بخشی از مقاله

مقایسه دو مدل توسعه پایدار


چکیده :

توسعه پایدار مفهومی است که تاکید بر لزوم پایداری مفهوم توسعه دارد. این مفهوم در مدلهای مختلف دارای ابعاد مختلف است. در مدل مثلثی توسعه پایدار ابعاد اقتصائی، اجتماعی و زیست محیطی توسعه مورد تاکید میباشد. اما در مدل منشوری توسعه پایدار، نه تنها ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بلکه بعد نهادی نیز به عنوان یکی از مضوعات اسای مدل توسعه پایدار مورد توجه قرار میگیرد. بعد نهادی توسعه پایدار تاکید بر مشارکت همه اعضای جامعه در تصمیم گیری و دستیابی به اطلاعات لازم در خصوص توسعه پایدار دارد. همچنین تاکید مینماید که مردم در یک جامعه میبایست با دقت و شفافیت اطلاعاتی و همچنین در ارتباط منسجم با سازمانها، گروهها، شوراها و کمیته ها به پیاده سازی جنبه های مختلف توسعه پایدار به خصوص اهداف توسعه هزاره در آن جامعه کمک نمایند.

کلمات کلیدی: توسعه، توسعه پایدار، مدل مثلثی، مدل منشوری.


1. مقدمه

منظور از توسعه کشاورزی، ایجاد تغییرات مطلوب و موثر در بخش کشاورزی برای رسیدن به تغییرات مثبت در زندگی روستاییان میباشد. بنابراین اولین وظیفه فرآیند توسعه کشاورزی دستیابی به توسعه با ایجاد تغییرات موثر در زندگی کشاورزان و روستاییان میباشد این تغییرات میبایست مناسب و موثر در کلیه ابعاد بر پایداری زندگی روستاییان بیافزاید به منظور ایجاد چنیین تغییرات موثر و مناسبی میبایست به سه عامل مهم که در توسعه کشاورزی توجه نمود این سه عامل و در عین حال وابسته به هم و مکمل همدیگر نیز میباشند که عبارتند از:

1 - تکنولوژی جدید
2 - بهبود کیفیت نیروی انسانی
3 - تغییرات نهادیو سازمانی در جامعه (زمانی پور، .(1377

این سه عامل به درستی بازگوکننده تغییراتی هستن که در جهت پایداری فرایند توسعه میبایست مورد توجه اساسی قرار گیرند از آنجا که میتوان گفت بدون ایجاد تغییرات توسعهای اتفاق نمیافتد پس عامل اول به نوعی بازگوکننده ضورت تغییر در ابعاد تکنولوژیکی و فناوریهای کاربدی در حیطه کشاورزی فرایند نشر نوآوری و ایجاد تغییرات تکنیکی مطلوب به منظور دستیابی به توسعه در این حیطه میگنجد اما از آنجا که ایجاد تغییرات فنی صرف و کاربرد تکنولوژیهای نوین بدون تغیید در دانش، بینش، نگرش و مهارتهای مخاطبان آن راه به جایی نمیبرد لذا لازم است که در عامل دوم به بهبود کیفیت نیروی انسانی شاغل در بخش به خصوص کشاورزان و روستاییان توجه خاصی مبذول گردد. ایجاد تغییرات در این حیطه نیازمند استفاده از روشهای آموزشی و ترویجی موثر در ایجاد فرآیند موثر مدیریت منابع انسانی بخش میباشد همچنین تاکید عامل سوم یعنی تغییرات نهادی و سازمانی جامعه بیانکننده این موضوع است که اگرچه پیششرط دستیابی به توسعه در بخش کشاورزی ایجاد تغییرات فنی و به همراه آن بهبود کیفیت نیروی انسانی شاغل در بخش است اما این مهم بدون توجه به ایجاد ظرفیتهای نهادی و توسعه ظرفیت های سازمانی موجود در بخش محقق نخواهد گردید. ایجاد نهادهایی که هماهنگ با تغییرات موجود بوده و به نوعی تسریع کننده تغییرات مطلوب در محیط روستاییو بخش کشاورزی باشند و همچنین به نوعی باعث توانمندی مخاطبان و بهبود کیفیت نیروی انسانی شاغل در بخش گردند از اهم مواردی است که میبایست مورد توجه قرار گیرد.

اهداف توسعه کشاورزی

برای توسعه کشاورزی پنج هدف عینی و ملموس وجود دارد که عبارتند از:
رشد: برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه اولین هدف توسعه، رشد کشاورزی است البته رشد در بخش کشاورزی در دو حیطه رشد تولید و رشد بهرهوری قرار میگیرد. تولید اضافهتر در بخش کشاورزی لازم است تا عرضه را افزایش و وابستگی به واردات را کاهش دهد. مشاغل و درآمدهایی


برای مردم روستایی ایجاد و تقاضای بخشهای دیگر برای مواد خام را تامین کند و برای سرمایهگذاری در بخشهای روستایی و شهری درآمد بیشتری فراهم کند. در بین همنیازها، عموماً ضرورت تامین غذای بیشتر برای جمعیت در حال رشد از اولویتهای اصلی دولت میباشد (حقی، .(1372

ثبات: سیاست اقتصادی با ثبات برای کشاورزی اهمیت خاصی دارد. فرآیند توسعه کشاورزی میبایست ضمن توجه به بی ثباتی ذاتی تولید کشاورزی که آن هم به اقتضای آب و هوا و زیست شناسی تولیدات کشاورزی میباشد باید با ایمنسازی و مصونیت تولید از برخی از ناپایداریهای طبیعت به کمک روشهای مدرن تولید اقدام نمایند. در این راستا طرحهای توسعه کشاورزی نیز میبایست زمینههای افزایش ثبات تولید و ثبات زندگی کشاورزان را فرآهم آورند.

کارائی: یکی دیگر از اهداف توسعه کشاورزی، کارائی است. هر نوع اتلاف منابع در نتیجه استفاده بیش از اندازه از داده ها برای تولید ستاندهای معین، زیانی واقعی برای اقتصاد است و با توجه به ابعاد بخش کشاورزی در بیشتر کشورهای در حال توسعه، چنین زیانهایی میتواند حجم بزرگی داشته باشد بهخصوص هنگامی که اطلاعات ناقص و تاثیرات خارجی کنترلناپذیر باشد. در طرحهای توسعه کشاورزی نیز توجه به کارایی نکته اساسی میباشد زیرا عموماًًًً آن گونه طرح ها با گسترش حیطههای مخاطبپذیری میتواند تاثیر عمیقی بر اقتصاد کشورهای در حال توسعه داشته باشد و زمینههای افزایش

کارایی اقتصادی را در جامعه ایجاد نموده و به طور کلی زمینههای افزایش کارایی منابع، نهادهها و نیروی انسانی را فراهم آورند.

عدالت: برای بیشتر کشورها، عدالت در توزیع منابع کشاورزی برای همه دستاندرکاران و مردم از هدفهای اولیه استچگونگی. توزیع این منافع غالباً در بازار تعیین میشود. بحث عدالت زمانی که هدف به رشد در بخش کشاورزی معطوف میگردد باید به دقت مورد توجه قرار گیرد تا منافع حاصل از رشد تولیدات کشاورزی در بین تمام مردم به طور مناسب توزیع گردد (حقی، .(1372 به خصوص اینکه در طرحهای توسعه کشاورزی توجه به عدالت میتواند زمینهساز کاهش فقر و عدم توجه به آن میتواند موجبات افزایش فاصله طبقاتی گردد. بنابراین توجه به عدالت در زمینه کاهش فقر نیز نکتهای اساسی در ایجاد توسعه کشاورزی پایدار است .

پایداری: پایدار بودن به معنی توانایی حفظ سطوح مناسب تولید در آینده است. محدودیت برخی از منابع جهانی، بیش از پیش شناخته شده است. همانطور که مدرن نمودن دورهای عناصر تولید ضرورت دارد تا اثربخشی آن تضمین شود، برای اینکه پایه تولید حفظ شود باید منابع ثابت نگه داشته شود و منابع تجدید پذیر طوری اداره شود که قابل احیاء باشد و سرمایهگذاری دوباره از محل سودها و ارتقای مستمر تکنولوژی تهیه شود. بنابراین نکته اساسی و کلیدی برای طرحهای توسعه کشاورزی توجه به پایداری منابع و دستیابی به توسعه پایدار در ابعاد تولیدی، زندگی، منابع و نهادهها در بخش کشاورزی و جامعه روستایی است.

توسعه پایدار کشاورزی

کشاورزی پایدار نوعی از کشاورزی است که در جهت منافع انسان بوده و کارایی بیشتری در استفاده از منابع دارد و با محیط در توازن است این تعریف با عوامل در حال تغییر اجتماعی و سیاسی در توسعه کشاورزی هماهنگی دارد (کوچکی و همکاران، .(1375 به عبارت دیگر کشاورزی پایدار سیستمی است که ضمن مدیریت موفق در استفاده از منابع برای تامین نیازهای غذائی بشر، کیفیت محیط را حفظ و ذخایر منابع طبیعی را افزایش میدهد همچنین این سیستم باید از نظر اقتصادی پویا بوده و نیازهای غذایی را برآورده و مواد غذایی حاصله از آن اثر سوء بر سلامتی بشر نداشته باشد و در حفظ و مراقبت از منابع برای نسل های آینده نیز کوشا باشد (صداقتی، .(1371

از نظر فائو توسعهای را میتوان توسعه پایدار کشاورزی نامید که از زمین، آب و منابع ژنتیکی گیاهی و جانوری حفاظت کند، از لحاظ زیستمحیطی بدون تخریب، از نظر فنی مناسب و بجا، از نظر اقتصادی معقول و معتبر و از نظر اجتماعی مقبول باشد. همچنین این سازمان معیارهایی را برای توسعه پایدار کشاورزی تعریف میکند که این معیارها عبارتند از:

-1 تامین نیازهای غذایی اساسی نسل حاضر و آینده از نظر کمی و کیفی و در عین حال تامین تولیدات کشاورزی دیگر؛ -2 ایجاد مشاغل دائمی، درآمد کافی و شرایط مناسب زندگی و کار برای کسانی که در فرآیند تولیدات کشاورزی اشتغال دارند؛

-3 حفظ و در صورت امکان، ارتقای ظرفیت تولیدی منابع طبیعی پایه و منابع تجدید شونده بدون ایجاد اختلال در عملکرد چرخههای اساسی بومشناختی و تعادلهای طبیعی و تخریب جنبههای اجتماعی ـ فرهنگی جوامع روستایی یا ایجاد آلودگی زیستمحیطی؛ -4 کاهش آسیبپذیری بخش کشاورزی نسبت به عوامل طبیعی، اقتصادی و اجتماعی و دیگر تهدیدها و تقویت خود اتکایی این بخش (مجنونیان و میرابزاده، .(1376

پایداری را میتوان از نظر ابعاد به سه بعد تقسیم کرد. شکل شماره((1 بیانگر این موضوع است: (1 از منظر دیدگاه یا موضوع (2 از منظر فضا (3 از منظر زمان

به لحاظ رهیافت نیز هر چند پایداری یک رهیافت پایین به بالا قلمداد میشود ولی با توجه به طرح شاخصهای آن در مقیاس بینالمللی آنرا رهیافت بالا به پایین نیز ذکر می کنند با این حال در ادبیات موجود سه سوال برای تعریف پایداری مطرح است:
الف) چه چیز را میخواهیم پایدار کنیم؟((What
ب) چرا ما بدون توجه به مسایل پایداری دچار زحمت و مشکل میشویم((Why ج) چگونه میتوانیم پایداری را تضمین کنیم؟((How


شکل شماره (1) ابعاد پایداری این سوالات هر کدام به یک رهیافت منجر میشوند. سوال اول به ابعاد پایداری می پردازد که عبارتند از: ابعاد محیطی، اقتصادی و اجتماعی. سوال دوم

بعد عدالت را مورد توجه قرار میدهد که میتواند به صورت بین فردی، بین منطقهای و بین نسلی باشد و سوال سوم هم اصول نظام وار را مورد توجه قرار می دهد.

خصوصیات نظامهای پایدار عبارتند از:

-1 موجودیت: نظام با وضعیت نرمال محیطی سازگار بوده و قادر به زیست باشد. اطلاعات، انرژی، مواد اولیهای که برای پایداری نظام ضروری هستند باید در دسترس باشند.

-2 اثربخشی: نظام باید در بلند مدت در تعادل بوده و مفید واقع شود (نه موثر) برای امنیت منابع کمیاب (اطلاعات، مواد و انرژی) و اثر محیطی آن تلاش کند.
-3 آزادی عمل(تنوع): نظام باید قابلیت سازگاری با چالش های حاصل از دگرگونی محیطی را از راههای گوناگون داشته باشد.

-4 امنیت: نظام باید توان حفاظت از خویش را از آثار زیانبخش تغییرات محیطی، یعنی شرایط متغیر، بیثبات و غیرقابل پیشبینی خارج از حالت نرمال محیط طبیعی را داشته باشد.

-5 سازگاری: نظام باید از توان یادگیری، سازگاری و خودسازمانی برای ایجاد پاسخهای مناسب در برابر چالش های ناشی از تغییرات محیطی برخوردار باشد.

-6 برابری: نظام باید توان اصلاح رفتار خود را به منظور توجه ویژه به رفتار و علایق (جهتگیریهای) دیگر (عاملان) نظامها در محیط خویش داشته باشد.

-7 مسئولیتپذیری: عاملان از فعالیتهای خود آگاه بوده و با موارد استاندارد بیشترین سازگاری را داشته باشند.
-8 رضایتمندی: رضایت از برآورده شدن نیازها نیز یکی دیگر از خصوصیات اساسی نظامهای پایدارمیباشد (رکنالدین افتخاری،.(1386

اصول توسعه پایدار

بنیادهای اصلی توسعه را میتوان به شرح زیر عنوان کرد که دستیابی به توسعه پایدار مستلزم توجه و رعایت آنها است.

(1کنار گذاشتن تصور برتری همه جانبه انسان: تصور برتری همه جانبه انسان از اینجا ناشی شد که انسان در مسیر عروج تمدن و تکنولوژی به چنان توانمندی تکنولوژیک دست یافت که نه تنها خروج از آشیان اکولوژیک برای او میسر شد بلکه تصور کرد که مالک و قادر محیط خود است و هر کاری را میتواند انجام دهد. حاصل چنین تصوری غفلت از ظرفیت نگهداشت و تحمل نظام های اکولوژیک از یکسو و نادیده گرفتن این واقعیت از سوی دیگر میباشد که انسان یک ارگانیسم از مجموعه ارگانیسمهای محیط طبیعی است و نه بیشتر و باید روابط معقول و متعادلی با دیگر موجودات نظام هستی داشته باشد.

(2اکوسیستم بسیار مهمتر از درک و تصور فعلی است: کارکردهای اکوسیستمها و خدماتی که اکوسیستمها و محیط طبیعی ارائه می دهند به مراتب مهمتر از آن چیزی است که در برنامهریزی توسعه و در تصور عمومی وجود دارد و بیان آنها در قالب اصطلاحات و واژههای اقتصادی ممکن نیست. (3عدالت و برابری: شامل برابری درون نسلی، برابری درون کشوری، برابری جنسیتی، برابری بین کشورها و برابری بین نسلها است.

(4آشتی توسعه و پایداری: فلسفه اصلی توسعه پایدار آشتی بین توسعه و پایداری از طریق دقت و توجه کافی به همه اهداف از دیدی سیستمی و کلگرایانه است. به عبارت دیگر در حالی که بسیاری از سیاستهای توسعه در گذشته براساس نظریه رشد بود، توسعه پایدار رشد را یک عامل اقتصادی میداند و بر پایداری اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و طبیعی و زیست محیطی تأکید می کند (5مشارکت و وفاق: مشارکت وسیع در تصمیم گیری یکی از پیشنیازهای توسعه پایدار است و موجب مشروع بودن تصمیمها، برنامه و پشتیبانی در

اجرای آنها میشود. مشارکت به نوبه خود یک هدف است و اصل اساسی برابری را برآورده میسازد و میتواند سبب وفاق در مورد آرمان بلند مدت و حرکت بهسوی پایداری شود.

(6مردممحوری: محور بودن انسانها یک اصل اساسی است که با پاردایم پایداری و فلسفه آن و نیز با اصل مشارکت و وفاق همخوان است.

(7برنامه جامع، چرخهای و تلفیقی: فعالیتها و برنامههای توسعه پایدار باید با گسترش مداوم همه موارد را در برگرفته و یک نظام تلفیقی مناسی از همه فعالیتهای مرتبط، ضروری و نیز فعالیتهای کوتاه مدت تا بلند مدت را به وجود آورد. یک مبحث مهم دیگر در برنامهریزی توسعه پایدار قبول مفهوم چرخهای در برنامهریزی است. این به آن معنا است که کار برنامهریزی یکباره به اتمام نمیرسد و لذا هیچ ضرورتی برای لحاظ همه موارد ضروری از همان اول نیست و میتوان از ساده و کم شروع کرد تا در چرخههای بعدی تکمیل شود.

(8دیدی سیستمی و کلگرایانه: توسعه پایدار با نگرشهای تک بعدی یا تک عاملی همخوان نیست و به لحاظ تلفیق اهداف مختلف اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و سیاسی توجهای کلگرایانه و در بررسی پایداری درونی و بیرونی سیستم از دید سیستمی استفاده میکند.

(9انعطافپذیری: انعطافپذیری، قدرت و ظرفیت یک نظام در حفظ موجودیت خود در مقابل اختلالات و تغییرات بیرونی است. این تغییرات که ممکن است اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی یا سیاسی باشد. دو نوع اثر متفاوت دارند: فشار و ضربه یا شوک . سیستم در صورتی پایدار است که علی رغم وارد آمدن فشار و ضربه یا شوک، توانایی حفظ وضعیت خود را داشته باشد. فشار به آثار کم، جزئی اما مستمر اشاره دارد که آثار تراکمی آن میتواند زیاد باشد، مثل کاهش تقاضای بازار برای محصول، در حالیکه ضربه یک عامل قابل توجه اما گذرا است مانند خشکسالی یا افزایش ناگهانی قیمت نهادهها.

(10استفاده عاقلانه از منابع: به معنای استفاده از منابع تجدید پذیر در حد تجدید پذیری و رعایت کارایی در مصرف منابع تجدید ناپذیر میباشد. کارایی مصرف منابع نیز به معنای افزایش میزان تولید به ازای واحد مصرف منابع، کاهش هزینه، کاهش مصرف و باقیگذاشتن مقدار بیشتری از منابع برای نسلهای آتی و آلودگی و ضایعات کمتر است.

(11تفکر جهانی و عمل محلی: جهانی اندیشه کن و محلی عمل کن، شعار اصلی توسعه پایدار است و توسعه پایدار جز با توجه واقعی و کافی به مشکلات محلی و حل آنها از طریق مشارکت ذینفعان از یکطرف و همکاریهای بینالمللی از طرف دیگر حاصل نمیشود (زاهدی و نجفی، .(1385
چالشهای توسعه پایدار

مهمترین چالشهای توسعه پایدار را میتوان به صورت موارد زیر بیان نمود:

-1توجه به رشد پایدار: توسعه پایدار در نزد بسیار از افراد به معنای رشد پایدار تلقی میشود در حالی که رشد فقط به یک بعد از توسعه توجه دارد. البته این یک واقعیت است که رشد اقتصادی از طریق افزایش ثروت کل جامعه، توانایی کشور را برای کاهش فقر و حل سایر مسائل اجتماعی افزایش می دهد، اما تاریخ جوامع مختلف نشان میدهد که رشد اقتصادی موجب پیشرفت متوازنی در همه ابعاد توسعه نشده است.

-2خطر رسیدن به آستانههای بحرانی در حوزههای مختلف: مهمترین این آستانههای بحرانی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:

افزایش جمعیت، فقر، تهیشدن منابع، آلودگی، تغییرات جهانی آب و هوا، بدهی، بیماریهای خطرناک، بی ثباتی سیاسی، حاشیهای شدن -3 ماهیت چند بعدی بسیاری از مسائل این مسائل نیز مواردی چون فقر و نابرابری و مسائلی از این نوع را در بر می گیرند که محتاج به راهحلهای سیستمی و چند بخشی دارد.

-4عدم تمرکز و جهانی شدن: محلی عمل کردن محتاج عدم تمرکز و پیوند با کشورهای مختلف مستلزم جهانی شدن است. یک چالش مهم برای توسعه پایدار این است که با کدام موضوعات در کدام سطح و به چه صورت توجه شود.

-5شعار شدن توسعه پایدار: مساله مهم این است که توسعه پایدار در معرض یک خطر جدی است و آن تبدیل شدن توسعه پایدار به کلیشه، تابلو و شعار است، بدون توجه به اینکه تلاش جدی برای تحقق هدفهای آن صورت پذیرد.
-6کمبود آگاهی، تجربه و ظرفیت

-7دشواری تامین نیازهای فعلی بدون کاهش توان نسلهای آینده -8مشکل تلفیق تصمیمها

تلفیق اهداف بخشهای مختلف، تلفیق برنامههای کوتاه مدت و بلندمدت، تلفیق سطوح بینالمللی تا محلی و تلفیق نیازهای نسل فعلی و آینده از مشکلات فراروی توسعه پایدار است (زاهدی و نجفی، .(1385 بنابراین میتوان بیان نمود که مفهوم پایداری درای پیچیدگی خاصی است که لازم است ابعاد مختلف این مفهوم مورد بررسی قرار گیرد این موارد در جدول شماره (1) آورده شده است.

ضمن اینکه به منظور تحقق فرآیند توسعه پایدار قواعد کارامدی وجود دارد که می بایست مورد توجه قرار گیرند این قواعد عبارتند از:
عدالت : ستدلال میشود که اگر منافع و نیازهای فقیرترین بخش های جوامع فقیر برآورده نشود احتمال کاهش و زوال منابع طبیعی بیشتر خواهد شد. بنابراین توسعه پایدار مستلزم کمک به فقرا است زیرا آنها با هیچ گزینهی دیگری جز تخریب محیط زیست روبرو نیستند.

انعطافپذیری : انعطافپذیری را میتوان ظرفیت یک نظام برای حفظ ساختار و الگوی رفتاری خود، علیرغم وجود اختلافات بیرونی تعریف نمود. انعطافپذیری مستلزم توان انطباقی است، و از ثبات بومشناختی که به ظرفیت یک نظام برای حفظ تعادل خود در پاسخ به نوسانات عادی محیط زیست مربوط میشود تفاوت دارد. هنگامی که پایداری یک نظام کشاورزی به عنوان توانایی آن نظام برای حفظ بهرهوری خود علی رغم وجود فشار و ضربه تعریف میشود این مفهوم ارتباط ویژهای با کشاورزی پیدا خواهد کرد. بنابراین اگر نظام انعطافپذیری خود را از دست بدهد بیشتر در معرض ضربه ها قرار خواهد گرفت بنابراین اکوسیتم کشاورزی می بایست دارای انعطافپذیری باشد .
قاعدهی کارآمد سوم بر مفهوم کارایی در استفاده از منابع استوار است. کارایی از این واقعیت ناشی میشود که سیاستهایی که دنبال میشود باید با دستیابی به بالاترین پیشرفت در استانداردهای زندگی، که مشروط به محدودیتهای معیار پایداری هستند سازگار باشد. منظور از کارایی به دست آوردن بالاترین ارزش از هر نهاد معین است.

به منظور دستیابی به این سه تعریف کارآمد از توسعه پایدار کشاورزی سه حوزهی گسترده اقدام را میتوان شناسایی کرد که عبارتند از:

الف) ارزش گذاری: اولین اقدام ارزش گذاری صحیح منابع طبیعی است انجام این کار مبنایی را به وجود میآورد تا براساس آن تضمین شود که انواع روشهای کشاورزی که اجرا می شوند به عناصر کلیدی آرایش منابع طبیعی و محیط زیست، دست کم ارزش درستی نسبت داده شود. این فعالیت به نوبه خود دو حوزهی دیگر را تغذیه خواهد نمود.

ب)وضع مقررات: دومین حوزه یعنی وضع مقررات مستلزم ارزشیابی دقیق این موضوع است که چگونه و چرا نظام موجود تحول می یابد و اثرات مستقیم و غیر مستقیم تلاش برای تغییر آن چیست.

ج)نظارت: حوزه سوم یعنی نظارت نیز همان حوزه حسابداری زیست محیطی است همچنین در حوزه کشاورزی آبی نیز به منظور دستیابی به توسعه پایدار سیاست هایی پیشبینی شده است که تحقق آنها میتواند زمینهساز رسیدن به توسعه پایدار کشاورزی آبی شود این سیاستها عبارتند از:

الف) بهبود فیزیکی نظام های موجود ب) تغییر در ساختارها و رویههای مدیریت

ج) انگیزههای اقتصادی برای استفاده عقلاییتر از منابع (مارکاندیا،.(1381 این سیاستها میبایست به عنوان سیاستهای اصلی برای حرکت نظام تولید به سوی پایداری مدنظر بوده و مورد بررسی قرار گیرند ضمن اینکه هر نظام تولید کشاورزی میبایست درصدد پیوند کلی خود با سیستم های تولیدی دیگر در نظام تجارت جهانی بوده و پایداری خود را در کل آن سیستم تحقق ببخشد بنابراین به منظور ایجاد یک سیستم تجزیه و تحلیل مناسب برای تحقق پایداری، در برنامههای توسعه کشاورزی میبایست روابط بینالمللی را مدنظر قرار داد و سیستم پایدار موجود را براساس الگوهای تجارت جهانی بازسازی و بررسی نمود این موارد به صورت شکل (2) مطرح شده است .

در واقع تئوری زیست محیطی توسعه واکنشی است به نوعی از توسعه که مقصودش حداکثر تولید و مصرف کالا بوده است. این تئوری بر نیاز به نوع خاصی از تصمیمگیری دربارهی رابطهی میان انسان و محیط تأکید دارد. این تئوری استقلال افراد و جوامع را مدنظر قرار داده و روش هایی از تولید را خوشایند میداند که بر حسن همزیستی مبتنی بوده و برای طبیعت مضر نباشد همچنین در این تئوری بر گسترش استقلال گروههای محلی و منطقهای تأکید خاص شده است. مبانی و اصول تئوری زیست محیطی را می توان به صورت زیر مشخص نمود:

(1 توسعه میبایست سیستمهای اکولوژیکی را محترم بدارد. (2 توسعه میبایست از منابع طبیعی محافظت نماید.

(3 توسعه میبایست هدر دادن منابع حیاتی را به حداقل ممکن برساند تا آنجا که به تشکیل طبیعی مجدد آنها نیز همت گمارد.

(4 توسعه میبایست با بکارگیری الگوی فرهنگی، اجتماعی، محلی و ملی ضمن بکارگیری مردم محلی در تصمیمگیری دربارهی روش و اجرای فرآیند توسعه، به آنان احترام بگذارد.

(5 توسعه میبایست از منابع طبیعی تجدید شونده در هر کجا که باشند استفاده مناسب نماید.
تدابیر لازم برای توسعه پایدار

دستور کار 21 تدابیر لازم برای توسعه پایدار کشاورزی و روستایی را نیز به چنین برمیشمارد:

1 - تبیین و تدوین یک چارچوب سیاستگذاری ملی و منسجم و همه جانبه که تعدیلات ساختاری یارانه ها و مالیاتا، قوانین و مقررات، انگیزهها و پاداشها، تکنولوژی ها، تجارت خارجی، گرایشات جمعیتی و دیگر عوامل تاثیرگذار در کشاورزی را مورد ملاحظه قرار دهد.

2 - ایجاد ظرفیتهای انسانی و نهادی و زمینهسازی برای تصمیم گیریهای مقتدرانه برای مردم روستایی و در کنار آن آموزش مهارتهای لازم درباره مدیریت منابع به انها.

3 - توسعه فنون کشاورزی مانند استفاده از کود سبز، تناوب زراعی، مدیریت تلفیقی آفات و تغذیه تلفیقی نباتات زراعی به منظور کاهش استفاده از کودهای شیمیایی و سموم گیاهی

4 - بهسازی وضعیت امور زیربنایی مانند اعتبارات، صنایع روستایی، صنایع تبدیلی و تکمیل و خدمات روستایی همراه با توسعه دیگر زمینههای اشتغال از جمله فرصتهای شغلی خارج از مزرعه

5 - محافظت و استفاده عقلانی از زمین، آب و منابع ژنتیکی حیوانی و نباتی که جنبه های اساسی مبارزه علیه گسترش بیابان ها و از دست رفتن تنوع

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید