بخشی از مقاله

چکیده

یکی از وظایف اساسی مدیریت منابع انسانی در سازمانها، آموزش و ارتقاء دانش و مهارت کارکنان است. همچنین از زمان تشکیل جوامع اولیه فرایند یاددهی و یادگیری بین آموزنده و یادگیرنده، حقوق متقابلی را ایجاد نمود که رعایت آنها منشأ تداوم و تکامل این فرایند گردید. در فقه اسلامی نیز توجه بسیاری به این مقوله شده، آیات و روایات فراوانی در این زمینه دست آویز بسیاری از نویسندگان در کتابت این حقوق متقابل شده است.

هدف این پژوهش، تبیین شمول قواعد فقه اسلامی پیرامون حقوق آموزنده و یادگیرنده است که به روش توصیفی، تدوین یافته است. شایان ذکر است که غالب این نگرشها بر اساس حقوق و تکالیف آموزنده و یادگیرنده از دید اخلاقی تبیین شده، شمول قواعد فقه اسلامی بر این حقوق در آنها کمرنگ است؛ ولی یافته های پژوهش با استناد به هفده قاعده فقهی، اشاره به این حقوق از منظر قواعد فقه اسلامی دارد.

.1  مقدمه

هدف اصلی و نهایی در تعلیم و تربیت اسلامی تقرب به خداوند است .

تعلیم و تربیت از امتیازات خاص انسان است که هیچ یک از پیشرفت های مادی و معنوی انسان ، بدون آن ممکن نیست . با توجه به این که نزد تمام فرهنگ ها ، آموزنده و یادگیرنده دارای جایگاهی بس رفیع است ، فرهنگ غنی اسلام و منابع فقه اسلامی - ماخذ شناسی قواعد فقهی، - 1379 ، با تعابیر زیبایی مقام شامخ آموزنده و یادگیرنده را ستوده است، به حدی که بسیاری از آیات و احادیث و روایات مربوط به علم آموزی و تعلیم و تعلم است .

در مناسبات بشری هر جا دو نقش متقابل اجتماعی وجود داشته باشد ، حقوق و تکالیفی متقابل نیز در پی خواهد داشت . مانند نقش های متقابل آموزنده و یادگیرنده . سلامت رابطه بین این نقش های متقابل ، در گرو رعایت دقیق حقوق و تکالیف آن ها از سوی طرفین است . البته حقوق و تکالیف آموزنده و یادگیرنده نسبت به یکدیگر ، یکسان نیست و بعضا در فرهنگ ها و مکاتب مختلف ، حقوق و تکالیف یک طرف بر حقوق و تکالیف طرف مقابل برتری نسبی دارد .

در قواعد فقه امامیه ، احکام به صورت قواعد کلی بیان شده است که در موضوعات مختلف کاربرد دارد ، اما وظیفه استنباط مصادیق فرعی و بسط و گسترش مفاهیم آن ها ، بر عهده عالمان است . در این رابطه اما رضا - ع - چنین بیان داشته اند : » علینا القاء الأصول و علیکم التفریع - . « ما قواعد و اصول کلی فقهی را بیان میکنیم و شما بر اساس همان اصول و قواعد ، حکم مصادیق جزئی را حسب مورد استنباط کنید

مقاله حاضر که در همین راستا تنظیم شده ، سعی بر آن داشته است تا مصادیق جزئی پاره ای از قواعد فقه امامیه را در روابط بین آموزنده و یادگیرنده در فرایند تعلیم و تربیت اسلامی استنباط نماید .

در نظام های آموزشی قدیم و نظام مکتب خانه ، طلبگی و نظام سنتی حوزه های علمیه ،کفه ترازو به نفع ملّا و استاد بود به طوری که یادگیرندهین قبل از پرداختن به دروس دیگر ، ابتدا کتاب هایی را در آداب یادگیرندهین مطالعه نموده ، حقوق و تکالیف خود را کاملا شناخته ، با سال ها انجام و تکرار ، آن ها را ملکه ذهن خود می ساختند .

بر همین اساس ، آنان احترام بی حد و حصر به استاد خود را از مقدمات خودسازی و ملزومات اساسی تعلیم و تربیت می دانستند . در تاریخ زیاد سراغ داریم که بسیاری از مراجع تقلید و آیات عظام از مهم ترین افتخارات زندگی خویش و دلیل دستیابی به توفیقات خود را ، سال ها خدمت خالصانه به استاد خویش ذکر کرده اند

ولی این شیوه به تدریج و در جریان شکل گیری مدارس جدید ، به نفع یادگیرنده تغییر کرد . عوامل بسیاری از جمله رسوخ فرهنگ غرب و تاسیس مدارس جدید در کشور های اسلامی ، ارتباطات بیشتر با سیستم های آموزشی غربی و اروپایی ، کم رنگ شدن مرز های جغرافیایی ، هجمه های فرهنگی بسیار گسترده و سازمان یافته بر علیه مبانی فرهنگ اسلامی و ملی کشور های تحت سلطه ، بروز مشکلات اقتصادی در جهان ، امکان جایگزینی فناوری های نوین آموزشی به جای آموزنده و امثال این امور ، سبب بیگانگی آموزندهان و یادگیرندهان با حقوق و تکالیف خود شد . این حالت سبب شد تا کیان تعلیم و تربیت اسلامی در معرض تهدید جدی قرار گیرد .

مشکل فوق کار را به جایی رسانید که امروزه در بعضی موارد آموزندهی نه شغل انبیاء ، که صرفا راهی برای امرار معاش ، بدون توجه به بعد معنوی آن است . با این وصف حقوق و وظایف آموزنده و یادگیرنده دستخوش تغییر و تحول بسیار شده است. دین گریزی و عدم اعتقاد به مبانی فقه اسلامی از سوی برخی از آموزندهان و یادگیرندهان باعث شده است که آنان نسبت به حقوق و ظایف یکدیگر در فقه اسلامی شناخت کافی نداشته یا رعایت آن را بر خود فرض ندانند . این مساله سبب بروز مشکلات عدیده ای در امر تعلیم و تربیت شده است .

از یک سو ، برخی از آموزنده ها انگیزه لازم را برای تدریس دلسوزانه و مشفقانه را از دست داده ، دیگر نه تنها تمام اهتمام آموزنده ، در راستای آموختن علم و زندگی به یادگیرنده آن نیست ، بلکه تا حدودی جایگاه رفیع خود را در جامعه و در ذهن دانش آموزان از دست داده است . تلاش برخی آموزندهان تنها گذران وق با صرف کمترین انرژی است تا در ساعات دیگر روز به شغل دیگری بپردازند و بتوانند هزینه های زندگی خود را تامین کنند .

از سوی دیگر ، یادگیرندهان انگیزه لازم برای کسب علم و متخلق شدن به اخلاق طلبگی و شاگردی را از دست داده ، در بعضی موارد ، آموزنده را نه در کنار خود که در مقابل خویش می بینند . رفتار نا به جای برخی آموزندهان نیز بر این امر دامن زده ، باعث شده است که بسیاری از یادگیرندهان ، آموزنده را به چشم اجیر نگاه کنند و این یعنی پایانی بر مقام والای آموزنده .

تمدن اسلامی که تحت تاثیر اعتقادات مذهبی سال های بسیار چون خورشید بر تارک علم و دانش بشریت می درخشید ، با بروز این مشکل کم کم از قافله علم و حکمت جا مانده ، در حال حاضر تکرار کننده یافته های غیر متخصصان در این رابطه شده است . بنابر این برای نجات و تحرک دوباره تعلیم و تربیت اسلامی ، باید مبانی و قواعد فقهی مربوط به این حوزه کاملا شناسایی شده ، به شیوه های نوین به آموزندهان و یادگیرندهان تفهیم شود تا آنان جاهل قاصر نباشند .

.2  اهداف تحقیق

در تدوین این مقاله سه هدف مورد توجه است : - 1 تبیین اجمالی جایگاه علم و آموزنده در اسلام - 2 شناسایی قواعد فقهی که در حقوق آموزنده و یادگیرنده مصداق دارد . - 3 بیان مصادیق جزئی و عینی این قواعد از حقوق آموزنده و یادگیرنده .

.3  پیشینه پژوهش

نگارش قواعد فقهی در میان شیعه امامیه از شهید اول و با تالیف کتاب » القواعد و الفوائد « آغاز شد و پس از او ، شهید ثانی کتاب » تمهید القواعد « را نوشت . کتاب » عناوین « از میر فتاح مراغه ای پس از آن دو اثر با بیش از 93 قاعده فقهی شاید یکی از پر مایه ترین مأخذ در این علم باشد . اما مفصل ترین منبع قواعد فقه کتاب » القواعد الفقهیه « مرحوم میرزا حسن موسوی بجنوردی است که در 7 جلد به پایان رسیده است.

در مورد حقوق آموزنده و یادگیرنده نیز علاوه بر آیات قرآن ، احادیث و روایات ، اولین کتاب مدون ، الأدب الوجیز للولد الصغیر ، از عبداالله بن مقفع است که برای اولین بار توسط خواجه نصیر الدین طوسی به فارسی ترجمه شد .

کامل ترین اثر در این رابطه نیز کتاب منیه المرید فی آداب المفید و المستفید ، تالیف زین الدین علی بن احمد عاملی است . - شهید ثانی ، - 1311 این اثر توسط محمد باقر حجتی عنوان آداب تعلیم و تربیت در اسلام به فارسی ترجمه شد

ویژگی این پژوهش که متضمن بدیع بودن آن است ، تلفیق دو دسته منابع فوق تحت یک عنوان است که با کنکاش در منابع کتبی مدون و فضای مجازی و غیره ، مورد مشابهی برای آن یافت نشد . به عبارت دیگر ، پژوهش حاضر سعی داشته است تا مصادیق قواعد فقه اسلامی را در حقوق و روابط آموزنده و یادگیرنده مورد بررسی قرار دهد .

جایگاه علم و عالم و تعلیم و تربیت در فقه اسلامی تعلیم و تربیت عامل سازندگی انسان است . انسان در بدو تولد در اوج ضعف و جهل است ، ولی خداوند امکانات و استعداد های لازم برای کمال را در اختیار قرار ممیدهد."

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید