بخشی از مقاله

چکیده

در بررسی عوامل مؤثر بر شکاف نسلی، خانواده و رسانه به دلیل اثرگذاری بر جامعه پذیری افراد، سهم اساسی دارند. هدف این نوشتار فهم پدیده گسست نسلی و نقش خانواده و رسانه در تعلیم و تربیت اسلامی باشد که به روش مروری-تحلیلی تدوین گردیده است در این مقاله، نقش این دو عامل اثرگذار، یعنی رسانه و خانواده در قبال موضوع شکاف نسلی، بررسی میشود. شکاف ارزشی درون خانواده و بین نسلها، زمانی اتفاق میافتد که انتقال فرهنگی با مشکل روبهرو شود.

یافته ها بیانگر آن است که؛ از آنجا که انتقال فرهنگی، بین انتقال کامل، یعنی بدون هیچ تفاوتی میان والدین و فرزندان، و انتقال کاملاً ناقص، یعنی بدون هیچگونه تشابه بین این دو نسل، قرار دارد، اگر به هر یک از این دو شکل صورت گیرد، نوعی آسیب برای جوامع به شمار میآید؛ چرا که انتقال کامل، اجازه نوآوری و تغییر و واکنش به موقعیتهای جدید را به تازهواردها نمیدهد و در این صورت، نسلی نو به مفهوم واقعی جامعهشناختی پدید نمیآید که دارای تفاوتها و نگرشهای خاص خود باشند.

انتقال ناقص هم امکان اجازه کنش هماهنگی بین نسلها را نمیدهد . از دیگر عوامل جامعه پذیری در شکاف نسلی، همگرایی یا واگرایی نهاد رسانه با دیگر نهادها همچون خانواده است.نتیجه اینکه تغییرات عمده رسانه ای در رمزگذاریهای جدید رسانه ای و رمز گشایی مخاطبان پویا، فعال و نوین، بر ارتباط نسلها و یادگیری آنها از طریق رسانه، اثرگذار است.در این نوشتار به پدیده گسست نسلی از منظر صاحب نظران تعلیم وتربیت با تاکید بر نظرات ارزنده استاد مطهری پرداخته می شود.

.1 مقدمه

دور شدن تدریجی دو یا سه نسل های پیاپی از یکدیگر از حیث جغرافیایی، عاطفی، فکری و ارزشی، وضعیت جدیدی را ایجاد می کند که اصطلاحاً گسست نسل ها نامیده می شود. مفهوم فاصله نسلی نیز با شکاف نسلی مترادف است و فاصله نسلی به اختلافات مهم بین دو نسل در تجربه، ارزشها و هنجارها و بهطور کلی به اختلاف و شکاف فرهنگی در خور توجه بین دو نسل، گفته می شود.

وقتی درونمایه فرهنگ تغییر میکند، این تغییر در کل سطح جامعه اتفاق نمیافتد، بلکه بیشتر در میان ردههای سنی خاص رخ میدهد. ممکن است محتوای فرهنگ جدید برای افراد مسن،نامطلوب، ولی از نظر جوانان، مناسب و خوب باشد. به این ترتیب، میان دو نسل شکاف ایجاد میشود. نمونههای فراوانی در این زمینه وجود دارد که میتواند به ما در روشن شدن مطلب کمک کند.

مهمترین مثال برای این مطلب، فرهنگ متداول است"فرهنگ متداول به فرهنگی گفته میشود که عموما از سویرسانهها ارائه میشود و دارای حداقل جنبه روشنفکری و زیباشناسی است و صرفاً کارکرد سرگرمکننده دارد."

برای مثال، در جامعه ایران، فوتبال به عنوان فرهنگی متداول برای جوانها، امری مطلوب و ضروری شمرده میشود، در حالی که افراد مسن با دیدی منفی آن را امری بیهوده و منفی میدانند.وقتی منابع هویتی، تقویتکننده یکدیگر نباشند و پیوستگی نسلی را به دنبال نداشته باشند، زمینه ظهور و بروز تعارض نسلی فراهم میشود؛ به گونهای که اعضای جامعه، هویت خود را در نفی و تعارض با گذشتگان خود میبینند.

تعارض نسلها در مظاهر فرهنگی و سلوک اجتماعی قشرهای مختلف جامعه، به ویژه میان نسل جدید و قدیم رخ میدهد.

.2 یافته ها

نهاد خانواده، اساسی ترین و نخستین نهاد اجتماعی است. »این نهاد، نظامی است که روابط جنسی و تجدید نسل انسانی را در جامعه سامان میدهد .متداولترین صورت آن اجتماعی است از زوج زن و شوهر که با یا بدون فرزندشان، یک واحد خانوار را تشکیل میدهند. نهادهای فرعی وابسته به آن عبارتند از :نامزدی، ازدواج - تکهمسری، چندهمسری - ، روابط خویشاوندی نسبی یا سببی، صلبی یا رحمی.

در نظریه گیدنز، درباره نسل، سه عنصر اساسی لحاظ شده است: اول اینکه او به عنصر زمان توجه خاصی دارد: دوم اینکه او جامعه را بسیار فرّار میداند، بهطوری که سنتهای جامعه اجازه در پیش گرفتن سنتهای گذشته را نمیدهد؛ سوم اینکه او همواره بر مرخص شدن از گذشته برای انتخاب شیوههای فعالانهتر و مدرنتر تأکید دارد.

قلم زدن در حوزه نسل ها و مطالعه آن، کاری بس دشوار است؛ چرا که از یک سو دارای پیشینه ای به میزان تاریخ بشریت است وهمواره دغدغه های بشر را تشکیل می داده و از سوی دیگر، این بحث - نسل ها - دارای ابعاد گوناگونی است که مطالعه هر یک به صورت خاص، غفلت از عوامل دیگر را در پی خواهد داشت، همچنان که مطالعه و نگاه به همه ابعاد نیز کاری بسیار دشوار است .

از این رو، این موضوع فوق دارای ابعاد و جهت های گوناگون بوده که با تلاش هر یک از محققان تنها بخش هایی از این موضوع بررسی می شود. انسان برترین موجود خلقت که سرمایه ارزشمند او تفکر واندیشه اوست وجوهره تلاش وکوشش وسرمایه های ارزشمند انسان هم که ارزشها و هنجارهای وآداب و رسوم اوست در قالب عرف یا قانون تجلی پیدا کرده است که این قانون بسیار گرانبهااست چراکه در مقابل آن همه سرمایه بدست آمده است طبیعی است هر نسلی نگران این دستاورد خود پس از خود باشد.واز نسل بعد از خود توقع پاس داشتن آن را داشته باشد.ومانند امانت او را به دست نسل بعد برساند.اما بدلیل نا آگاهی نسل جدید از سرمایه های گرانبها - ارزش ها وهنجارها وقوانین - وبی توجهی به آن و به اقتضای جوانی به دنبال الگوها و ارزشهای جدید می روند

از طرفی این را هم می دانیم که هر نسلی عینا" همان نسل قبلی و گذشته ی خود نیست وزاویه ی نگاه تمام نسلها با یکدیگر متفاوت است.دراین رابطه جبران خلیل جبران می گوید:فرزندان شما فرزندان شما نیستند...وشما می توانید مهر خود را به آنها بدهید،اما نه اندیشه های خود را،زیرا که آنها اندیشه های خود را دارند و...

وحضرت علی - ع - در نهج البلاغه می فرماید: "لاتقسروا اولادکم لادابکم لانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم "

" فرزندانتان را مجبور نکنید که آداب زمان خودتان را رعایت کنند چرا که آنها در زمانی خلق شده اند غیر از زمانیکه شما خلق شده اید،" شکاف موجود بین نسل ها، یک شکاف طبیعی است و این معنا که معمولا نسل های جدید، بخش هایی از دیدگاه های نسلهای قبلی را تعدیل می کنند یا تغییر می دهند، از مباحث مهم جامعه شناسی انقطاع نسل هاست.

مهم این است که این فاصله باید در حالت طبیعی خود باشد و به مرحله آسیب و بحران اجتماعی تبدیل نشود که در این صورت، بسیار دشوار خواهد بود.در این راستا مساله مهم این است که انچه که تغییر می کند چیست؟ ایا نوع نگاه به ماهیت ارزش و هنجارها تغییر می کند یا نه؟

شهید مطهری در کتاب اسلام ونیازهای زمان در جواب سوالی درباره لایتغیر ومتغیر بودن دین اسلام وزمان چنین می گوید:در اسلام عناصری ثابت و عناصری متغیر وجود دارد که ان تغیرات قابل کشف است که توسط علما انجام می گیرد ولزوم شناخت زمان توسط مجتهدین را مطرح می کند ودر خصوص مقام عقل در استنباط احکام اسلامی می نویسد که عقل انسان می تواند بر اساس مصلحت جامعه در احکام دخالت کند.به نقل از شهید مطهری ،اقبال لاهوری در کتاب احیای فکردینی در اسلام از اجتهاد به نیروی محرکه اسلام تعبیر می کند: نه اسلام در ذات خودش مطلق نا متغیر است و نه زمان جبرا در تغیروبر اینکه حرکت در مدار باشدبعضی چیز ها باید ثابت بماند و بعضی چیزها هم باید حرکت کند.

گسست نسل ها پدیده ای است که در آن نسل ها نسبت به یکدیگر بر مبنا ی احساس بی نیازی و استقلال کامل برخوردمی کنند که نتیجه آن فاصله گرفتن نسل ها از یکدیگر، مرزبندی و جدایی کامل نسل ها از یکدیگر خواهد بود. پرداختن به مقوله گسست نسل ها و بررسی عوامل آن در جامعه کنونی، از جمله مسایل حیاتی و اولویت دار است. شناخت نیازها و انتظارات نسل جوان و تلاش در جهت تأمین آنها، تلاشی بایسته و درخور توجه است. با گسست نسلی واقتضائات جوانی وگسست فرهنگی قابل بررسی میباشد.

به عبارتی در عرصه گسست فرهنگی، فاصله های سنی وسالی از بین می رود، یعنی درافراد پیر و میانسال کنشهای جوانان 18-17 ساله به چشم می خورد. اقتضائات سنی نیز به رغم وضع جسمانی و انرژی جوانی وروحیه پیری پوشیده می شود. یعنی گرایشهای فرهنگی موجب دگرگونی گرایش های طبیعی انسان می شود

گسست نسل ها می تواند برمبنای احساس بی نیازی واستقلال کامل باشد که در عمل نه تنها منجر به فاصله گرفتن از یکدیگر می شود بلکه به مرز بندی وجدایی کامل می انجامد. درنتیجه پدیده انقطاع نسل ها شکل می گیرد

جوامع غربی از دهه 1930 میلادی به مطالعه نسل ها پرداختند و از 1960 این قضیه وارد فاز جدیدتری شده است که از عوامل اهمیت یافتن مطالعه نسل در کشور های توسعه یافته میتوان رشد فزاینده تکنولوژیکی را در نظر گرفت. در جامعه ایران نیز که مرحله گذار از سنتی به مدرن را طی می کند و همین شرایط به ایجاد تفاوت و فاصله بیشتر کمک می کند. ایران نیز حرکت به سمت توسعه را در برنامه بلند مدت جای داده است و به تدریج نظام اجتماعی کشور دچار تغییرات بنیادی شده است.

"به تعبیر اینگلهارت، انقلاب آرامی درحال شکل گیری می باشد.یکی از مهمترین این تغییرات، دگرگونی نظام ارزش هایی بود که با پایان جنگ تحمیلی و بعد از سال 1368 در دو جهت مرتبط به هم شروع شده است. به گونه ای که از یک سو ارزش های مادی و نابرابری اجتماعی گسترش یافته و از سوی دیگر و همسو با آن ارزش های مذهبی تضعیف شده است"

شکاف نسلی از دیدگاه اسلام ؛ با توجه به جامعیت دین اسلام و اینکه اسلام تنوع میان انسانها را تأیید و آن را در راستای اراده الهی قلمداد کرده است، نمی توان نظر اسلام را نافی پدیده شکاف نسلی دانست. خداوند درباره تنوعی که از ابعاد مختلف میان انسان ها وجود دارد، وَقَفرمودهْ است:خَلَقَکُمْ أَطْوَارًا؛ و به تحقیق، خداوند شما را به حالات و هیئتهای مختلفی آفرید.« - نوح، . - 14

علامه طبرسی این آیه را نشانه وجود تفاوت و تنوع بین انسانها در ابعاد و سطوح مختلف، ارزیابی کرده است.

باید در نظر داشت که اسلام، همه چیز را تابع مقتضیات زمانی نمی داند و بر این اساس، قوانین به دو دسته ثابت و متغیر تقسیم میشود. شهید مطهری در این باره گفته است: یکی دیگر از خصوصیات دین اسلام که اهمیت فراوانی دارد، این است که برای احتیاجات ثابت بشر، قوانین ثابت و برای احتیاجات متغیر وی، وضع متغیری در نظر گرفته است. برخی از نیازها، چه در زمینه فردی و شخصی و چه در زمینه های عمومی و اجتماعی، وضع ثابتی دارد و در همه زمانها یکسان است.

آن نظامی که بشر باید به غرایز خود بدهد و آن نظامی که باید به اجتماع خود بدهد، از نظر اصول و کلیات، در همه زمانها یکسان است... قسمتی دیگر از احتیاجات بشر، احتیاجات متغیر است و قوانین متغیر و ناثابتی را ایجاب میکند. اسلام درباره این احتیاجات متغیر، وضع متغیری در نظر گرفته است؛ از این راه که اوضاع متغیر را با اصول ثابتی مربوط کرده است و آن اصول ثابت در هر وضع متغیری قانون فرعی خاصی را به وجود میآورد

اگر در فرآیند اجتماعی کردن کودکان، نوجوانان و جوانان، فرهنگ جامعه تا حد مطلوبی از نسلی به نسلی دیگر منتقل شود و بازتولید فرهنگی به بهترین شکل صورت پذیرد، میزان اشتراک فرهنگی دو نسل بالا میرود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید