بخشی از مقاله
چکیده
فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان چهار چوبی نظری نقش کلیدی در حوزه عملی تعلیم و تربیت بر عهده دارد و همچون سنگ ترازویی است که وزن فعالیت های علمی را ازُبعد تعلیم و تربیت جامعه نشان می دهد.
محور اساسی علوم انسانی دانشی اساسی در خصوص انسان با همه ابعاد زندگی اوست و از اهداف غایی فلسفه تعلیم و تربیت انسان شناسی است که این نقطه مشترک و اساسی حلقه اتصال فلسفه تعلیم و تربیت با علوم انسانی است.
اهداف این مقاله: بیان هم جهت بودن اهداف علوم انسانی جامعه با اهداف غایی فلسفه تعلیم و تربیت برای داشتن علوم انسانی کاربردی در جهت تامین نیازهای فردی و اجتماعی و منسجم ساختن رشته های مختلف علوم انسانی بر اساس اهداف فلسفه تعلیم و تربیت جامعه .
عملکرد فلسفه تعلیم و تربیت می تواند همانند پزشکی باشد که مهمترین وظیفه وی: -1تشخیص بیماری -2 ارائه راه حل درمان بیماری است. بر پایه مبانی نظری: روشن شدن سه مساله عمده در فلسفه تعلیم و تربیت:-1اهداف و مبانی -2اصول و فعالیتهای تعلیم و تربیت -3روش های رسیدن به اهداف
نقش فلسفه تعلیم و تربیت نقشی است محسوس و زنده زیرا به شکلی فعال و پویا در باورها، علائق و عواطف افراد مختلف خود را نشان می دهد. مبانی فلسفه تعلیم و تربیت شکل گرفته از
-1فرهنگ و اندیشه اسلامی
-2ویژگی های فرهنگی و ملی-3مواجهه فرهنگی با دنیای غرب و مبانی علوم انسانی نیز بر اساس مبانی فلسفی و اعتقادی و فرهنگی آن جامعه شکل می گیرد
-3 حضور پر رنگ و پرنفوذ فلسفه تعلیم و تربیت را می توان در علوم انسانی یافت. فلسفه تعلیم و تربیت زیر ساخت علوم انسانی است و مسامحه و کوتاهی در تحقق بخشیدن این امر ضرری است نسبت به علوم انسانی که بستر ساز تعالی و رشد انسانی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، یک جامعه در سایه اهمیت دادن به فلسفه تعلیم و تربیت آن جامعه است. روش تحقیق این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی از نوع تحقیق کیفی به روش کتابخانه ای است و نتایج کاربردی.
مقدمه
لازم و ضروری است که مبانی علوم انسانی هر جامعه بر اساس مبانی فلسفی همان جامعه خصوصاً ابعاد تربیتی آن شکل گیرد.
توجه به فلسفه تعلیم و تربیت و توجه به فلسفه علوم مختلف از لازم ترین و مهم ترین مسائل فرهنگی هر جامعه ای است. تدوین و تنظیم فلسفه تعلیم و تربیت در پاسخ به این سوال که تعلیم و تربیت جامعه به دنبال چیست و به کجا باید برسد و شکل می گیرد، وجه اشتراک مبانی علوم انسانی و فلسفه تعلیم و تربیت در ابعاد -1انسان شناسی -2معرفت شناسی -3ارزش شناسی خود حلقه اتصال میان این دو است.
فلسفه تعلیم و تربیت حضوری پررنگ و پرنفوذ در همه علوم بویژه علوم انسانی دارد. و تاثیر آن بطور محسوس در رفتار و عواطف و علائق افراد به خوبی آشکار است. به خوبی از معنای لغوی علوم انسانی می توان دریافت موضوع اصلی آن انسان است. مفهوم انسانی تعلیم و تربیت با توجه به هدف غایی داشتن حیات پاک و زنده در جریان تعلیم و تربیت به سوی ربوبی شدن انسان است
انسان بر مبنای یک جهان بینی و ایدئولوژی معین حقیقت وجود و هدف زندگیش مشخص می گردد و بعد از آن به نظریه پردازی و بیان تئوری ههای لازم در زمینه های مختلف علوم انسانی اعم از اقتصاد، جامعه شناسی، روانشناسی، مدیریت و ....... پرداخته شود. و به دلیل تفاوت مبانی اعتقادی تربیت انسان در هر جامعه ای با جامعه ای دیگر ، اهداف علوم انسانی هر جامعه ای خاص همان جامعه باید باشد. مبانی فلسفه تعلیم و تربیت شکل گرفته از -1فرهنگ و اندیشه اسلامی -2ویژگی های فرهنگی و ملی -3 مواجهه فرهنگی با دنیای غرب است.
تعاریف
هرگاه در تعلیم و تربیت تاملی فلسفی داشته باشیم، نتیجه آن فلسفه تعلیم و تربیت خواهد بود. تعلیم و تربیت گاه حاکی از فعالیتهایی است در محیط خانوادگی یا آموزشی و تاملی فلسفی در این زمینه نوعی از فلسفه تعلیم و تربیت خواهد بود. فلسفه را نمی توان تنها محدود به فرهیختگان جامعه دانست اما فلسفه تعلیم و تربیت نیازمند تدوین بر اساس اصول و مبانی است یعنی مبانی: انسان شناسانه، معرفت شناسانه، و ارزش شناسانه این مبانی برای هدایت فعالیت های برنامه ریزان و دست اندکاران تعلیم و تربیت نقش ایفا می کند و زمینه ساز روشهای تعلیم و تربیت خواهد شد.
ماهیت رشته فلسفه تعلیم و تربیت از نظر فلاسفه بزرگ این رشته وظایفی است که از جمله وظایفی ده گانه برای آن مطرح می سازند. مهمترین این وظایف عبارتند از:
-1 تحلیل موضوعات تربیتی - یادگیری، تدریس، روشهای تدریس و
-2 - .....بررسی پرسشهای انتزاعی - آیا تربیت یک حق است یا یک وظیفه و ... آیا یادگیری منتقل می شود یا دانش آموزان خود آن را در ذهن می سازند و ..... -
-3جستجوی دیدگاههای کلی در باب تعلیم و تربیت: تلاش فیلسوف تربیت، معطوف به یافتن نظام کلی جریان تربیت به صورت منسجم.
-4بسط و بکارگیری راهبردهای مناسب فلسفه در پژوهشهای تربیتی در مورد مسائل تربیتی با روشهای فلسفی مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. -5تحلیل و نقدی آن چه در سایر رشته های زیر مجموعه تعلیم و تربیت در جریان است.
رشته هایی چون مدیریت آموزشی، برنامه ریزی درسی، برنامه ریزی آموزشی رشته هایی مانند روانشناسی، جامعه شناسی.
ویلیام فرانکنا: فلسفه تعلیم و تربیت دارای سه کارکرد:-1نظری -2هنجاری -3تحلیلی، نقادی است رشد و بالندگی جامعه انسانی چه به لحاظ ساختار اجتماعی چه فردی به رشد و بالندگی اعضای آن جامعه وابسته است. ساختار یک جامعه همان نهادها و نظامهایی هستند که توسط انسان مدیریت و برنامه ریزی می شود. بر این اساس جامعه انسانی بیش از ارتقاء سطح اقتصادی و صنعتی خود نیازمند پرورش انسانهایی است که بتوانند با اندیشه های عمیق و روابط اجتماعی و عملکردهای شایسته در خدمت آرمانهای فرهنگ جامعه خود باشند. فلسفه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش زیر مجموعه قلمرو فلسفه های نظام دار کلاسیک جوامع است
در همه پیش فرضهای رشته فلسفه تعلیم و تربیت محور اساسی انسان است ازُبعد تربیت فلسفه تعلیم و تربیت دامنه وسیعی را به خود اختصاص می دهد و محدودیت خاصی ندارد. اصلاح و تغییر تعلیم و تربیت امروز ایران بی شک از مسیر دانش فلسفه تعلیم و تربیت می گذرد. تاثیر فلسفه تعلیم و تربیت بر عمل تربیتی مستقیم نیست بلکه غیر مستقیم از طریق نقد و بررسی گفتمان تربیتی است.