بخشی از مقاله

چکیده

یکی از حلقه های تفکیک ناپذیر زنجیره ی نقد که بازتاب گسترده ای در حوزه ی نقد و نظریه ی معاصر داشته، نظریه ی هرمنوتیک یا نظریه ی تأویل است. یکی از مهم ترین حوزهها در مطالعات هرمنوتیک، تفسیر و تأویل متن، بهویژه متون دینی است. با وجود تناقضات و اختلافهایی که در میان حوزههای مختلف این دانش وجود دارد، امّا وجه مشترک تمامی آن ها رویکرد ویژه ای است که به تفسیر و تأویل متن دارند. مواجهه ی این نظریه با متن قرآن و مسألهی سنخیّت یا عدمسنخیّت مبانی و رویکردهای آن با قرآن کریم، از موضوعات مطرح در مطالعات قرآنپژوهی است.

در این پژوهش تلاش میشود ضمن تبیین مبانی و رویکردهای هرمنوتیکو معرّفی نظریات برجسته ترین هرمنوتیست های غربی و نیز مسلمان، به بررسی مهمترین مؤلّفههای هرمنوتیک و مقایسهی آن ها با ساختار قرآن و معیارها و اصول موجود در تفسیر قرآن، پرداخته می شود. از خلال این مقایسه و نقد مؤلّفه های هرمنوتیک، اثبات میشود که رویکرد هرمنوتیک نه تنها سنخیّتی با متن قرآن ندارد، بلکه حتی فاقد قابلیّت اجرایی شدن دربارهی متن مقدّس قرآن کریم نیز می باشد. بنابراین این پژوهش ردّی است در پاسخ به نظریات و اعتقادات آن دسته از پژوهشگرانی که بر سنخیّت و قابلیّت رویکرد هرمنوتیک در تفسیر قرآن کریم تأکید میورزند.

1.    مقدمه

هرمنوتیک رویکردی نوظهور در حوزه ی تفکر مغرب زمین است که خیلی زود عرصهی وسیعی از علوم و دانش های بشری را زیر چتر حاکمیت خود درآورد. این آیین مهم فکری که در نیمهی دوم سدهی بیستم در قلمرو فلسفه و علوم انسانی پدید آمد و رشد کرد، سرچشمهی تأثیرها و تحولات فراوان در حوزهی نظریات شد. پیشینه ی هرمنوتیک به نهضت اصلاح دینی و عصر روشنگری بازمیگردد و نخستین قلمرو آن در آغاز، کتاب مقدس مسیحیان بود ولی با گذشت ایام حوزهی آن گسترش قابل توجهی یافت؛ به گونهای که تمامی حوزه های انسانی، اعم از تاریخی، ادبی، فلسفی، فرهنگی، هنری، اجتماعی، سیاسی و... را در برگرفت.

با ظهور اندیشمندان و فیلسوفان نام آوری همچون هایدگر و گادامر، چهرهی این دانش بیش از پیش درخشید. این رویکرد درطی چند قرن اخیر توانسته است به صورت شاخهای مستقل در حوزه ی تفکر و دانش بشری جایگاه و شأن فلسفی ویژهای احراز کند؛ به گونه ای که میتوان ادّعا کرد که از دهه ی هفتم قرن بیستم، هرمنوتیک به وجهه ی غالب تفکر فلسفی معاصر غربی تبدیل گشته و بر دیگر گرایشهای نظری تفوّق یافته است - واعظی، . - 13 :1383

محور سخن هرمنوتیک، »فهم متن« است و مقوله ی فهم متن تمامی حوزههای دانش و حیات انسان، چه بصورت نوشتاری و چه حتی بصورت گفتاری را در برمی گیرد؛ بنابراین می توان گفت که هرمنوتیک »سخن مشترک « در تمامی رشته های گوناگون فلسفه و علوم انسانی است. هرمنوتیک را به طور معمول به معنای فن، هنر یا نظریهی تفسیر و تأویل سخن - گفتاری و نوشتاری - یا متن، تعریف میکنند.

.1-1 ضرورت انجام این پژوهش

تمدن و فرهنگ اسلامی به طور بارز و آشکاری »متن محور « است و این متون دینی اساس ایدئولوژی، بینش، تفکر، اعمال، اخلاق و شبکه ی زندگی و روابط اجتماعی ما مسلمانان را شکل می دهد. تفسیر عالمان مسلمان از قرآن و احادیث و روایات، بسته به مبنای رویکرد آن ها، می تواند سعادت و یا شقاوت امت اسلام را تعیین کند. اهمیت این موضوع تا آنجا حیاتی و مهم است که هم می تواند هدایتگر به سمت راه راست باشد و هم منحرافکننده از مسیر هدایت. علاوه بر این، شاخههای مختلف علوم اسلامی تحت تأثیر عمیق فهم و تفسیر متن وحیانی و منابع نقلی و روایی قرار دارد.

از سوی دیگر، از دهه های نخست قرن بیستم به این سو، شاهد ظهور دیدگاه ها و نظریه هایی در غرب، درباره ی زبان، فهم و تفسیر و ساز و کار حصول فهم هستیم، که در تقابل جدی با مفاهیم مرسوم و اصول مقبول در نزد عالمان مسلمان از این امور، قرار میگیرند. تقابل و چالش مزبور، طبعاً تردیدها، پرسش ها و شبهاتی را درباره ی اعتبار و حقانیت این رویکرد تفسیری رایج و متداول در پی دارد - واعظی، :1390 - ؛1 خصوصاً آن که این رویکرد غربی در میان اندیشمندان مسلمان نیز طرفدارانی یافته است.

آنچه ضرورت انجام این پژوهش را نشان می دهد، همین چالشها و تردیدها نسبت به عمومیت این رویکرد در تفسیر تمامی متون اعم از دینی و غیر دینی می باشد. در این پژوهش، پژوهشگران برآنند تا با بررسی مهمترین عناصر و مؤلفههای هرمنوتیک در کنار بررسی نظریات مهمترین هرمنوتیستهای غربی و مسلمان، و مقایسه ی آنها با ساختار و نصّ قرآن کریم، بطلان عقیدهی هرمنوتیستها را در مورد صحّت تطبیق رویکرد هرمنوتیک با تمامی متون و از جمله متون دینی، به اثبات برسانند.

.2-1 روش تحقیق

روش کار در این پژوهش، توصیف و تحلیل دادههایی است که به شیوهی کتابخانهای و سندکاوی از قرآن کریم و منابع کتابخانهای به دست آمده است.

.3-1 پیشینه

در زمینه ی هرمنوتیک و برجستهترین نظریهپردازان هرمنوتیست، پژوهشهای فراوان و متنوّعی انجام گرفته که هر کدام از زاویه ای خاص به بررسی جنبه هایی از هرمنوتیک و نظریات هرمنوتیست ها پرداخته اند. با توجه به آمار بالای این پژوهش ها، در اینجا تنها به برخی از پیشینه هایی که در حوزه ی مربوط به قرآن کریم انجام گرفته، اشاره میشود.  از جمله: آزاد و مسعودی - 1389 - ، در مقالهی »بررسی تطبیقی مبانی مشترک تفسیر قرآن و هرمنوتیک کلاسیک« ، ضمن عقیده به وجود نقاط اشتراک میان روش های تفسیر قرآن کریم و هرمنوتیک کلاسیک، به برشمردن و توصیف این نقاط اشتراک میپردازد.

در مقالات »هرمنوتیک و تأویل آیات قرآن کریم«، - بیات، - 1391؛ »تحلیلی بر رابطه هرمنوتیک روشی و فلسفی با تأویل و تفسیر قرآن کریم«، - تورانی و سلطان احمدی، - 1389؛ و »هرمنوتیک در قرآن«، - پیشوایی، - 1390؛ و نیز »بررسی تأثیر پیشفرضهای مذهبی بر ترجمه قرآن کریم«، - مروتی و یعقوبی، - 1392، پژوهشگران با بررسی برخی از مبانی تفسیر قرآن کریم و تطبیق دادن آن ها با برخی از مبانی هرمنوتیک - کلاسیک و مدرن - و نظریات هرمنوتیستها، بر این باورند که میان تفسیر قرآن با نظریهی هرمنوتیک اشتراکاتی وجود دارد و تفسیر قرآن را نیز صورتی از اشکال هرمنوتیک میدانند.

-2  تعاریف

.1-2 تعریف هرمنوتیک و تاریخچه آن

از هرمنوتیک تعریف های مختلفی ارائه شده است ولی تعریف اصطلاحی رایج، آن است که هرمنوتیک، علم تأویل یا تفسیر متون است که در حوزه ی علوم اجتماعی و انسانی مطرح است. بابک احمدی در کتاب »ساختار و هرمنوتیک«، این تعریف را ناقص دانسته، چرا که ما نه فقط متون نوشتاری و گفتاری بلکه کنش ها، رویدادها، خواستها و حتی حالتها را نیز تأویل میکنیم. از طرف دیگر در تعریف رایج، میان دو جنبه ی مهم کنش تأویل - یکی توضیح یا توصیف معناها و دوم انطباق معناها با شرایط مختلف - تفاوتی نمیتوان یافت - احمدی، . - 61 :1381

اصطلاح هرمنوتیک - Hermeneutic - ، در اصل از واژه ی یونانی - Hermeneuin - گرفته شده که فعل و به معنای »تفسیر کردن « است، اما برخی آن را مأخوذ از نام »هرمس«، خدای یونانی و پیام آور خدایان، می دانند که هم آورنده ی پیام بود و هم تفسیرکنندهی آن. پس تعجبآور نیست که هرمنوتیک به عنوان یک روش، از تفسیر متون مقدس آغاز میشود. مجادلات جنبش اصلاح طلبی برای ابطال حق حاکمیت کلیسای کاتولیک در تفسیر متون مقدس، با پافشاری پروتستانهابر خودبسندگیِ متنِ مقدس و عزم جزم آن ها بر نشان دادن روشنی و وضوح بنیادین کتاب مقدس، به نتیجه رسید.

پیکره ی کلی حاصل از این مباحثات، هرمنوتیک را پی ریزی کرد - کربی، . - 461 :1388 با گسترش و تثبیت رنسانس در اروپا و شکل گیری جریان علم گرایی و تجربهگرایی، علم و تجربه به محور و ملاک شناخت تبدیل شد. اروپا با نجات یافتن از سیطره زورمداریِ اهالی کلیسا که شکلی نادرست از معنویت را به او نشان داده بودند، اکنون با پیدایش دریچه های تخلیه در جامعه، با افراط از دین و معنویت دوری کرد.

با محوریت دانش و عقل برخی نظریات دین با نظریات علم ناسازگاری پیدا کرد. در نتیجه به تفسیر کلام مقدس متناسب با شرایط روز و احوالات عقلی خود پرداختند و تحریفات فراوانی در اصل کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان وارد شد. در قرون اخیر متفکران غرب وقتی با متون دینی تحریف شده روبرو شدند، با نظریهپردازی درصدد توجیه کتاب های تحریف شده برآمدند. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید