بخشی از مقاله

چکیده

»فلسفه روش« به معنای هویتیابی فلسفی پارادایمها و مواضع عمومی آنهاست. یعنی، خود روش نیز متکی به روش خاصی است و از نوعی پسزمینه نظری و فکری تغذیه میکند؛ باید دانست روش، چه اصول و بنیانهای فلسفی دارد که محقق باید به آنها پایبند باشد. ذهن وی باید به دنبال چه باشد و روی چه چیزی متمرکز شودروشِ. روش میخواهد لایههای فلسفی و منطق نظری روشها را روشن سازد؛ در اینجا محقق تنها یک محقق نیست؛ بلکه باید یک محقق فیلسوف یا دستکم یک محقق خودآگاه باشد.

روش تفسیر پیشرفتپژوه هم قسمی از روش مسألهمحور است و بدینسان باید به این نکته اهتمام ورزید که در این تفسیر ذهن مفسر، با چه انتظاراتی روبروست و لایههای فلسفی و منطق نظری آن چیست. همانطور که میدانیم دانش تفسیری، دانش انسانی است و این قرار در کوران تحول علوم هم از لحاظ مباحث معرفت شناختی و هم روش شناختی در تب و تاب بازخوانی است

کاربرد این دانش ها در اندیشه پردازی پیشرفت از منظر قرآن یک ضرورت ناگزیر است. در حالی که روشهای تفسیری موجود، اهتمام چندانی به دانشهای میانرشتهای نداشتهاند. به این قرار، پرداخت »روششناسی پژوهش تفسیری« از نخستین گامها در تدوین نظاممند روشها و مبانی تفسیر در عرصه اندیشه قرآنی است.

در این مقاله به این بنیانها و مبانی پرداخته میشود و ویژگیهای روش تفسیر بر اساس این اندیشه بررسی میشود. نگرش و رویکرد این مقاله بررسی و بازخوانی روش تفسیر در دو سطح روششناسی تفسیری و اصول روش تحقیق است. فلسفه روش تحقیق پیشرفتنگر در عرصه اندیشه و دانش تفسیر، یک زاویه دید و منطق نظر را در باب روش پیشرفتپژوهی از منظر قرآن کریم در گفتگوی انتقادی با منظومه جامع گرایشها و روشها و رویکردهای تفسیری پیش رو میگذارد. این فلسفه روش تفسیری، کانون اصلی فلسفه معرفت تفسیری است. در مقاله پیش رو، به فلسفه روش تفسیر مستند به اندیشه قرآنی پیشرفت در ذیل مباحث زیر، پرداخته میشود:

.1 بررسی مبانی و اصول تفسیری بر مبنای مسأله اندیشه پیشرفت؛

 2.    سهم نسبت منابع سنت و عقل در این نوع تفسیر؛

3.    نقد انواع روشهای موجود در نسبت با مبانی پیشنهاد شده در مرحله اول؛

4.    پیشنهاد نظام جامع روششناسیها و روشهای تفسیری بر مبنای اندیشه پیشرفت.

بر اساس یافتههای این مقاله، ویژگیهای روش تفسیری پیشرفت پژوه به قرار زیر است:

1.    تنوعی از مبانی فلسفه دینی را داراست؛

2.    تنوعی از مبانی معرفتشناختی در آن به چشم میخورد؛

3.    انواع روششناسیهای تحقیق تفسیری را در بر میگیرد.

.1 سرآغاز

»فلسفه روش« به معنای هویتیابی فلسفی پارادایمها و مواضع عمومی آنهاست. یعنی، خود روش نیز متکی به روش خاصی است و از نوعی پسزمینه نظری و فکری تغذیه میکند؛ باید دانست روش چه اصول و بنیانهای فلسفی دارد که محقق باید به آنها پایبند باشد. ذهن وی باید به دنبال چه باشد و روی چه چیزی متمرکز شود. در اینجاست که روش خود دارای روش است، یعنی انتظارهای خاصی از محقق در عرصه نظری و روشی ایجاد میشود. در حالیکه در روش دیگر ممکن است عمل معرفتیابی بهگونه دیگری دنبال شود.

روشِ روش میخواهد لایههای فلسفی و منطق نظری روشها را روشن سازد؛ در اینجا محقق تنها یک محقق نیست، بلکه باید یک محقق فیلسوف یا دستکم یک محقق خودآگاه باشد. اگر محقق بنیانهای فلسفی روش کیفی یا ترکیبی را نداند، در سطح تکنیکی صرف باقی مانده و نمیتواند تحلیل مناسبی از واقعیت مورد مطالعه داشته باشد. بیاطلاعی از ابعاد پارادایمی تحقیق از محقق یک دستگاه مکانیکی بیروح و جان میسازد یا در بهترین حالت تحقیق را به یک عمل غیرارادی و حتی غریزی تبدیل میکند که در آن محقق نمیداند چرا دست به کار یا فعالیت خاصی میزند

روش تفسیر پیشرفتپژوه هم قسمی از روش مسألهمحور است و بدینسان باید به این نکته اهتمام ورزید که در این تفسیر ذهن مفسر، با چه انتظاراتی روبروست و لایههای فلسفی و منطق نظری آن چیست. همانطور که میدانیم دانش تفسیری، دانش انسانی است و این قرار، در کوران تحول علوم، هم از لحاظ مباحث معرفتشناختی و هم روششناختی در تب و تاب بازخوانی است. کاربرد دانشهای میانرشتهای در اندیشهپردازی پیشرفت از منظر قرآن یک ضرورت ناگزیر است. در حالی که روشهای تفسیری موجود، اهتمام چندانی به دانشهای میانرشته اینداشتهاند. به این قرار پردازش »روششناسی پژوهش تفسیری« از نخستین گامها در تدوین نظاممند روشها و مبانی تفسیر در عرصه اندیشه قرآنی است

در این مقاله به این بنیانها و مبانی پرداخته میشود و ویژگیهای روش تفسیر بر اساس این اندیشه
  بررسی میشود. نگرش و رویکرد این مقاله بررسی و بازخوانی روش تفسیر در دو سطح روششناسی تفسیری و اصول روش تحقیق است. فلسفه روش تحقیق پیشرفتنگر در عرصه اندیشه و دانش تفسیر، یک زاویه دید را در باب روش پیشرفتپژوهی از منظر قرآن کریم در گفتگوی انتقادی با منظومه جامع گرایشها و روشها و رویکردهای تفسیری پیش رو می گذارد. این فلسفه روش تفسیری، کانون اصلی فلسفه معرفت تفسیری است. در مقاله پیش رو به فلسفه روش تفسیر مستند به اندیشه قرآنی پیشرفت در ذیل مباحث زیر، پرداخته میشود:

1.    بررسی مبانی و اصول تفسیری بر مبنای مسأله اندیشه پیشرفت؛

2.    سهم نسبت منابع سنت و عقل در این نوع تفسیر؛

3.    نقد انواع روشهای موجود در نسبت با مبانی پیشنهاد شده در مرحله اول؛

4.    پیشنهاد نظام جامع روششناسی ها و روشهای تفسیری بر مبنای اندیشه پیشرفت.

.2 بررسی مبانی و اصول تفسیری بر مبنای مسأله اندیشه پیشرفت

روششناسی مقدم بر روش است. روششناسی هر علمی، مبتنی بر معرفتشناسی، منطق و هستیشناسی است - کریپندروف، 1388، مقدمه؛ قراملکی، 1388؛خسروپناه، . - 1394 شناخت مبادی مؤثر بر روششناسی بر عهده فلسفه روش است 

بر این اساس میتوان گفت فلسفه روش تفسیر، شناخت مبادی مؤثر بر روششناسی تفاسیر است. فلسفه روش تفسیر، دانش مرتبه دومی است که درباره چیستی روش، شرایط اعتبار، تحول و پیشرفت آن و سایر مسائل مطرح در باب روش تفسیر بحث میکند. مباحث فراروش جهت گیری روش را تغییر میدهند.

»روش روش« به معنای هویتیابی فلسفی پارادایمها1 و مواضع عمومی آنها است. یعنی، خود روش نیز متکی به روش خاصی است و از نوعی پسزمینه نظری و فکری تغذیه میکند؛ چرا ما از روش خاصی برای درک و پژوهش در باب جهان یا هر چیزی استفاده میکنیم؟ آیا این روش خودش قائم به ذات است یا مشروعیت خود را از منبع فلسفی خاصی میگیرد؟ اصلاً از چه منابعی مشروعیت میگیرد؟

. 1 در مورد معنای پارادایم توافق عمدهای وجود ندارد؛ معنای پارادایم یک چشمانداز، مدلواره یا چارچوب اندیشمندی وسیع است که دربرگیرنده سؤالاتی است؛ مانند، انسان چیست، واقعیت چیست، جهان چیست، معرفت چیست، جایگاه ارزشها و اخلاق در حوزهی معرفتیابی چیست.

بهطور کل، هر پارادایم باید دارای موضع هستیشناختی، معرفتشناختی، روششناختی و انسانشناختی فلسفی خود باشد. یعنی به این مواضع بهطور منسجم و منطقی پاسخ دهد. مفهوم پارادایم نخست در کتاب ساختار انقلابهای علمی کوهن بهطور مدون مطرح شد و غوغایی به پا کرد. بعدها کسانی چون لاودان، لاکاتوش و فایرآبند نیز با تفاوتهای ریز و درشت به آن پرداختند. در علوماجتماعی نیز میتوان از کسانی چون گوبا، لینکلن، دنزین و نیومن نام برد. با این حال باید در نظر داشت که پارادایمهای علومانسانی برخلاف علومطبیعی همدیگر را رد نمیکنند، بلکه در کنار هم قرار میگیرند، همدیگر را به چالش کشیده یا تکمیل میکنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید