بخشی از مقاله
چکیده
با توجه به این که یکی از بزرگترین مشکلات فرا روی جوامع مشکل بیکاری است، دانشگاه ها در کنار پژوهش و تعلیم باید وظیفه دیگری را نیز به عنوان محرک های ابتکار و رشد اقتصادی بر عهده گیرند. بناراین ضرورت کارآفرینی در دانشگاهها و مشارکت آنها در توسعه اقتصادی جوامع توجه دانشگاه ها و پژوهشگران زیادی را به خود مشغول کرده است.
کارآفرینی فرآیندی است که به ایدههای نو و خلاق و شناسایی فرصتهای تازه و با بسیج منابع، مبادرت به ایجاد پیشه و کار و سازمانهای جدید و نوآور می انجامد. با توجه به این که دانشگاه به طور بالقوه یک مرکز رشد طبیعی و مبتنی بر دانش است، می تواند یک کارآفرین مبتنی علم بر باشد. فرآیند آموزش کارآفرین در دانشگاه ها حداقل در پنج مرحله متفاوت از زندگی شامل سطوح پایه ، پرورش شایستگی ها،کاربرد خلاق، راه اندازی کسب و کار و رشد و توسعه تحقق می یابد.
موانع کارآفرینی دانشگاهی شکاف مالی و دانش، تفاوت های فرهنگی، مشکلات ارتباطی، مدیریت غیر اثربخش، عدم انگیزه پژوهشگران و... می باشد. الگوهای کلان استراتژیکی پیشنهادی درجهت توسعه کارآفرینی دانشگاهی شامل: ایجاد دانشگاه های کارآفرین، ایجاد پارک های علمی، فناوری و ارتباط دانشگاه با صنعت می باشد. بنابراین دانشگاه ها به عنوان متولیان پرورش نیروی متخصص جامعه، در توسعه کارآفرینی نقش کلیدی دارند. واژگان
مقدمه
افزایش جمعیت در کشورهای در حال رشد، کاهش منابع و امکانات موجود در این کشورها و پیدایش نیازهای اجتماعی واقتصادی جدید، همگی موجب توجه نهادها و مقامات مسئول در این کشورها به این نیازها و چاره اندیشی بنیادین یا مقطعی برای آن ها شده است. بنا به بررسی های به عمل آمده و بر اساس آمارهای موجود، یکی از بزرگترین مشکلات فرا روی جوامع در حال توسعه و حتی کشورهای صنعتی مشکل بیکاری است. با توجه به میزان رشد جمعیت در دو دهه گذشته، بیکاری را می توان مهم ترین چالش اجتماعی چند دهه آینده به حساب آورد. پیامدهای این بحران ،گسترش فقر و افزایش پدیده های ناگوار اجتماعی است. مجموعه راه حل هایی که برای رفع این مشکل جهانی ارائه شده است - - اصطلاحاً کارآفرینی - - 1خوانده می شود
هم چنین در حال حاضر به طور فزاینده ای این انتظار هست که دانشگاه ها در کنار پژوهش و تعلیم باید وظیفه دیگری را نیز به عنوان محرک های ابتکار و رشد اقتصادی هر منطقه بر عهده گیرند، علاوه براین دولتها به منظور رشد اقتصادی و در پاسخگویی به بزرگترین چالشهای اقتصادی، یعنی بهبود استانداردهای زندگی، اشتغال و افزایش درآمدهای مالیاتی، فعالیت می کنند
در این میان کارآفرینی را می توان از عوامل اصلی ایجاد ارزش اقتصادی و ابزار کارآمدی برای کشور محسوب کرد، در حقیقت امروزه کارآفرینی در کشورهای توسعه یافته به یکی از مهمترین و گسترده ترین فعالیتهای دانشگاهی تبدیل شده است
دانشگاهها و مراکز آموزش عالی از دو طریق به گونه ای کارآمد در بازسازی و توسعه موفقیت آمیز اقتصادی در بسیاری از جوامع توسعه یافته مشارکت می کنند: اول، تربیت نیروی انسانی با کیفیت از نظر علمی و فنی و به تعدادلازم؛ دوم، ایجاد , محیط و شرایط تحقیق و توسعه که پیشرفت پایداری را در توسعه صنعتی امکان پذیر می سازد
بنابراین ضرورت کارآفرینی در دانشگاهها و مشارکت آنها در توسعه اقتصادی جوامع مقوله ای است که دانشگاهها و پژوهشگران زیادی را به خود مشغول کرده است. اغلب تعاریف کارآفرینی دانشگاهی، بر تجاری سازی دانش تولید شده در دانشگاهها تأکید ویژه دارند. از دیدگاه برخی از پژوهشگران، کارآفرینی دانشگاهی شکل خاصی از انتقال فناوری است و این پدیده زمانی رخ می دهد که پژوهشگران و محققان در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی، تصمیم به تجاری سازی فناوری تولید شده در مؤسسه خود می گیرند
در این مقاله به توضیح و تشریح مفاهیم کارآفرینی، کارآفرینی دانشگاهی، فرآیند آموزش کارآفرین در دانشگاه ها، موانع کارآفرینی دانشگاهی ، الگوهای جامع وکلان استراتژیکی2 پیشنهادی درجهت توسعه کارآفرینی دانشگاهی پرداخته و در نهایت نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات مربوطه به عمل می آید.
کارآفرینی
عبارت کار آفرینی ریشه فرانسوی داشته و از درون بافت اقتصادی آن ظهور یافته است. تعاریفی که از این عبارت به عمل آمده، بسته به دیدگاه های مختلف متفاوت بوده و طیفی از نظریات گوناگون را در بر می گیرد. به ویژه جنبه های شخصی و اجتماعی آن طی این قرن مورد کاوش قرار گرفته است. به هر حالتقریباً در همه تعاریفی که ما از کار آفرینی داریم، توافق کلامی بر سر نوع رفتار وجود دارد که با ویژگی های زیر مشخص می شود:
1. داشتن ابتکار عمل
2. تجدید سازمان مکانیزمهای اجتماعی/ اقتصادی جهت تبدیل منابع و فرصت ها به یک سود ویژه
3. پذیرش ریسک یا شکست.
- گرایو و سالاف - 1 در مورد شکل گیری فرایند کارآفرینی به نقل از ویلکن2 مراحل زیر را بر می شمارند:
- مرحله انگیزش:3 که کارآفرین ایده های اصلی اش را بیان می کند و مفهوم مشتمل را توسعه می دهد.
- مرحله برنامه ریزی: 4که کارآفرین برای ایجاد شرکت آماده می شود، ضمناً دستیابی که دانش و منایع مورد لزوم در این مرحله، جزء فعالیت های ضروری می باشد.
- مرحله ایجاد:5 زمانی که کارآفرین یک شرکت را ایجاد می کند،نمرکز بیشتری بر فعالیت های روزانه، مبادله و حل مساله دارد.
برای شناخت فرد کارآفرین باید ابتدا بدانیم که او چه کارهایی می کند و سپس در یابیم کدام خصوصیات و ویژگی های شخصیتی او را از دیگران متمایز می کند.کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق فرآیند ایجاد کسب و کار - کسب و کار خانگی ، کسب و کار مجازی، کسب و کار در مغازه یا شرکت یا سازمان - توام با بسیج منابع و مخاطره مالی و اجتماعی ، محصول یا خدمت جدیدی را به بازار عرضه می کند
به عبارت دیگر فرد کارآفرین کسی است که توانایی تشخیص و ارزیابی فرصتهای کسب وکار دارد و می تواند منابع لازم را جمع آوری کرده و از آنها بهره برداری نموده و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی کند
از کارآفرینی تعاریف گوناگون شده است که برخی از آنها از این قرار است:
- کارآفرینی عبارت است از نوآوری همراه با مخاطره معقول، تأمین و سازماندهی منابع به منظور کشف و استفاده از فرصت های ایجاد ارزش و ایجاد کسب و کارهای جدید، توسعه کسب و کارهای موجود، حق مشکلات جامعه، دولت و بنگاه ها و بهبود زندگی فردی و خانوادگی
- کارآفرینی فرایندی از ارائه اندیشههای تازه و نو، بهرهگیری از امکانات و فرصتهای موجود با تکیه بر دانش، پیشه و کار مربوط به آن و پذیرش خطر است
- کارآفرینی پلی میان زایش ایده، تولید و انجام خدمات، مبادله اطلاعات و کالا است و عاملی است که عوامل گوناگون را در کنار یکدیگر قرار میدهد تا بهره برداری از منابع و فعالشدن آنها در جهت بهرهوری و تأمین منافع ملی میسر گردد