بخشی از مقاله
مقدمه:
در این مقاله محقق قصد دارد فلسفه ی ذهن و برجسته ترین روش های پرورش آن را بر اساس محتویات مثنوی معنوی که دربردارنده ی افکار رفیع وسترگ مولوی است ارائه نماید.نگارنده ی این سطور در جریان تدوین این مقاله به این نتیجه رسید که مولوی به ذهن، روح وعقل بهای فراوان می دهد، آن را مهمترین جنبه ی جودی شخصیت انسان و مهمترین عامل بندگی و رشد و کمال انسان می داند و براین باوراست که با بهره گیری از صورمجازی زبان به ویژه تشبیه،استعاره،تمثیل و نماد می شود آن را پرورش داد وشکوفا نمود.
بیان مساله :
مولوی درمقام و منزلت ذهن، روح ،عقل و روش های پرورش آن اشعار فراوانی را در مثنوی معنوی سروده است و در باره ی اهمیت عقل می گوید:
پس نیکو گفت آن رسول خوش جواز // ذره ی عقلت به از صوم و نماز
ز آنکه عقلت جوهر است این دو عرض // این دو در تکمیل آن شد مفترض
لنگر عقل است عاقل را امان // لنگری در یوزه کن از عاقلان
نه که اول دست یزدان مجید // از دو عالم پیشتر عقل آفرید
بر اساس این ابیات عقل اولین آفریده ی الهی، پیامبر درونی انسان، مهمترین عامل تعبد و بندگی خداوند و... است. "نام علمی انسان نیز homo sapiens، به معنای انسان خردمند است . علت این نامگذاری ، اهمیت ذهن و توانایی فراوان آن است..
" - استوارت . جی راسل ، - 1:1389 فلسفه ی ایدآلیسم که از غنی ترین مکاتب فلسفی است به ذهن و روح اهمیت فراوانی می دهد. به نظر لوئیس آنتز "ایده آلیسم به آن دسته از تئوری هااطلاق می شود که به ذهن یا روح اهمیت فراوانی می دهند ؛ کلمه ی ذهن یا روح هم به شخصی که تجربه می کند اطلاق می شود و هم به موضوع یا مطلبی که قابل درک باشد - .
پاره ای از فیلسوفان نام دار همانند سقراط ، افلاطون ، دکارت ، برکلی ، و .... به ذهن و اهمیتی که در رشد و کمال انسان دارد توجه وافری داشته اند . روان شناسان کارکرد گرا و شناختی ذهن را عمده ترین عامل در سازگاری انسان می دانند و بر این باورند که ذهن فعال و فرهیخته انعطاف پذیر و سیال است. که در پاسخ به جریان اطلاعات پیوسته تغییر می کند و تطابق می یابد ؛ و ویلیام جیمیز نام این فرآیند را سیلان هوشیاری گذاشت . "به نظر روان شناسان شناختی مغز شما میزبان ذهن است و فرآیندهای ذهنی آن اجازه می دهد مطالب را به یاد سپارید ، تصمیم سازی کنید ، برنامه ریزی کنید ، هدف گزینی کنید و خلاق باشید"
هدف مطالعه:
از عمده ترین اهداف مترتب بر این نوشتار به شرح ذیل است::
-1شناخت انسان، بیان ظرفیت اقیانوسی ذهن او و بیان فلسفه ی تعلیم وتربیتش از منظر مثنوی معنوی، بدان دلیل که به باور مولانا انسان خلیفه ی خدا بر روی زمین، امانت دار الهی، برخوردار از ذهن اقیانوسی، دارای سه نیروی مهم پرورشی عقل، عزم، عشق، موجودی پیچیده، پر از رمز و راز و در نتیجه صاحب توانائی های فراوان است که برای رشد و فلاح فقط باید بخواهد تا برای نیل به آن بکوشد
-2 پرورش روح بزرگ یا انسان فرهیخته:به باور مولوی تکامل روح انسان و تبدیل شدن کودک به انسان کامل، تدریجی و همراه با استفاده از الگو و روش است.او درخصوص تدریجی بودن تکامل انسان و بهره گیری از اسوه می سراید:
تا بود تآبان شکوفه چون زره // کی کند ان میوه ها پیدا گره
چون شکوفه ریخت میوه سر کند // چونکه تن بشکست جان سر بر زند
میوه، معنی و شکوفه، صورتش // ان شکوفه مژده، میوه نعمتش
تا که نان نشکست قوت کی دهد // ناشکسته خوشه ها کی می دهد
تا هلیله نشکند با ادویه //کی شود خود صحت افزا ادویه
پیر را بگزین که بی پیر، این سفر // هست پر افت و خوف خطر
گر نباشد سایه او بر تو گول // پس تو را سرگشته دارد بانگ غول
-3 کم کردن فاصله بین هست ها و بایدهای انسان : مولوی بر این باور است که انسان با بهره گیری از عناصر عقل، عزم، عشق و تعلیم و تربیت شایسته می تواند تا بی نهایت سیر نماید و به مقامی بالاتر از فرشتگان دست یابد