه مدیریت یکی از ارکان اساسی اداره جوامع است، زیرا ترکیب و تلفیق مناسب عوامل موجود و ایجاد هماهنگی میان آنها در نتیجه تصمیمگیري صحیح براي رسیدن به هدف مورد نظر حاصل می شود. جامعه امروزي را میتوان به درستی جامعه دانش خواند. یک جامعه بدون دانش اصولاً غیرقابل تصور است. اگر جامعهاي به دانش بها ندهد، بیتردید رو به زوال است. در عصر انفجار دانش و اطلاعات، دانش امروزي براي فردا کهنه و منسوخ است.

علوم کنونی فوقالعاده تخصصی شده اند و هیچ فردي نمیتواند امیدوار باشد که به طور کامل بر یک دانش بشري احاطه یافته است یا خواهد یافت. با گسترش وتخصصی شدن دانش، مطالعه و بررسی سازمان و نحوه سلوك و رفتار اعضاي سازمانی نیز در چند سال گذشته موضوع تحقیق پژوهشگران در رشتههاي علوم اداري، جامعهشناسی، اقتصاد و. . . قرار گرفته است. تا اواخر قرن 19 میلادي دانش مدیریت مانند سایر علوم در قلمرو فلسفهها قرار داشت و در اوایل قرن 20، علم مدیریت مانند علوم پزشکی و مهندسی در شماره یک علم مستقل مورد توجه قرار گرفت - حکیمیپور، . - 1376

-1 تصمیم گیري

تصمیم گیري، فراگردي است که طی آن، شیوه عمل خاصی براي حل مسأله یا مشکل ویژهاي، برگزیده می شود - استونر، . - 1982 تصمیمگیري فرایندي را تشریح میکند که از طریق آن، فرد راه حل مسئلهاي را مشخص میکند. تصمیم گیري به زبان ساده عبارت است از فرایند و انتخاب یک سلسله عملیات براي حل یک مشکل معین. در اخذ یک تصمیم می توان زمینهاي را که براي کارمند مهم است - تا حدودي - فراهم کرد تا بتواند نسبت به مدیر اعتماد پیدا کند و بداند که اجراي یک مسئله که درباره آن بحث شده به نفعش است. جوهر اساسی مدیریت، اتخاذ تصمیم است. هر مدیري باید براي انجام وظایف خود مانند، برنامهریزي، سازماندهی، رهبري، هماهنگی و کنترل تصمیمگیري کند. تصمیمگیري به معنی انتخاب وگزینش در همه موقعیتهاي زندگی روزمره انسان ظاهر میشود - سعادت، . - 1372

-1-1 تصمیمات در سازمانها چگونه اتخاذ می شود؟

آیا تصمیمات در سازمانها، منطقی گرفته میشود؟ ایا در آنها همه ي مراحل تصمیم گیري منطقی - از تعیین مسئله تا انتخاب بهترین گزینه - به دقت طی میشود؟ در بعضی مواقع اینگونه است هنگامیکه تصمیم گیرندگان با تصمیم سادهاي همراه با چند گزینه محدود رو به رو میشوند ویا هنگامیکه هزینه جستجو ارزیابی راه حلها اندك باشد میتوان گفت فرایند تصمیم گیري با الگوي منطقی میباشد.

اما چنین حالتی کمتر پیش می اید. بیش تصمیماتی که در دنیاي واقعی گرفته میشود، از این الگو پیروي نمیکند براي مثال افراد اغلب به جاي اینکه به دنبال بهترین گزینه باشند به یک راه حل قابل قبول ومنطقی بسنده میکنند. در نتیجه، تصمیم گیرندگان هم کمتر از خلاقیت خود استفاده میکنند. بنابر این بیشتر تصمیمهاي مهم، بر مبناي قضاوت صورت میگیرد نه بر مبناي یک الگوي منطقی تعریف شده. در زیر الگویی که بر مبناي آن تصمیم گیري صورت میگیرد ارائه شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید