بخشی از مقاله

چکیده

محققان پژوهش حاضر علاقهمند بودهاند که کاربرد تکنیکهای حل مسئله و تصمیمگیری در نهادینهسازی مشارکت مردمی در ترویج و توسعهی روستایی را بررسی و مورد مطالعه قرار دهند. برای دستیابی به چنین هدفی از روش کیفی استفاده شده است که در این راستا از تکنیکهای مختلفی نظیر، ارزیابی مشارکتی روستایی و ماتریس مقایسهی زوجی بهره گرفته شد.

مطالعهی موردی پژوهش، انتخاب روستای حصارگلی واقع در بخش جواد آباد از توابع شهرستان ورامین و نمونه گیری آن نیز، به شیوهی هدفمند و از نوع نمونهگیری گلولهبرفی بوده است. در این راستا، به بررسی و مصاحبهی دقیق و عمیق افراد با حرفههای متفاوت نظیر کشاورز، دامدار، کابینت ساز، آرایشگر، راننده و غیره مورد پرداخته شد. نتایج نشان داد در این روستا، کمبود آب مهمترین دغدغهی روستاییان است. کمبود وسایل ایاب و ذهاب، مشاع بودن زمینها که پیامد آن بروز اختلافات بین بهرهبرداران میباشد.

همچنین کمبود و گرانی تراکتور و نهادههایی مانند کود و سم از جمله مسایل عمدهی کشاورزان محسوب میگردد و بخشداری و مدرسه مهمترین منبع دریافت اطلاعات هستند. اگرچه شعبهی نفت و کارگاه کابینتسازی بهعنوان یک سازمان محسوب نمیشود ولی به اندازهی مدرسهی ابتدایی و مخابرات برای آنها مهم و حیاتی است و نبود آنها باعث افزایش مهاجرت مردم میشود.

نظارت نیروی انتظامی به تعرض سارقان به دامها مورد توجه بوده و خدمات دامپزشکی برای دامهای روستا بسیار ضعیف میباشد. از نظر کشاورزان، مرکز خدمات جهاد کشاورزی مهم-ترین سازمان مرتبط با روستا بوده و بانک کشاورزی نیز، میتواند نیاز مبرم و حیاتی روستائیان را به تسهیلات وامی پاسخگو باشد. سازمانهایی مانند بخشداری و سازمان آب نیز، در راستای حل مشکلات بخش کشاورزی بسیار مؤثر هستند.

مقدمه

در نظام ترویج مبتنی بر پارادایم مشارکتی توسعه، یکی از روشهای مورد تأکید برای ارتقای مشارکت در جامعه روستایی، ایجاد گروههایی مستقل برای انجام فعالیتهای گروهی است. در این راستا، یکی از راهبرهای اساسی در این زمینه، بهکارگیری سازمانها یا نهادهای محلی تسهیلگر مشارکت جمعی، جهت ظرفیتسازی و ایجاد حرکت در جامعه و توسعهی روستایی است

نهادسازی یکی از الزامات توسعهی کشاورزی عدالتمحور و مؤلفههای مؤثر بر حکمرانی خوب است. تجربهی سایر کشورها نشان داده است که نهادهای کارآمد بهویژه در بخش غیردولتی، نقش بهسزایی در ارتقاء کشاورزی خردهمالکی و مدیریت پایدار منابع طبیعی دارند. اما این موضوع از سوی برنامهریزان و مسئولان کشاورزی کشور مورد غفلت و بیتوجهی قرار گرفته است. بهطوریکه ظرفیتهای نهادی در حوزهی غیردولتی بهمنظور سازماندهی عوامل و الزامات توسعهی کشاورزی عدالتمحور و ارتقاء کشاورزی خردهمالکی به نحوی ایجاد نشده است که بتواند تعامل مؤثری را با کشاورزان و روستائیان داشته باشد و در مسیر توسعهی کشاورزی از طریق تسهیل بهکارگیری عامل دانش و اطلاعات، بهخوبی نقش ایفا نماید

افزون بر آن، پایداری کشاورزی با در نظر گرفتن منابع و نظامهای کشاورزی، مسائل زیستمحیطی، اقتصادی-اجتماعی و وضعیت جوامع روستایی را نیز در بر میگیرد. بنابراین، باید شاخصهای مناسبی انتخاب شوند که بتوانند مقدار و دوام پایداری یک نظام کشاورزی را تعیین کنند زیرا پایداری یک مفهوم کیفی است و نمیتوان آن را بهطور مستقیم اندازهگیری نمود

دستیابی به توسعهی پایدار بدون نهادینه شدن مشارکت اعضا در فرآیندهای آن، امری دشوار است. بر همین اساس، در سالهای اخیر، رویکردهای مشارکتی بهمنظور ترکیب دانش بومی با دیدگاه ها، اولویتهای موجود در فرآیند توسعه و در عین حال توانمندسازی مردم محلی مورد توجه فزایندهای قرار گرفته است

اگر چه مفهوم مشارکت در دوران اخیر مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. لیکن، ریشههای آن به ارسطو دانشمند یونانی نسبت داده شده است

ارسطو تأکید نمود که مشارکت در سطوح مختلف فردی، اجتماعی و ملی ضروری است و در ضمن دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیز میباشد

در امر توسعهی روستایی نیز مشارکت امر تازهای نیست. در اواسط قرن بیستم بسیاری از دانشمندان بر این عقیده بودند که برخی فعالیتهای توسعه باید با مشارکت همراه باشد. اگر چه برخی دیگر بهویژه آنهایی که به شیوهی حاکمیت از بالا به پایین قائل بودند با ایدهی گسترش مشارکت مخالفت می کردند. مشارکت از نظر برخی نویسندگان بهمعنای درگیر شدن1 بهکار گرفته شده است

برخی دیگر نیز، آن را بهمعنای شرکت مردم یا دخالت آنها در فرآیند تصمیم سازی، اجرای برنامهها، تسهیم منافع توسعه و یا تلاش برای ارزشیابی این برنامهها بهصورت داوطلبانه و از روی میل و علاقهی شخصی می دانند

گروهی از اندیشمندان روشهای مشارکتی را بهعنوان روشهایی برای پیریزی فرایندهای گروهی که در آن افراد عادی و غیر متخصص نقشی فعال برای اظهار دانش و اطلاعات خود بر عهده دارند معرفی میکنند

هانتر - - 1980 مشارکت کشاورزان را صدای بلند آنان در انتخاب برنامهی نوآوری و تصمیم بر روی روشهای مورد استفاده و نیز سازماندهی خودیاری در امور مدیریتی و نیروی انسانی میداند. همچنین، بخش توسعهی اجتماعی سازمان ملل - 1973 - برای توزیع منافع حاصل از مشارکت بهطور مساوی در بین مشارکت جویان و بر اساس میزان مشارکت آنها تأکید میکند. این در حالی است که به عقیدهی - Reddy, 1989 - رابطهی مستقیمی بین مشارکت و دموکراسی وجود دارد. آنجایی که مشارکت روستائیان را بهمعنای دخالت مستقیم آنها در ساختار سیاسی دانسته است و آن را برای ادارهی کشور و نیز بر عهده گرفتن معیشت خودشان مؤثر می داند

فزون بر آن، توسعهی مشارکتهای مردمی برای تدارک خدمات بهمنظور توسعهی انسانی یک امر بنیادی است - Jazayeri et al, - 1992 و میتواند ابزاری برای تکامل شخصیتی انسانها بوده و بهعنوان یک حق پایهی انسانی در نظر گرفته شود. به این ترتیب تردیدی وجود ندارد که مشارکت حق تمامی آحاد جامعه است. چرا که رشد و پیشرفت جوامع مختلف در گرو مشارکت آگاهانه، آزادانه و داوطلبانهی آنها در اجرای برنامههای توسعه و بهرهمندی مناسب و متناسب از مواهب آن است. بر این اساس باید گفت که هیچ تعریف واحد و فراگیری از مشارکت مردمی وجود ندارد. اما دریک نگاه کلّی، مشارکت عبارت است از فرآیند اجتماعی، فنی و نهادی که از طریق دخالت کامل جوامع در توسعهی خودشان و دارا بودن نقش فعال در طراحی، اجرا و ارزشیابی برنامههای خاص توسعهای به وقوع میپیوندد

در برنامههای توسعهی انسانی در کشورهای درحال توسعه همواره شهرها نسبت به روستاها و ثروتمندان نسبت به فقیران و مردان نسبت به زنان سهم بیشتری از رشد شاخص توسعهی انسانی و بهرهگیری از آن داشتهاند - دفتر ترویج گروه ارتباطات ترویجی، . - 1375 زنان باید همگام و همپای مردان در فرایندهای اجتماعی اقتصادی و سیاسی توسعهی روستایی سهیم و شریک باشند و بهطور کامل در بهبود وضع زندگی ساکنان منطق روستایی ایفای نقش نمایند

یکی از زمینههای کلیدی که توسط آن میتوان افزون بر تسهیل دسترسی زنان بر منابع تولید و افزایش درآمد آنان، مشارکت آنها را در فعالیتهای جمعی مربوط به توسعه تسهیل نمود، فراهم آوردن امکان ایجاد سازمانهای مردم نهاد زنان با مدیریت خود آنان و برانگیختن آنها به عضویت در این نهادها موجب ورود زنان در روند توسعه، توانمند شدن آنان و پیشرفت اقتصادی زنان میشود و امکان افزایش بهرهوری کمی و کیفی آنان را فراهم میآورد.همچنین، این مهم موجب ارج نهادن به کرامت انسانی زن در عرصهی فعالیتهای اجتماعی میگردد

بسیاری از سازمانهای مردمنهاد با مجموعهای از ایدههای جدید پیرامون فعالیتهای توسعه همراه هستند و متمرکز بر مفاهیمی از قبیل توانمندسازی و مشارکت میباشند. با سازماندهی مشارکت گروههای مختلف بهویژه محرومین، قدرت مواجهه آنها با محیط را افزایش داده زمینههای توسعه را فراهم میآورند که این میتوانند برتری سازمانهای غیردولتی در توسعه، را توضیح دهد

نهادها عوامل مختلفی نظیر دسترسی به کالا و خدمات و مدیریت فضا و یا منابع را فراهم میآورند . - Hatzius, 2000 - این موضوعات در ورود این مفهوم به بخشهای مختلف نظیر بخش کشاورزی تأثیر بهسزایی داشته است. این بخش به دلیل مواجهه با چالشهای زیادی که در ارتباط با مخاطبان مختلف همچون کشاورزان خردهپا دارد، بیش از هر بخش دیگیر نیازمند توسعه و نوآوری نهادی می باشد

بهطور مثال شکلگیری نهادهای مبتنی بر بازار در کشوری مانند روسیه در دههی 90، باعث رشد درآمدی کارآفرینان و ارتقاء سطح طبقات اجتماعی روستائیان شده است . - Wegren, 2012 - مروری بر اقدامات نهادی صورت گرفته در حوزهی داخلی نیز، نشان میدهد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نهادهای مختلفی نظیر جهاد سازندگی، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، کمیتهی امداد امام خمینی - ره - ، صندوق قرضالحسنهی توسعهی اشتغال روستایی، دفتر امور مناطق محروم و سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی شکل گرفتهاند.

تشکیل سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی زمینهی ایجاد و راهاندازی نهادهای دیگری در حوزهی غیردولتی همچون نظام صنفی کشاورزی، صندوقهای حمایت از توسعه ی بخش کشاورزی را فراهم کرد. شرکتهای دانشبنیان، تعاونیهای تولید و روستایی و نیز کشت و صنعتها و شرکتهای سهامی زراعی در بخش کشاورزی از نهادهای دیگر تشکیل شده به مرور زمان، بوده است

مطالعات صورت گرفته در این حوزه پراکنده و بهصورت موردی انجام گرفته است. در این راستا، میتوان به مطالعهی ابراهیمزاده - 1387 - اشاره کرد. نتایج این پژوهش حاکی از تأثیر شرکتهای تعاونی تولید کشاورزی در رشد شکوفایی، رونق کسب و کار، ایجاد بستر لازم جهت افزایش صادرات کالاها و افزایش درآمدهای ارزی میباشد. همچنین محمودی - 1387 - در مطالعهی خود تحت عنوان" شرکتهای تعاونی رویکردی مناسب برای کارآفرینی و اشتغال"، بیان میدارد که تعاونیهای تولید کشاورزی در کشورهای توسعه نیافته نقش مهمی را در ایجاد کشاورزی پایدار دارند بهطوریکه این نقش در ابعاد مختلفی چون حفظ محیطزیست، حافظت خاک، کاهش آلودگی آبهای زیرزمینی و سطحی، بهبود کیفیت مواد غذایی و ارتقای جایگاه بخش کشاورزی نمود دارد.

گلدمن و لیتل - Goldman &Little, 2015 - . ، در پژوهشی در تانزانیای شمالی بر روی سازمانهای مردمنهاد و فرایند پیچیدهی توانمندسازی زنان، نشان دادند که ارتباط افراد با سازمانهای مردمنهاد توانسته است سطح مشارکت جامعه را افزایش دهد. همچنین، در سطح جامعه نیز، نسبت به هنجارهای جنسیتی، تغییراتی در باورها ایجاد شده است که بهعنوان پیوندی در مسیر توانمندسازی زنان است. از اینرو، گفته میشود توسعهی انسانی پایدار نتیجهی مشارکت میباشد و زمانیکه که هدف یک جامعه بر محور پایداری و توسعه پایهریزی شود، ناخودآگاه همکاریهای بین بخش دولتی، غیردولتی و کارشناسان مبنایی میشود برای مشارکت و فرهنگسازی برای آن

اگر نهاد را پدیده ای فرض شود که برای رفع نیاز بشر ایجاد شده باشد، میتوان فعالیت نهادها را در سه زمینهی، توانمندسازی، تسهیلگری و توسعه دسته بندی نمود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید