بخشی از مقاله
چکیده
حوزه مسائل مالی در جهان امروز از جمله چالشهای مهم سازمانها و جوامع هزاره سوم می باشد. تصمیم گیریهای مناسب و بموقع در این حوزه در پیشگیری از آسیبهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بسیار مؤثر است و در ایجاد آرامش و رفاه جامعه نقش پراهمیتی ایفا می نماید. در راستای حداکثر کردن ارزش شرکت باید دیدگاههای مدیران سنتی با توجه به تغییرات پویای دنیای چابک مورد تجدید نظر قرار گیرد و دیدگاههایی مبتنی بر دانش افزایی و توسعه مهارتهای مدیریتی ایجاد شود در این راستا دو رویکرد تحلیلی و کلینیکی مورد استفاده قرار میگیرد.
مقدمه:
حوزه مسائل مالی در جهان امروز از جمله چالشهای مهم سازمانها و جوامع هزاره سوم می باشد و شاهد مدعا بروز بحران هایی است که همواره شاهد هستیم. تصمیم گیریهای مناسب و بموقع در این حوزه در پیشگیری از آسیبهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بسیار مؤثر است و در ایجاد آرامش و رفاه جامعه نقش پراهمیتی ایفا می نماید. تصمیم گیری درست در عرصه های مالی می تواند یکی از مهم ترین مهارتهای مدیران موفق تلقی شود
ایجاد و توسعه روز افزون مؤسسات بزرگ تولیدی و بازرگانی از خصوصیات بارز عصر ما است. وجود اطلاعات مالی شفاف و قابل مقایسه رکن اصلی پاسخگویی و تصمیم گیریهای اقتصادی آگاهانه است. صاحبان سرمایه، اعتبار دهندگان و سایر استفادهکنندگان برای تصمیم گیری در زمینه خرید، فروش و نگهداری سهام، اعطای وام و دیگر تصمیمهای اقتصادی مهم به اطلاعات مالی مربوط و قابل فهم نیاز دارند.
اطلاعات مالی و گزارشگری سالیانه یک واحد انتفاعی، جزء اساسیترین اطلاعاتی هستند که شالوده بسیاری از تصمیمگیریهای سرمایهگذاران و قضاوتهای استفادهکنندگان را تشکیل می دهند. نقش اصلی گزارشگری مالی، انتقال اثربخش اطلاعات به افراد برون سازمانی به روشی معتبر و به موقع است، که این امر در سایه شفافیت گزارشگری و افشا با کیفیت اطلاعات مالی تحقق می یابد. مرور مطالعات گذشته نشان می دهد شفافیت و کیفیت افشای اطلاعات مالی واحدهای اقتصادی، تاثیرات مهمی بر استراتژی های سرمایه گذاران گذاشته است.
در راستای حداکثر کردن ارزش شرکت باید دیدگاههای مدیران سنتی با توجه به تغییرات پویای دنیای چابک مورد تجدید نظر قرار گیرد و دیدگاههایی مبتنی بر دانش افزایی و توسعه مهارتهای مدیریتی ایجاد شود. مدیران جهت تصمیم گیری و اتخاذ تصمیمات ارزش آفرین نیازمند خرد و بصیرت کافی در حوزه های تحت کنترل هستند و به عبارت دیگر مدیران باید به حد نهایی مدیریت دانش1یعنی بصیرت برسند .
یکی از ابزارهایی که برای تعیین موقعیت مالی شرکتها مورد استفاده قرار می گیرد تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی است. نسبتهای مالی بمنظور کمک به ارزیابی صورتهای مالی طراحی شده اند. در واقع نسبت های مالی واقعیتهای مهمی را در ارتباط با عملیات و وضعیت مالی یک شرکت آشکار می سازد. فایده محاسبه نسبتها آن است که رابطه بین اقلام عمده صورتهای مالی دقت پیدا می کند. همچنین با استفاده از آن مشکلات و نقاط ضعف و قوت مالی شرکتها تعیین میگردد. البته نسبتها وقتی بیشتر مفهوم پیدا می کنند که با سایر نسبتها در گذشته همان شرکت و یا با مؤسسات مشابه و یا با استانداردهای مطلوب صنعت مربوط مقایسه شوند
این پژوهش کمک میکند تا درک خوبی از صورتهای مالی داشته باشید و مهارت خود را در تفسیر دادههای حسابداری توسعه دهید. این مهارت مهم و پایه ای برای اتخاذ تصمیمات مالی، ارزیابی عملکرد و پیش بینی توسعه فعالیتهای آتی شرکت ضروری می باشد.
بصیرت مالی:
تحلیلگری مالی از وظایف مدیر مالی میباشد و به درک صحیح عملکرد و وضعیت گذشته شرکت اطلاق میشود که امکان برنامه ریزی آتی در راستای حداکثر کردن ثروت سهامداران را می دهد. فرایند تحلیلگری مالی شامل سه حوزه: حسابداری مالی، تحلیل از دیدگاه سرمایه گذار و اقتصاد مدیریت می باشد. در حوزه حسابداری مالی به تعیین سود، ارزش افزوده و مالیات می پردازند.
در حوزه تحلیل از دیدگاه سرمایه گذار بر تجزیه و تحلیل سرمایه گذار، از طریق اطلاعات مالی مقایسهای و تحلیل بازار استوار است و در حوزه اقتصاد و مدیریت به فعالیتهای اقتصادی، اثربخشی و حداکثر کردن ثروت سهامداران و ارزش آفرینی میپردازند. در واقع یک تحلیلگر مالی تا مرز شناخت وضعیت موجود پیش میرود.
با توسعه وظایف سازمان ها و افزایش سریع هزینهها و پیوند آنها با وضعیت عمومی جوامع، ضرورت بهبود سیستمهای برنامه ریزی، کنترل و مدیریت منابع و مصارف و شفاف نمودن فرآیندهای عملیاتی، مالی و اداری بیشتر مطرح می شود تا تصمیم گیرندگان را قادر سازند اطلاعات ارزشمند کافی در مورد عملیات، نتایج عملکردها و منابع و مصارف مالی و غیرمالی فعالیتها داشته باشند که بتوانند در راستای حداکثرکردن ثروت سهامداران گام بردارند. با وجود فضای کسب و کار چابک در هزاره سوم، صرفا کسب اطلاعات، منجر به ثروت و ارزش آفرینی نخواهد شد بلکه باید دانش، خرد و بصیرت در استفاده از آن اطلاعات در تصمیم گیرندگان ایجاد گردد. بنابراین، مدیران جهت تصمیم گیری و اتخاذ تصمیمات ارزش آفرین نیازمند خرد و بصیرت کافی در همه حوزه های تحت کنترل و مدیریت خود می باشند از جمله:
· بصیرت استراتژیک
· بصیرت مالی
· بصیرت بازاریابی
· بصیرت سیاسی
· بصیرت منابع انسانی
· بصیرت فنی
امروزه بصیرت مالی در سطح ارزش آفرینی و حداکثر کردن ثروت سهامداران تبیین می شود. از این رو لازم است تا مدیران، نظام مالی چابکی که دارای قابلیت پاسخگویی بالا، انعطاف پذیری مناسب، سرعت بالا و شایستگی کافی باشد را برای سازمان خود متناسب با فرهنگ آن سازمان طراحی و مستقر نمایند تا بتوانند دانش مدیریت مالی مبتنی بر ارزش آفرینی را، در نظام مالی خود بومی نموده و برنامه ریزی و اجرای آن را همسو با حداکثر کردن ثروت سهامداران انجام دهند.
چابکی مالی به وضعیتی در سازمان اطلاق می گردد که نظام مالی آن از سرعت بالا در جهت پاسخگویی مناسب به نیازهای اطلاعاتی تصمیم گیرندگان و از انعطاف لازم جهت همسویی با تغییرات محیطی سازمان و جامعه برخوردار بوده و به نحو شایسته در ارزش آفرینی سازمان و حداکثر کردن ثروت سهامداران نقش دارد. چابکی مالی و حسابداری به عبارتی وسیع تر چابکی در گزارشگری مستلزم این شالوده است که "تغییر به عنوان تنها عامل ثابت در الگوی حسابداری و مالی - گزارشگری - چابک " می باشد