بخشی از مقاله

چکیده

فعالیت های هنری وسیله ارتباط فکر و بیان است. بنابراین از طریق آن می توان ارتباط مؤثری با دیگران برقرار کرد و آن را برای تربیت عقلانی، عاطفی و اجتماعی افراد به کاربرد. امروزه دانشمندان و دست اندر کاران تعلیم و تربیت اهمیت مسئله را به وضوح دریافته و درصدد بهره گیری از ویژگی های درس هنر، برای آموزش مهارت های هنری، شادی آفرین و لذت بخش نمودن فرایند یاددهی- یادگیری هستند. مربیان درباره هدف های هنر در برنامه درسی مدارس نظرات مختلفی ارایه می دهند.

مطالعه حاضر در صدد بود تا به این سوال پاسخ گوید که جایگاه درس هنر از دیدگاه معلمان ابتدایی چگونه است؟ برای پاسخگویی به سوال فوق با رویکرد کیفی با 15 نفر از معلمان پایه چهارم و پنجم مصاحبه انجام شد. متن مصاحبه ها از طریق تحلیل محتوای استقرایی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مؤلفه های اصلی مربوط به عدم جایگاه مناسب برای درس هنردر مدارس عبارتند از ارزش نداشتن درس هنر، عدم اختصاص زمان کافی، نبود آموزگار متخصص و درنظر نگرفتن زیبایی شناختی در آموزش هنر.

مقدمه

آدمی در دوران حیات و در جهت رشد و کمال ابعاد وجود خود و برقراری سازگاری و تعادل لازم با موقعیت ها، می باید قادر به حل مسأله یا مسائل باشد و بر موانع یا مشکلاتی که بر سر راه رسیدن به هدف موجود است، غلبه کند. مهمترین هدف آموزش و پرورش شناخت استعداد های دانش آموزان، شکوفا نمودن آنها و ایجاد مهارت کافی در ابعاد مختلف رشد می باشد.

فعالیت های هنری وسیله ارتباط قکر و بیان است. بنابراین از طریق آن می توان ارتباط مؤثری با دیگران برقرار کرده و آن را برای تربیت عقلانی، عاطفی و اجتماعی افراد به کاربرد. این امر موجب بروز تمایات، افکار، احساسات و تجارب فردی می گردد. »هنر کوششی است برای خلق زیبایی، برای این که در مجاورت عالم واقعی، آمالی و مملو از نقشها و احساسات بی شائبه، خلق میگردد؛ هنر شکننده سد هایی است که میان آدمیان و ملل به وجود آمده، قادر است روزی همه را متحد کند و کمک مؤثری برای تشکیل یک تمدن هماهنگ باشد و وسیل های گردد که نزدیکی و یگانگی بیشتری میان انسان و طبیعت و وجوه انفرادی و جهانی ایجاد نماید

»در مدارس، میتوان از طریق آموزش هنر به پرورش گرای شهای مطلوب، تقویت ارزش ها و فرهنگ های مورد نظر در دان شآموزان پرداخت و از آن به عنوان وسیل ه مؤثر در جهت آموزش مفاهیم و اصول رشد از جنبه های عقلانی، اجتماعی، عاطفی و اخلاقی بهره برد.اگر معلمان قصد داشته باشند که آموزش برنامه ریزی شده و متعادل برای دان شآموزان خود تدارک ببینند، آنوقت، تربیت هنری میتواند جایگاهی بس ارزشمند در این میان برای خود کسب کند

با درس هنر بیش از سایر دروس می توان به ارتقاء خلاقیت و تخیل فراگیران پرداخت چراکه هنر کوششی برای آفرینش زیبایی است و می تواند در کنار دنیای واقعی، دنیای خیالی مملو از نقش ها و احساسات بی شائبه خلق کند.امروزه دانشمندان و دست اندر کاران تعلیم و تربیت اهمیت مسئله را به وضوح دریافته و در صدد بهره گیری از ویژگی های درس هنر، برای آموزش مهارت های هنری، شادی آفرین و لذت بخش نمودن فرایند یاددهی- یادگیری هستند. توحه به ابعاد چندگانه هوش، برنامه ریزی برای پرورش خلاقیت ها از طریق فعالیت های گروهی، مشارکتی و آزادانه دانش آموزان مصادیقی بر این مطلب می باشد.

در آموزش هنر در مدارس ابتدایی باید اهداف زیر را در نظر داشته باشیم:

-1 به دانش آموزان اجازه بدهیم تا آزادانه دست به تجربه بزنند و حتی آنها را به استفاده عاقلانه از مواد برای خلق آثار هنری تشویق کنیم تا معلومات کودکان از اشیا توسعه یابد.

-2 کودکان برخی از مهارت های خاص عملی را چنان بیاموزند که در استفاده صحیح از مواد و وسایل، مهارت پیدا
کنند.

-3 برای کودکان فرصت هایی فراهم کنیم تا بتوانند عواطف و احساسات خود را از طریق کارهنری بیان کنند.

-4 برای کودکان فرصت هایی فراهم کنیم تا بتوانند در کارهای هنری خویش از طریق کار تحلیلی متفکرانه پدیده های طبیعی و مصنوعی بشر را مطالعه و ثبت نمایند.

-5 کودکان را در تجربه و یادگیری آئین هنر دیداری، تا حدودی از طریق موارد 3و 4 و همچنین از طریق مطالعات خاصی در استفاده از عناصر سازنده هنر درگیر کنیم تا مهارت آنان در برقراری ارتباط و ادراک بصری افزایش یابد.

-6 دانش آموزان را در کارهای پروژه ای دربرگیرنده دیگر زمینه های برنامه درسی که در آن هنر عامل فعالی است، درگیریم کنیم.

-7 به منظور انجام مطالعات فرهنگی و تاریخی در مورد هنر برای کودکان فرصت هایی فراهم آوریم تا توانایی آنان برای قدرشناسی و بررسی کارهای هنری و دستاوردهای هنرمندان، صنعتگران، معماران و طراحان توسعه یابد.

ضرورت پردازش و توجه کارشناسانه به درس هنر و برنامه های هنری ایجاب می کند که زنگ هنر مختص به خلاقیت های هنری کودکان یا دانش آموزان باشد. اعتبار بخشیدن به این درس با ایجاد زمینه های تشویقی و ترغیبی ارزشمندی هنر را نزد مخاطب دو چندان می کند. ای بسا در این رهگذر استعدادهای درخشان کشف گردد و مربی بتواند آنها را برای آشنایی با رشته های هنری هدایت نماید.

متاسفانه در مقطع ابتدایی برخلاف دیگر مقاطع، تمامی دروس ازجمله هنر توسط یک معلم ثابت تدریس می شود.مسئله اینجاست که شاید آن معلم بتواند سایر دروس را به نحو مطلوب تدریس و تفهیم نماید؛ اما آیا شیوه درس هنر را تنها با پشتوانه یک دوره کوتاه مدت می توان به شکل گسترده و با تمامی رمز و رازهایش تدریس نمود؟ زیرا حجم مطالب هنری با توجه به زیر ساخت های روانشناختی، زیبایی شناختی، ارتباط حسی و خلاقانه و بدیع محدود پذیر نیستند. بنابراین برررسی جایگاه درس هنراز دیدگاه معلم می تواند از اهمیت خاصی برخوردار باشد.

در ارتباط بادرس هنر در ایران مطالعاتی انجام شده است از جمله موسوی - 1377 - در مطالعه ای با عنوان »بررسی اثرات ارائه کارهای هنری - نقاشی، شعر، قصه و... - بر روند بهبود روانی، جسمانی کودکان بیمار از دیدگاه پرستاران بیماران فوق تخصصی کودکان امیرکلا - مازندران - نشان داد ارائه این آثار در بهبود آنان تأثیر مثبت دارد.«

سیف - 1374 - به نقل از موسوی - 1377 - نشان داد که آموزش نقاشی به روش باز بر پرورش خلاقیت کودکان 10 ساله تاثیر دارد.

مقامی - 1386 - در مطالعه ای به بررسی »تأثیر روش آموزش مسئله محور بر افزایش خلاقیت دانش آموزان پایه دوم راهنمایی شهر دلیجان« پرداخت. فرض اصلی پژوهش بر این باور متکی بود که به کارگیری روش آموزش مسئ لهمحور بیشتر از روش های سنتی در پرورش خلاقیت دانشآموزان مؤثر است. به منظور بررسی فرض فوق پژوهش به صورت تجربی با دو گروه آزمایش و کنترل با اجرای پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانشآموزان پسر سال دوم راهنمایی شهر دلیجان در سال تحصیلی 83-82 تشکیل دادند.

نمونه مورد بررسی 120 نفر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی در دو مرحله انتخاب و به دو گروه 60 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای گرد آوری اطلاعات از آزمون خلاقیت تصویری تورنس - فرم ب - استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش به مدت 4 هفته - هر هفته سه جلسه 90 دقیقهای - در درس علوم تجربی با روش مسئ لهمحور آموزش دیدند اما گروه گواه تحت تأثیر متغیر مستقل قرار نگرفت. پس از اجرای آموزش مسئلهمحور از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که بین آموزش مسئلهمحور و رشد خلاقیت دان شآموزان رابطه معناداری وجود دارد.

پژوهش هایی نیز در خارج از ایران انجام شد برای نمونه مقالهای با عنوان »کاربست هنرهای تصویری به منظور کنترل فرایند خلاقیت« توسط »فرانسیس آلتر « که در »ژورنال دانشگاه ملبورن « به چاپ رسید. این مقاله بیان می دارد: این قابلیت در هنرهای تصویری وجود دارد که به عنوان موتور محرکی برای هدایت مسیر خلاقیت و نوآوری در مدارس باشند. محقق در این پژوهش بیان می دارد: نبایست فراموش کرد که هنرهای تصویری، به همراه دیگر نظا مهای خلاقانه هنری، بدون پرداختن به نقادی هنری و بدون بازنگری در برنام ه درسی برای ارتباط تحقیقات مرتبط با نوآوری و خلاقیت به دیگر حوزههای آموزشی، نم یتواند به عنوان عامل ضروری و موتوری برای آموزش خلاقیت و یادگیری باشد. این پژوهش با مطالعه بر روی ادبیات و نظریههای مرتبط با ماهیت یادگیری در هنرهای تصویری، پرورش خلاقیت و همچنین آموزش هنرهای تصویری برای خلاقیت به دست آمد

همچنین فراتحلیلی در سال 2000 توسط گروه مطالعاتی - پروژه صفر - در دانشگاه هاروارد انجام شد. برای انجام این کار مطالعه به همراه بررسی 11467 سند علمی انجام که در ده گروه دستهبندی شد و نتایج زیر حاصل گردید:

الف - در سه بخش از این ده بخش بطهرا علّی بین آموزش هنر و متغیر وابسته تأیید گردید

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید