بخشی از مقاله

مروري بر تحقيقات انجام شده درباره آب مجازي در جهان و ايران
چکيده :
ايران از نظر اقليمي داراي آب و هواي خشک و نيمه خشک ميباشد که همواره دچار مشکلات ناشي از کمبود آب بوده است . بر اساس نظريه آب مجازي، کشورهايي که دچار کمبود آب هستند، بايد محصولاتي را که براي توليد نيازمند به آب زيادي هستند، وارد نموده و منابع آبي محدود خود را صرف بخش هاي پر بازده تر نمايند. موضوع آب مجازي در مدت کوتاهي به يک مفهوم کليدي در مباحث سياسي و علمي در رابطه با کمبود آب تبديل شده است . در بحث سياست هاي بين المللي در مورد تغيير اقليم ، آب مجازي ميتواند به عنوان يک راه حل مناسب براي چالش هاي آينده بشر مورد توجه قرار گيرد. همچنين عوامل مهم ديگري از قبيل کيفيت ، نوع محصول و تقاضا براي توليد محصول استاندارد ميتواند بر تصميمات تجاري تاثير گذاشته و در مبحث آب مجازي وارد شود. آب مجازي به نوعي به بهره وري آب محصول بستگي دارد و ابداع اين نظريه نيز در رابطه با راندمان آب مصرفي و آب صرفه جويي شده مي باشد. در مقاله مروري حاضر ضمن بررسي تئوري آب مجازي به برخي از مطالعات انجام شده در کشورهاي مختلف جهان و ايران اشاره مي شود.
واژه هاي کليدي: آب مجازي، تجارت آب مجازي، کمبود آب ، کشاورزي



١- مقدمه
منابع آب جهاني در قرن ٢١ براي حفظ معيشت انسان ، اکوسيستم طبيعي و همچنين فعاليتهاي اقتصادي نگران کننده مي باشد. اهميت اين موضوع وقتي روشن ميشود که ما متوجه شويم که آبهاي محلي و متحرک در قسمتهاي مختلف جهان به هم مرتبط مي باشند. دسترسي به منابع آب جهاني و گردش آن بوسيله سه قسمت زير تعريف مي شود: (١) رواناب محلي (٢) رواناب خارجي (٣) جريان آب مجازي. دو قسمت اول را ميتوان تحت عنوان جريانات طبيعي آب در نظر گرفت . جريان آب مجازي ايجاد شده بين کشورها بواسطه تجارت محصولات غذايي نقش مهمي را در متعادل نگه داشتن منابع آب جهاني ايفا مي کند[١١]. آب مجازي به حجمي از آب گفته ميشود که براي توليد يک کالا استفاده مي شود[٨]. اين ايده از مفهوم ((آب محاط شده )) به کار برده شده در کشاورزي که توسط فيشدسون ارائه شد سرچشمه مي گيرد [٧]. به عبارت ديگر آبي را که براي توليد يک کالا و يا توليد مواد غذايي مورد نياز است را آب مجازي مي گويند. اين واژه براي اولين بار توسط آلن (٩٣-١٩٩٣) مطرح شد[١٢]. مبناي نظريه آلن بر روي آبي بوده که براي توليد محصولات تجاري مصرف ميشد و بر خود تجارت آب نظري نداشت [٥]. بطور کلي مدت زماني که طول کشيد که پيشنهاد آلن توسط مجامع بين المللي پذيرفته شود حدود ١٠ سال طول کشيد [١]. اگر بخواهيم که از جنبه اقتصادي آب مجازي را مورد بررسي قرار دهيم بايد آن را به آب سبز و آب آبي تجزيه کرده و هر يک را جداگانه مورد بررسي قرار دهيم . بيش از ٨٠ درصد آب آبي براي آبياري استفاده مي شود. همانطور که در کنفرانس دوبلين ( ١٩٩٢) اظهار شد بايد اين آب را به عنوان يک کالاي اقتصادي در نظر گرفت . بيشتر متون علمي در مورد آب مجازي بر کمي سازي حجم و جريان آن با توجه به کاربرد آن و کمبود مواد غذايي متمرکز شده است . تجارت آب مجازي بطور غير مستقيم باعث توزيع مجدد مجازي منابع آبي مي گردد. با وجود اين واردات مواد غذايي هميشه با کمبود آب همراه نيست . بنابراين نقش تجارت بين المللي در تشديد و يا کاهش تاثيرات ناشي از کمبود منابع آب نياز به مطالعات جامع و فراگير الگوهاي تجاري دارد.
٢-تجارت آب مجازي
اولين گام در تعيين و تعريف تجارت مجازي، واحد مورد نياز (YV) از منابع آب براي توليد هر کالا مي باشد. اکي و همکاران (٢٠٠٣) نياز واحد را براي چند محصول مطابق با جدول ١ تعريف نمودند. همانطور که در جدول ١ مشاهده ميکنيد در مطالعات گذشته واحد آبي (ton.m٣) براي غلات و بالاخص دام محاسبه مي شده است [١١]. مفهوم و محتواي آب مجازي يعني نياز ورودي فعاليتهاي توليد و مصرف ذهن ما را به نقش آب مجازي به عنوان يک عامل توليد و خدادادي سوق مي دهد. تئوريهاي اقتصادي قديمي از قبيل آلن اسميت و ديويد ريچارد بر پايه تفاوت اين عوامل خدادادي و امتيازات نسبي کشورها در بهره مندي آنها از اين عوامل به عنوان عامل برتري و رفاه ملتها، بنا شده است . اخيرا مراکز علمي جهان تغيير ساختار اقتصادي را با در نظر گرفتن پايداري اجتماعي وحفظ محيط زيست را مطرح نموده اند. اگر ما تئوري اقتصاد کلاسيک را با مطالعات محيطي اجرا نماييم ، کشوري که داراي منابع خداداي معين است و يا اينکه محصولاتي را با قيمت پايين تر از نظر منابع محيطي توليد کند، ممکن است که داراي امتيازات و برتري هاي نسبي بالاتري نسبت به ساير کشورها باشد. همچنين کالا و خدمات محيطي مثل منابع آب موجود مي - تواند عامل توليد به حساب آمده و يک عامل برتري باشد [٧].
جدول ١- مقادير تخمين زده شده UY براي چند محصول مختلف توسط Oki و همکاران (٢٠٠٣)[١١].

در زمينه توليدات مواد غذايي مبحث آب مجازي پيشنهاد ميکند که کشورهايي که از جنبه منابع آبي غني هستند محصولاتي توليد کنند که وابسته به آب بوده و اين محصولات را به کشورهاي کم آب صادر کنند تا اين کشورها منابع گرانبهاي آب خود را صرف مصارف پر ارزشتر نمايند. کامپمن (٢٠٠٧) جريان آب مجازي بين ايالتهاي هندوستان (در نتيجه تجارت محصولات کشاورزي ) را حدود ١٠٩×١٠٦ متر مکعب در سال يا ١٣ درصد از کل آب مصرفي برآورد نمود.

شکل ١- جريانات آب مجاري بين ناحيه اي در هندوستان (١٠٩×١٠٦) تخمين زده شده توسط Campman(٢٠٠٧)[١٢].
همچنين اشاره نمودند که قسمت شرقي هند بواسطه تامين غذاي سالانه خود نه تنها از نواحي شمال ، غرب و جنوب کشور بلکه از نقط ديگر جهان نيز مقادير زيادي آب مجازي را وارد مي نمايد(شکل ١)[١٢]. کشورهاي خشک مثل کشورهاي خاورميانه و شمال افريقا نيز بايد راهکارهايي را در کشورهاي خود گسترش دهند که هدف آنها ورود آب مجازي در اشکال مختلف باشد [١٣].
٣- سياست هاي آب مجازي
اين مسئله که آيا ميزان منابع آب با توجه به افزايش جمعيت در آينده کافي خواهد بود، بحث برانگيز است . جواب اين سئوال به خصوص براي مردم و رهبران سياسي شمال افريقا و خاورميانه مهم مي باشد. دليل اهميت خاورميانه اين است که نخستين منطقه در جهان است که دچار کمبود آب خواهد شد. احتياجات آب مردم شبه جزيره عربستان و صحراي ليبي از دهه ١٩٧٠ از ميزان ظرفيت آبي آنها براي خودکفايي غذايي بيشتر شده است [٤]. آب مجازي چالش کمبود آب را به جريانات تجاري محلي، ملي و جهاني پيوند زده است . مبحث آب مجازي ابتدار در کشورهاي خاورميانه و شمال افريقا متمرکز بود.در مباحث مربوط به سياستهاي بين المللي، براي مقابله با تاثيرات تغيير اقليم آب مجازي ميتواند به عنوان يک راه حل مناسب براي چالش هاي آينده بشر مورد توجه قرار گيرد. به کارگيري سياستهاي آب مجازي مستلزم آگاهي عمومي و اجتماعي و انتخاب سياست بر پايه درک و تعريف مسئله و درک راه حلها مي باشد.
بنابراين در مبحث آب مجازي نبايد فقط بر خود آب و اقتصاد کلان آن متمرکز شد، بلکه بايد در پي راهي براي شرکت دادن مواردي از قبيل علوم سياسي و ديگر زير مجموعه هاي مربوط به آن بود. به طور کلي توليد هر محصول نيازمند ميزان معيني آب تحت عنوان نياز آبي يا آب مجازي مي باشد. اما کاربرد آب در کشاورزي هميشه متاثر از استفاده هاي در حال افزايش موارد غير کشاورزي بوده است . رابطه بين آب و توليد غذا را ميتوان بوسيله مفهوم آب مجازي ترسيم نمود. يک کشور ميتواند با واردات محصولات دانه اي از قبيل گندم و برنج در برابر کمبود آب مقابله کرده و همچنين تعادل آبي خود را بوسيله استفاده از اين غلات حفظ نمايد. در کشورهاي کم آب با واردات مواد غذايي ميتوان آب موجود را صرف بخشهاي پر بازده تر از قبيل صنعت نمود. ميزان آب مجازي در تجارت بين المللي چيزي در حدود ١.٦٢٥ گيگا متر مکعب در سال تخمين زده شده که حدود ٨٠ درصد مربوط به بخش کشاورزي و بقيه مربوط به بخش صنعت مي باشد. غفلت از هشدارهاي مربوط به آب مجازي در بخشهاي سياسي در آينده خطرناک مي باشد. ملان و فرايتر (٢٠٠٤) نشان دادند که کشورها سيستهاي اقتصادي خود را تحت تاثير فشارهاي جهاني کمبود آب تغيير مي - دهند. با وجود اين بسياري از سياستگزاران ، آب مجازي را به ديد يک کالا مينگرند و توجهي به محيط زيست خود ندارند. سکوت درباره آب مجازي باعث ميشود که کشورهاي خاورميانه حقيقت تلخ کمبود منابع آب خود را نپذيرند. با وجود اين حتي اگر اين کشورها سياستهاي اقتصادي خود را با واقعيت تنظيم نمايند باز هم متحمل پرداخت هزينه هاي اجتماعي خواهند شد. براي مقابله با خشکي سياستهاي مختلفي وجود دارد که ميتوان به اين موارد اشاره نمود: انتقال آب براي مردم از طريق تقويت زير ساخت ها، انتقال مردم به سمت آب ( منطقه بندي، اسکان مجدد) و مديريت تقاضاي آب . انتخاب يک گزينه بين سياستهاي آب واقعي و مجازي داراي اهميت هاي سياسي اقتصادي مي باشد.
واردات آب مجازي باعث کنترل مرکزي تامين غذايي در مناطق شهري، بدون نياز به توسعه مناطق روستايي براي اين منظور و همچنين باعث کاهش بهره برداري از منابع مي گردد [١٠].
٤- اجزاء آب مجازي
همانطور که ذکر شد آب مجازي از دو بخش آبي وسبز تشکيل شده است . آب سبز عبارت است از ميزان آبي از آب باران است که در خاکهاي غير اشباع وجود دارد، که منبع آب کشاورزي ديم است . آبي را که بصورت جريانهاي زير زميني و سطحي وجود دارد را آب آبي مي گويند. تجارت بين الملل به طور مستقيم در توزيع منابع جهاني آب نقش دارد. به طور مثال در اسپانيا بهره وري کشاورزي به طور جدي وابسته به دسترسي به آب آبي است . اين تفاوتهاي فراوان بين کشاورزي ديم و آبي را نشان مي دهد. از اين گذشته در کشاورزي آبي بهره وري آب در مزارع مختلف متفاوت است .
در اسپانيا ٤٠ درصد اراضي کشاورزي مربوط به حبوبات است که از اين مقدار ٨٦ درصد آن مربوط به کشت ديم مي - باشد، اين اهميت آب سبز را نشان مي دهد. با اينکه آب سبز در توليد غذاي مردم جهان نقش کليدي دارد اما هميشه در مطالعات مختلف مورد غفلت قرار گرفته است . شايد اين غفلت به خاطر پيچيدگي محاسبه آن باشد. کومار و سينگ اشاره دارند که با چشم پوشي از آب سبز، رابطه بين واردات آب مجازي و دسترسي به منابع آب قابل تشخيص نيست .
البته بايد توجه نمود که در مطالعات انجام شده روشي براي جداسازي آب سبز و آبي پيشنهاد نشده است . مطالعات بين المللي بايد به عنوان يک مکانيسمي براي انتقال فشارهاي بين المللي از نظر آب به نقاط مختلف عمل کند. اخيرا جريان آب مجازي عمدتا تابع سياست هاي تجارت جهاني قرار گرفته است . بنا بر مطالعه وارا- اورتگا (٢٠٠٧) مصرف آب در کشورهاي خشک و نيمه خشک جهان به ميزان قابل توجهي تحت تاثير سياستهاي آب و کشاورزي قرار دارد. به خاطر ترديد در قيمت آب سبز، فقط آب آبي وارداتي حائز اهميت مي باشد. اين در حالي است که آّب سبز نقش مهمي در توليد توليدات کشاورزي دارد.با اين وجود داراي يک قيمت بسيار جزئي مي باشد. اين قيمت جزئي به تمايل شخص آبيار به صرف آب بيشتر اشاره دارد و اين به خاطر هزينه ناچيز آب مورد استفاده آنها مي باشد. جداسازي آب سبز و آبي در مديريت آب و خاک در برابر تغييرات اقليمي و خشکسالي ضروري است . ميزان آب مجازي به محاسبه يا عدم محاسبه آب سبز مجازي بستگي دارد. اين وابستگي مربوط به ذخيره و نگهداري آب سبز مي باشد. زماني که آب سبز براي احتياجات آبي محصولا کافي نيست ، به يک آب مکمل براي اين کمبود نياز است . بنابراين هر چه دسترسي به آب سبز بيشتر باشد نياز به اين آب مکمل کاهش مي يابد. آب مجازي سبز در سالهاي تر بيشتر است زيرا ميزان آب بيشتري براي جذب براي توسط گياه وجود دارد. از اين گذشته با در نظر گرفتن يک محصول خاص ، ميزان آب مجازي سبز آن در حالت ديم بيشتر از زماني است که بصورت آبي کشت مي شود. با وجود اين متوسط محصول دهي آن کمتر از حالت آبي مي باشد . با اين تفاسير ميتوان گفت که که آب مجازي آبي در سالهاي خشک بيشتر است . که اين به خاطر نياز آبي محصول و تبخير بيشتر آن مي باشد. ميزان بارندگي موثر و محصول دهي حبوبات در سالهاي خشک کمتر است . آب مجازي موجود در کشاورزي آبي (که برابر با مجموع آب مجازي سبز و آبي مي باشد) معمولا در سالهاي خشک و عادي بيشتر از کشاورزي ديم ميباشد.

آب مجازي به نوعي به بهره وري آب محصول بستگي دارد. ابداع نظريه آب مجازي نيز در رابطه با راندمان آب مصرفي و آب صرفه جويي شده مي باشد. هر چه آب مجازي محصول کمتر باشد بهره وري و سودمندي آبي محصول بالاتر است .
البته اين گفته در مورد محصولاتي مثل گندم و جو که عمدتا بصورت ديم کاشت ميشوند درست نمي باشد. هنوز وارد نمودن تاثيرات پارامترهايي از قبيل پارامترهاي اقليمي در شبکه واردات آب مجازي مشکل مي باشد. تجارت غلات عمدتا تحت تاثير کمبود آب قرار دارد. زيرا واردات آن در سالهاي خشک افزايش و در سالهاي تر کاهش مي يابد. پس انتظار ميرود که واردات آب مجازي بواسطه تجارت گندم در سالهاي با ميزان آب مجازي کمتر، افزايش يابد. عوامل ديگري از قبيل تقاضاي توليد با کيفيت هاي خاص براي صنعت ، کشاورزي و غذا تاثيرات مستقيمي در بر تجارت محصول دارد. هميشه ساختارهاي تجاري فقط به پارامترهاي اقليمي بستگي ندارد، بلکه امکان دارد تفاوتهايي به خاطر ميزان تجارت و محصول و همچنين در سياستهاي تجاري و کشاورزي وجود داشته باشد. براي بررسي کاهش فشار کمبود آب و بهبود کارايي مصرف آب بايد ميزان آب مجازي و تجارت محصولات کشاورزي در مقياسهايي مختلف مورد بررسي قرار گيرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید