بخشی از مقاله

چکیده

این مقاله با مروری بر رویکردهای موجود نسبت به مقوله ساماندهی کالن‌شهر تهران حاکمیت تفکر و سنت کالبدی در این رویکردها را متذکر می‌گردد و با تأکید بر اینکه این تفکر مسئول عمده نابه سامانی در برنامه‌ریزی شهری در شهر تهران است تااش می‌کند تا چیستی مفهوم ساماندهی را با تکیه بر جغرافیای انسانگرا تبیین نماید. ساماندهی به شکل عمده در رویکردهای موجود در راستای پیروی از مکتب پوزیتیویسم قرار دارد و ناشی از وفاداری نسبت به مکتب هنری بوزار است و تااش دارد نظمی هندسی را بر فضای شهر تهران تحمیل نماید، حال آنکه ساماندهی کالن‌شهر تهران تنها با کنار گذاشتن ایدئولوژی «معماری و شهرسازی» حاصل خواهد آمد. این مقاله همچنین تأکید می‌کند که ائتااف ماشینهای سیاسی شهری و برنامه‌ریزان شبه‌فن‌گرا و پیمانکاران ساختمانی در نابه‌سامانی کالبدی و فضایی در شهر تهران تأثیر داشته است. تنها با مشارکت واقعی مردم در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری می‌توان به موفقیت هر برنامه ساماندهی امیدوار بود.

واژگان کلیدی: ساماندهی، تفکر کالبدی، ایدئولوژی، تهران، معماری و شهرسازی.

.1 مقدمه

مشكالت کالنشهر تهران به عنوان یک سیستم فضایی پیچیده است كه پرداختن به آنها با موفقيت به تدریج به شكل فزايندهای مشكل مي‌شود. غالب اوقات ابعاد اين پيچيدگي به دليل محدوديت اطالعات موجود درباره يك پديده فوراً واضح نيست. با وجود اين تااش ما براي درك چنين مشكالتي از طريق تحقيق و تحليل دائماً از جنبه‌هاي بيشتري پرده برمي‌دارد كه نشان مي‌دهد كه آنها حتي از ميزاني كه در آغاز فكر مي‌كرديم پيچيده‌ترند.

پرداختن به پديده‌هاي شهري از جمله مشكلترين كارها است، نه تنها به دليل تنوع آنها و تناوبي كه روي مي‌دهند، بلكه به این دليل که بسیاری از مردم مستقيماً و غيرمستقيم از آنها تأثیر مي‌پذيرند. مي‌توان دو مقوله از پديده‌هاي شهري را تعيين كرد: پديده‌های تعامل اجتماعي- اقتصادي كه به ويژگي‌ها و اهداف اجتماعي و يا اقتصادي گروه‌ها و افراد مربوط مي‌شود، پديده‌هاي تعامل فضايي كه در آنها اين افراد و يا گروه‌ها در رابطه با محيط فيزيكي و مصنوع عمل مي‌كنند. اين طبقه‌بندي خيلي محكم نيست و غالب
  پديده‌ها در هر دو نوع تعامل شريك هستند. در حاليكه غالباً مشكالت شهري ريشه در نوع اول دارد.

معموالً از طريق نوع دوم است كه چنين تعاملي آشكار و تأثیرات آنها شناخته مي‌شود. بنابراین در حاليكه مثااً فقر شهري از جانب سازوكارهای نامناسب و ناقص بازار توليد مي‌شود، به بروز فيزيكي آن يعني محله فقيرنشين می‌انجامد، اما اقدام فیزیکی یا کالبدی مثل ایجاد یک بزرگراه که معموالً با رفتار پاتالوژیک یا جراحی در تخریب محله فقیرنشین و طراحی و ساخت محله‌های نو همراه است راه حل فقر شهری نیست.

شهر بنا به ديدگاه ارسطويي يك فعليت است، فعاليتي كه با خود نيروهاي بالقوه‌اي را جهت توليد فعليت‌هاي نوين دارد. اما اين مقاله بيش از هر موضوع و در ابتدا متوجه قوه اوليه است، قوايي اوليه كه فعليت شهري نوين را توليد ميكند و يا به عبارت بهتر در حال توليد آن است. باید آن قوه و قوا تعديل و تصحيح شود و درك فعلي برنامهريزان و طراحان شهري نسبت به آن تعميق یابد. قبل از پديد آمدن كالبد نابه سامان ذهن را كه مولد آن كالبد است سامان و پااليش دهيم و قواي اوليه را منظم و مجهز سازيم.

.2 مروری بر رویکردهای موجود در مقوله ساماندهی کالنشهر تهران منظور ما در ادبیات موجود از ساماندهی چیست و چه می‌بایستی باشد؟ اوالً واضح است که رویکرد ساماندهی نگرشی سیستمی را تلویحاً پیش فرض کرده است. همه می‌خواهیم که به کالنشهر سامان دهیم. یعنی اصطااح ساماندهی این فرض را دربردارد که که پایتخت نابه‌سامان است و اگر چنین است این نابه‌سامانی حاصل چیست. این نابه‌سامانی حاصل تااش عده‌ای تصمیم‌ساز، تصمیم‌گیر، مدیران شهری، برنامه‌ها و برنامه‌ریزان و مهندسان گوناگون است.تمامی پروژه‌های موجود، ساختمان‌های موجود خوب و بد را مهندسانی ساخته‌اند که امضای خود را بر روی آنها نهاده‌اند. لذا نابه سامانی موجود قسمتا نتیجه تااش مهندسی و مهندسان است، که به عوض ترسیم هندسه‌ای متقن و منظم، حاصل کار آنها نامنظمی و نابه‌سامانی است. چرا چنین است. تااش خواهیم کرد در این مقاله به این پرسش بنیادین پاسخ دهیم.

در یک مطالعه ساده اینترنتی برای عبارت ساماندهی کالنشهر تهران به موضوعاتی کثیر و بسیط برمی‌خوریم که هر یک مقدمه‌ای برای راه‌اندازی یک یا چند پروژه کالبدیاند. ساماندهی به شکل عمده نزد کاربران متخصص و غیرمتخصص کلمه‌ای کلیشه‌ای و تکراری شده است به عنوان مثال: ساماندهی تراکم ساختمانی، ساماندهی مواد آالینده و ادوات حمل و نقل، ساماندهی فضای سبز شهری و منظر شهری و نماسازی، تشکیل کارگروه ساماندهی شهر تهران شامل 13 وزارتخانه، طرح جامع ساماندهی صنایع و مشاغل بارز آالینده و مزاحم شهر تهران - مهندسین مشاور فرنهاد - ، که منجر به ایجاد شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر شده است،

ساماندهی کارتن خوابها، ساماندهی خانه‌های متروکه که دارای شیشه‌های شکسته‌اند، ساماندهی 38 میدان در سطح شهر تهران، ساماندهی فضاهای مذهبی و فرهنگی مرکز شهر تهران در منطقه بازار برای انجام مراسم مذهبی محرم، ساماندهی باغات پراکنده اطراف تهران در شورای شهر، ساماندهی گورستانهای تهران، ساماندهی تبلیغات محیطی و تابلوهای صنفی، ساماندهی بافت فرسوده، ساماندهی بلند مرتبه‌سازی در کالنشهرها، کلمه ساماندهی در خالصه‌نویسی طرح جامع توسعه راهبردی شهر تهران بیش از سی بار تکرار شده است. لذا ساماندهی در ادبیات معاصر شهری پارادایم و چارچوب رشته‌ای جدید و سرمشق همگان در محافل مهندسین مشاور شبه فنگرا و محافل مدیریت شهری است.

هدف از ساماندهی چیست؟ ساماندهی می‌باید منجر به شادی و شادکامی ساکنان کالنشهر تهران بشود و آنها را در مسیر نیل به سعادت یاری کند. باید به ایجاد و حفظ مکان‌های شاد بی‌انجامد و باعث تعلق خاطر آنها به مکان‌هایی که در آنها زندگی می‌کنند و نزدیکتر شدن آنها به حکومت محلی و مرکزی بشود. یعنی به آرامش مادی و معنوی مردم بی‌انجامد. نظم مورد نظر هدف ساماندهی نیز می‌باید با نظم مورد نظر فعالیتهای مشابه برنامه‌ریزی سیستمی در جوامع غربی، که در دهه 1960 میالدی شاهد آن بودیم، یعنی نظم هندسی و مکانیکی تحمیلی ناشی از برنامه‌ریزی تکنوکراتیک و آتوکراتیک تفاوت ماهوی داشته باشد - جکوبز، . - 1966

اگر بپذیریم که ساماندهی به منظور ایجاد نظم است و اگر بپذیریم که هدف نظم بخشیدن بخشی از تفکر و نگرش سیستمی است و اگر این امر بدیهی را بپذیریم که که نظم بخشی همچنین بخش مهمی از علم مدیریت است و اگر بپذیریم که مدیریت در حوزه علوم کالبدی تجربی ریاضی- مهندسی نیست یعنی در حوزه علوم انسانی است، لذا ساماندهی از نظر ماهوی اساساً از مقوالت نرم است و نه سخت. ما در راستای نیل به ساماندهی با مقوله و مشکل و مشکالتی اساساً غیرکالبدی مواجهیم که متأسفانه خود را علیرغم غیرکالبدی بودن خود را آشکارا به شکل کالبدی به ما می‌نمایانند. نگارنده متذکر می‌شود که اساساٌ بسیاری از مشکالتی که در بستر کالبدی خود را به شکل کالبدی به ما مینمایاند ریشهای غیرکالبدی دارند و راه حل آنها راه انداختن یک یا چند پروژه کالبدی و پروژه تراشی نیست راه حل آنها غیرکالبدی است. یعنی بهتر است به کار کالبدی جدید و یا طراحی جدیدی دست نزنیم و یا امساک وزریم. درک درستی از امساک و دست نزدن و دست نیازیدن لذا کمک می‌کند تا بسیاری از اقدامات را در قالب پروژه‌های کالبدی و عمرانی مورد پرسش جدی و بنیادین قرار دهیم - مکان و حس ال مکانی صفحه . - 168

«طرح راهبردی توسعه شهر تهران» البته تکلیف شهرداری تهران و به عبارت بهتر کل نظام حکومتی را در رابطه با ساماندهی پایتخت مشخص ساخته است. این طرح راهبردهای توسعه شهر تهران را در 17 بند کلی خالصه و عرضه داشته که 8 بند از 17 بند کلی طرح راهبردی به طور مشخص و صریح به اقدامات ساماندهی اشاره کرده است. در تفصیل بیشتر مجموعه‌ای از فعالیتها را شامل 103 اقدام که عمدتاً اقداماتی کالبدی‌اند و بسیار پر هزینه تجویز کرده است. بنابراین توسعه شهر تهران یکی از فروض و یا یکی از پیش فرض‌های حاکم بر این طرح راهبردی است.

همچنین 27 اقدام از مجموع 103 اقدام از نوع ساماندهی است. لذا ساماندهی در طرح راهبردی بخش قابل مالحظه‌ای را به خود اختصاص داده است. بنابراین دو فرضیه اساسی بر طرح راهبردی کالنشهر تهران حاکم است اوالً تهران می‌باید توسعه یابد و ثانیاً ساماندهی شود. یعنی بی‌نظمی و نابه‌سامانی حاصل تالشهای بی‌وقفه «مهندسی شهر سازی» در تهران بوده است. معلوم نیست که در پس این توسعه و ناشی از آن آیا شاهد بی‌نظمی‌های دیگر خواهیم بود یا خیر. اینها همه به ابعاد کالبدی مسأله ساماندهی شهر تهران پرداخته‌اند یعنی به مرحله ساخت و ساز در فعالیتهای مربوط به ساماندهی که آخرین و همچنین پر هزینه ترین مرحله ساماندهی است. لذا ضروری به نظر می‌رسد که این پرسش را مطرح کنیم که ساماندهی چیست؟ و چرا مطرح شده است؟ اوالً چرا به ساماندهی نیاز داریم و اساساً چرا نابه‌سامان شده‌ایم آنهم علی رغم حجم عظمیمی از فعالیت مهندسی و بسیار سنگین پروژه‌های کالبدی.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید