بخشی از مقاله
چکیده
میتوان برای ارزیابی پیشرفت و یا پسرفت ملتی، ادبیات آن کشور را معیار قرار داد زیرا هرآنچه در جامعه و فرهنگ ملتها رخ میدهد به طور مستقیم و غیر مستقیم در ادبیاتش بازگویی میشود، ادبیات ایران در طول قرنها پا به پای فرهنگ مردمی و حادثههای تاریخی ادامه یافته و اکنون آنچه از گذر دوران به ما رسیده است، واگویهای از ایران آن قرون است، بررسی و تحلیل محتوای این ادبیات نشان میدهد:
ما اندیشمندانی داشتیم که بخش اعظم هنر شاعری خود را در راستای پیشرفت ایران و آبادانی آن، آموزش فرهنگ و تربیت مردم قرار دادهاند که نمودهای آن در ادب تعلیمی، پایداری، دینی، عرفانی و ... جلوه کرده است، در این مقاله با هدف روشنگری لزوم توجه به ادبیات، در راستای الگوی پیشرفت، نمونههایی از ادبیات معاصر برای بررسی انتخاب شده و بر این مبنا تحلیل گردیده است که چگونه شاعران متعهد در راهبرد مردم برای نیل به احقاق حقوق و پیشرفت کشور نقش داشتند. نتایجی که از این بررسی حاصل شده است، اهمیت توجه به ادبیات را نشان میدهد که با اهمیت دادن به آن میتوان از آنها در الگوی پیشرفت استفاده کرد و به دستاوردهای فرهنگی و تربیتی رسید.
1 مقدمه
ادبیات فارسی با توجه به کارکردهای تربیتی و معنوی که دارد، در همهی زمانها سودمند بوده است، تحقیقات نشان میدهد، از همان آغاز، اهداف تربیتی و تعلیمی جزو مشخصههای ادبی قرار گرفته است و این هدف در تمامی انواع ادبی وارد شده و تا به امروز ادامه دارد، متونی به صورت مستقیم با این هدف سروده شدند اما بخش بیشتر به صورت غیر مستقیم به کارکردهای تعلیمی و معنوی پرداختهاند، اگر این موارد را با الگوی پیشرفت تطبیق دهیم، حاصل تطبیق این است که این کارکردها همگی در راستای ارتقای فرهنگ و پیشرفت کشور بوده است که با توجه به عذوبت کلام و تأثیرگذاری که دارد، در راستای اهداف بلند تربیتی قابل استفاده است، این قابلیت، ادبیات را در پیوند ناگسستنی با سایر علوم قرار داده است که حاصل مبارک این پیوند میتواند در راستای پیشرفت کشور شکوفا شود.
کارکردهای تعلیمی ادبیات را میتوان در چندین قسمت خلاصه کرد 1 بازنمایی واقعیتها و حقایق که آداب و رسوم و باورهای یک ملت است، 2 تعلیم و تربیت، 3 اطلاع رسانی و تبلیغ اثربخش که مثل یک رسانه عمل میکند 4 سرگرمی و تفریح و 5 از همه مهمتر تمهید و آمادهسازی برای ایجاد تغییرات در انسانها و جوامع از طریق برانگیزانندگی یا بازدارندگی
منشأ تمامی این کارکردها نیز از تعلیمات دینی و قرآنی سرچشمه گرفته است؛ اگر به اشعار قلههایی چون فردوسی، ناصرخسرو، عطار، سعدی، مولانا، حافظ و... توجه کنیم، میبینیم زمینهی فرهنگی شعرشان آموزههای دینی است، با این تأمل میتوان گفت ادبیات بهترین بستری بوده که شاعران از آن به عنوان دستاویزی برای ارائهی این الگو استفاده کردهاند؛ در دوران معاصر نیز که جامعه در سطح ظاهری به سوی مدرنگرایی غرب پیش رفت و در مواردی ادبیات نیز از معنویت و تعالیم اسلامی دور شد اما اگر با دیده انصاف نگریسته شود شاعران و ادیبان ما گرچه مطابق رنگ زمانه به شیوههای نو، روی آوردند اما در لایههای زیرین ادبیات، همچنان با اخلاقگرایی در نمود دینی ظاهر شدند و اشعار تعلیمی و معنوی سرودند که در ادامه شعر کلاسیک قرار گرفت و هدف تمامی آنها پیشرفت کشور بود.
در این مقاله با انتخاب نمونههای شعری از شاعران برجسته از دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، رویکردهای فرهنگی و معنوی و تربیتی در شعر معاصر که در راستای پیشرفت کشور و تعالیم اخلاقی به مردم سرودهاند، بررسی شده است.
2 1 ارتباط مقاله با موضوع کنفرانس
این مقاله با توجه به محور رویکردهای الگوی پیشرفت، بر مبنای دو رویکرد اول و دوم: رویکرد معنوی و تربیتی به الگوی پیشرفت و رویکرد فرهنگی و علمی به الگوی پیشرفت، نوشته شده است. هدف اصلی نگارش هم نشان دادن این موضوع است که برای تبیین الگوی پیشرفت در رویکرد معنوی، تربیتی و فرهنگی میتوان بر ادبیات کشور تکیه نمود و در موارد راهبردی از آن استفاده کرد، توجه به پیشنیهی غنی و ترویج ادبیات، توجه به کاربردهای ادبیات در سایر رشتهها، توسعه شاعران و نویسندگان و تلاش برای مستمر داشتن این ادبیات غنی آموزنده، بهترین دستاویز برای عملی کردن این هدف است، البته باید گفت شاعران و نویسندگان متعهدی براساس تفکر انسانی خود این مضامین را مطرح میکنند و تلاش آنها برای زنده نگه داشتن این ادبیات ادامه دارد و خواهد داشت، اما حمایت آنها در راستای ارتقای فرهنگ ایرانیاسلامی در پیشرفت کشور مهم است.
در خصوص پیشینهی تحقیق این مقاله، با جستجوی کلیدواژههای آن و کلیت موضوع در مجلهها و کتابها، پیشینهی قابل ذکری یافت نشد، هرچند در کتابها و مقالاتی که به ادب و فرهنگ و کارکردهای تعلیمی و آموزندگی آن تأکید دارند، شعر معاصر از جهت تعلیمی بسیار کار شده است اما نمونهی منسجم و جداگانه در این باره که بخواهد نمود آموزندگی آن را در راستای اهداف این مقاله بررسی کند، یافت نشد.
3 تحلیل
همزمان با انقلاب مشروطه در عرصهی سیاسیاجتماعی کشور تحول ایجاد شد، با این تحول، ادبیات کشور نیز در مسیری جدا از ادبیات کلاسیک قدم نهاد و تحت تأثیر عوامل درونی و بیرونی تغییر کرد و ادبیاتی رقم خورد که به عنوان ادبیات معاصر نامگذاری شده است، در این تغییر و تبدل، دیدگاه شاعران و نظریهپردازان ادبیات نیز دربارهی نگرش به تمام مفاهیم ادبی تغییر کرد، بسیاری مضامین شعری کلاسیک کمرنگ شد و به جای آن مضامین و مفاهیم جدید ظهور کرد، به نظر میآمد با این تحول تازه و تغییر نگرشها، ادبیات ما از مسیر اصلی خود که تعلیم و تربیت و معنویت ایرانی-اسلامی بود، خارج شود اما جز تنی چند از تندروها، اندیشمندان دیگر همان اصل اساسی را در جامعهی جدید و با زبان و هم از خاک پاک ایرانیم مهربان همچو جسم با جانیم...
گار ِ قدیم ِ دورانیم ما گروه وطنپرستانیم درس حبالوطن همی خوانیم ما یقیناً ز اهل ایمانیم جان و دل رایگان بیفشانیم.
از همه مهمتر، رسالتی که ادب مشروطه دنبال کرد به صورت مستقیم و غیر مستقیم با پیشرفت کشور همسو شده بود. مضامینی وارد ادبیات شد که در جهت تربیت مردم در راستای پیشرفت کشور در عرصههای سیاسیاجتماعی و اقتصادی و ... بود، ادبیات مقاومتی ظهور کرد که به طور مستقیم به مردم یاد میداد که باید در برابر خودکامه، استبداد و استعمار پایداری کرد و شهادت را بر ذلت و مظلومیت افتخار دانست، ادبیات تعلیمی رشد کرد که به کودکان و بزرگسالان میآموخت که علم و اخلاق یاد بگیرند تا بتوانند مردمی بافرهنگ و ادب باشند، به طور کلی شاعران در تمامی مضامین شعری به کشورداری و پیشرفت صنعتی، علمی و پزشکی کشور اهمیت دادند و سعی کردند مهارتهای اجتماعی را به مخاطب بیاموزآنند و به آنهایی که تمایل به پیشرفت ندارد و یا به قشر بیسواد و خرافاتی انتقاد کردند و سعی داشتند که همگان را در مسیر توسعه و آبادانی کشور هدایت کنند.
اگر به طور تصادفی نامی از این ادبیان ببریم، کسانی چون محمدتقی بهار، ایرج میرزا، فرخی یزدی، عارف قزوینی، ادیبالممالک فراهانی، نیما یوشیج، مهدی اخوانثالث، سهراب سپهری، محمدرضا شفیعیکدکنی، طاهره صفارزاده و... داریم که هر کدام به شیوهی خود بر فرهنگ و معنویتی در اشعارشان تکیه کردند که همان نیز میتواند در راستای اهداف آموزشی برای پیشرفت کشوری باشد، هر کدام به یک بخش و یک امر جامعه، توجه ویژه کردند، و در کنار آن، تعالی روحی و فکری مردم را خواستار بودند، ما میتوانیم به دنبال الگوگیری از ثمرهی شعری آنها باشیم و علاوه بر این، بستر مناسبی را برای رشد چنین ادبیاتی و چنین ادیبانی فراهم کنیم. فرازهایی از توجهات این شاعران را به کشور و کشورداری و آبادانی آن، توجه به رشد فکری مردم و تربیت معنوی آنها را بیان میکنیم که میتواند نمونهی کوچکی از افکار آنها برای پیشرفت کشور و برآورده کردن آرزوهای ملتی باشد.
یکی از مسائل مهمی که میتواند در راستای الگوی پیشرفت مهم باشد، اهمیت وطن، دفاع از خاک و تلاش برای پیشرفت همهجانبهی کشور است، شاعران معاصر در مضامین سیاسی اجتماعی، پیوسته دفاع از وطن و تلاش برای آبادانی آن را به مخاطب تعلیم دادهاند اینکه باید در برابر استبداد و استعمار ایستادگی کرد و برای پیشرفت کشور، علم و صنعت و هنر آموخت، سخن اصلی شاعران است. این مسأله در دورهی مشروطه بسیار احساس میشد، شاعران بسیاری به ترویج وطنداری و سوادآموزی پرداختند، ایرج میرزا در ابیات زیر، با نگرش تربیتی، وطندوستی را به کودکان آموخته است، که چگونه در برابر وطن باید اتحاد داشته باشند و حبالوطن را از ایمان بدانند و در برابر دشمن جان و دل را رایگان ببخشند.