بخشی از مقاله

چکیده

تحولاتی که در دنیای معاصر نسبت به جایگاه فعالیت های هنری در زندگی کودکان ایجاد شده است، پرداختن به موضوعات مربوط به چگونگی آموزش هنر را بیش از پیش مطرح می سازد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی فهم دیدگاه معلمان از اهمیت آموزش هنر در مقطع ابتدایی بوده است. بدین منظور پژوهشی به شیوه کیفی از نوع تحلیل محتوا بارویکرد توصیفی طراحی گردید و تعداد 11 نفر از معلمان آموزش و پرورش شهرستان بوکان درمقطع ابتدایی بطور هدفمند انتخاب گردیدند و با شیوه ی مصاحبه نیمه ساخت دار، به بررسی دیدگاه آنان از اهمیت آموزش هنر پرداخته شد.

بعداز انجام تحلیل محتوا و کدگذاری های مربوطه در مصاحبه ها 10 مضمون کلی شامل چیستی هنر، کاربردی بودن آموزش، ارتباط هنر با سایر دروس، ضرورت واهمیت آموزش هنر، کیفیت آموزشی معلمان، مشارکت معلمان دربرنامه ریزی و تدوین دروس مرتبط، تنوع آفرینی، انگیزش و پیش زمینه های مناسب بدست آمد.

براساس یافته های پژوهش و اهمیت شناختی، عاطفی، تخیلی و زیباشناسی هنر و نقش آن در تقویت حافظه و مهارت های ظریف ودرک محیط اطراف، مشارکت مدرسان هنر در تدوین برنامه درسی اهمیت بسزایی دارد. به منظور افزایش انگیزه در دانش آموزان، توسط معلمان، فراهم آوردن شرایط و امکانات و ابزارهای آموزشی نیزضروری است و تنوع آفرینی در درس هنر، باید به صورت راهبردی انجام گیرد.

مقدمه

مفهوم تعلیم و تربیت رسمی در هر جامعه از دوران های گذشته تاکنون با نظام های اجتماعی ارتباط داشته است. در واقع آموزش و پرورش وسیله ای ضروری برای پیشرفت و تحول جامعه بوده و از میان دوره های تحصیلی، تعلیم و تربیت دوره ابتدایی و به عبارتی آموزش و پرورش دبستانی بیشترین تاثیر را بر انسان ها می گذارد

آموزش همیشه یکی از محورهای اصلی توسعه اقتصادی و اجتماعی بوده است. بررسی عوامل موثر در پیشرفت جوامع متمدن، نشان می دهد که همه این کشورها دارای تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش توانمند و کارآمد بوده اند

طی قرون متمادی، آماده سازی قوای ذهنی کودکان، تنها روش آموزشی محسوب می شد و تلاش و آموزش آموزگار به درس های رسمی و مکتوب محدود بود. متقابلا احساسات و علایق کودکان، مورد بیتوجهی و کم لطفی مربیان و دست اندرکاران آموزش و پرورش قرار می گرفت و به گرایش ها و استعدادهای ذوقی و هنری آن ها پاسخی داده نمی شد. اما به مرور زمان که تحقیقات روان شناسان و برنامهریزان آموزشی به نتیجه رسید، مشاهده شد که » هنر « در آموزش و پرورش بچه ها از اهمیت بهسزایی برخوردار بوده و بر رشد و تکوین شخصیت آنها کاملا موثر است. هنر در واقع یکی از بزرگترین یافته های بشری است که خلاقیت ذهنی انسان را نمایان می سازد. به عبارت دیگر، انسانها با استفاده از خط، حجم و رنگ، عناصر و اشکال زیبایی به وجود می آورندکه به نوبه خود، پاسخی است به نیاز طبیعی بشر و حس زیبایی گرایی او

در دوران دبستان، کودکان هنر را بیشتر با نقاشی کردن تجربه می کنند. در این دوران، کودکان مرحله مهمی از زندگی خود را طی می کنند. اگر آنان تحت نظر یک مربی کارآزموده قرار گیرند که به آنان کمک کند آزادانه قوه تخیل خود را به کار گیرند، می توانند با خلق آثار هنری به رشد فکری خود کمک کنند؛ از طرفی انسان به ماهیت درونی کودک پی می برد و شنناخت بیشتری به دست می آورد

همان طور که ما در مدارس ابتدایی درس ریاضی داریم و در دبیرستان تبدیل به هندسه، جبر، حسابان و ... می شود، درس هنر نیز باید در مقاطع بالاتر - مثلا پس از دبستان - به چند درس برطبق اولویت بندی ها مثلا نقاشی و موسیقی و ...تفکیک شود. نباید به گونه ای عمل شود که دانش آموز فکر کند در هر صورت چه تلاش بکند و و چه نکند، نمره مطلوب را کسب خواهد کرد. بلکه باید به گونه ای عمل شود که اهمیتی معادل با دروس دیگر برای دانش آموزان پیدا کند. همان گونه که گفته شد، آموزش درس عمومی هنر مثلا در دبستان باید تمام ابعاد هنری را تا جایی که امکان دارد در برگیرد و نه فقط مثلا به خطاطی و نقاشی بپردازد

در آموزش و پرورش کشور بهترین فضای هنری را خود معلمان هنر می توانند فراهم کنند. در عین حال، آموزش اصول هنری در مدارس نیز با اشکالات بسیاری مواجه است که کمبود وسایل و امکانات لازم، کمی وقت و زیادی شاگردان کلاس، و از همه مهم تر کمبود معلمان کارآزموده و باتجربه در امور هنری، از مهم ترین آنهاست. معلمین فعلی درس هنر در مدارس را غالبا کسانی تشکیل می دهند که اگر نگوییم هیچ، اطلاعات کمی از زمینه های هنری دارند و بهندرت، از تحصیل کرده های این رشته هستند. در نتیجه تا زمانی که معلمان هنر، به سطح مطلوبی از سواد و تجربیات لازم نرسند، نمی توان از دانش آموزان توقع داشت که روش ها و اصول علمی و عملی کارهای هنری را کامل و درست یاد بگیرند.

زیادی تعداد دانش آموزان کلاس، مخصوصا در دروس هنری، معلمان را با مشکلات بسیاری روبه رو میسازد. در واقع اینکه از معلم ها انتظار داشته باشیم در مدت یکی دو ساعت، چهل الی پنجاه دانش آموز را که استعدادها و علایق آنها با هم تفاوت بسیار دارد، تعلیم دهند و زیر نظر داشته باشند، غیرمنطقی و بی انصافانه برخورد نموده ایم! در حالی که در کلاس های هنر، بیش از 12الی 15 دانش آموز را نمی توان زیر نظر گرفت تا با آنها به اندازه کافی کار و تمرین نمود

آشنایی کودکان با اساس هنرها نه تنها به آنان توانایی بیان اندیشه یا شیوه های هنری - زبان هنر - را میدهد بلکه قدرت تجزیه و تحلیل رویدادهای اطراف و همچنین دقت را در آنها تقویت می کند. سیر تکاملی هنر با فعالیت پویای ذهن، رشد اندیشه های پربار و ذوق هنری، دقت، حافظه نظری، فعالیت فیزیکی و سنجش نظری ارتباط نزدیک دارد

آموزش هنر به دلیل اهمیت آن در عرصه های فرهنگی و اجتماعی، همواره مورد توجه مراکز آموزش عالی داخل و خارج از کشور بوده است - محمودی، - 2: 1377 چون هنر از رسایی و پذیرش بیشتر و سریع تر پیام برخوردار بوده و به دلیل جهانی بودن زبان آن در میان راههای مختلف پیام رسانی، پذیرفته ترین راه میباشد

هنر 1مقوله ای است پیچیده و در عین حال ملموس و شناخته شده که از دیرباز، یعنی از آن هنگام که انسان خود و محیطش را شناخت، به عنوان رکنی از ارکان زندگی مطرح بوده است

واقعیت آن است که در کشور ما فعالیت های هنری هنوز تعریف واضح و مشخصی پیدا نکرده و همین امر به جایگاه هنر و اهل هنر آسیب رسانده است. » تخصص صرف در یک رشته علمی یا هنری، فرد را قادر نمیسازد که مبانی، اصول و قراین آن رشته را به دیگران بیاموزد. متخصص آن فن باید به شیوه های آموزش آشنا باشد تا بتواند هم سطح معلومات فراگیران را بالا ببرد و هم از طریق آموزش رسالت تربیتی خود را ایفا نماید

کلمه هنر غالبا مربوط به آن هنرهایی است که ما آنها را به نام هنرهای تجسمی یا بصری می شناسیم، که هنر ادبی و موسیقی را هم در بر می گیرد

هنر دربرگیرنده آن بخش از بداعت و خلاقیت انسان است که طی آن فرد با استفاده از مواد و وسائل هنری و دستی، عواطف، اندیشه ها و احساسات خود را که نشات گرفته از تفسیر بصری تجارب محیطی است به دیگران منتقل می کند. البته، موفقیت در این کار به میزان تبحر و هنرمندی فرد برای برقراری این انتقال و ارتباط بستگی دارد

این سازه با همه گستردگی و در تمامی جلوه هایش بیانگر وجود قابلیت و زمینه ای در آدمی است که رشد و بروز آن مستلزم فعالیتی منظم و هدفمند، یا به عبارتی، جریانی است که آن را تربیت هنری مینامیم

شاید اولین ارتباط انسان با دنیای خارج از خویش، از طریق تصویرآفرینی و یا به زبان دیگر، ارتباط تصویری بوده است. در دنیای تجسمی کنونی، اکثر شیوه های ارتباطی با برانگیختن احساس، از طریق تصویر و پردازش عنصر خیال از راه تشبیه و تجسم انجام می گیرد 

این مهم است که بدانیم ما در مدارس به نسل جدیدی از آموزگاران و دبیران نیازمندیم، کسانی که هنر را بشناسند و نه الزاما هنرمند برجستهای باشند. کسانی که فن آموزش هنر را بدانند؛ کسانی که بتوانند به بهترین نحو اهداف اولیه و ثانویه را تامین کنند، کسانی که به زمینه های هنری مختلف مثل موسیقی، نقاشی و خطاطی و ... در حد اهداف ثانویه آشنایی کامل داشته باشند؛ در واقع چیزی شبیه به دکتر عمومی در مقایسه با دکتر متخصص. در حقیقت این نسل از آموزگاران باید برای آموزش هنر در حد اهداف اولیه و ثانویه فن آموزش را یاد بگیرند

همچنین هنر از مدت ها پیش مورد توجه روانکاوان و روان شناسان برجسته بوده و مطالعات و تحقیقات متعددی توسط آنان در خصوص بررسی حالات روانی هنرمند و تحلیل روان شناختی آثار هنری به عمل آمده است. فروید در طول فعالیت خود، آثار هنری متعدد در قالب شعر، نمایش و داستان را از دید روان کاوی مورد تحلیل و بررسی قرار داده و حاصل اولین تلاش های او در این خصوص، در کتاب »تعبیر رویا« ارائه شده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید