بخشی از مقاله

چکیده:

مدیریت داراییهاي فیزیکی امروزه با هدف افزایش بازدهی سرمایه، سودآوري و همچنین حفظ پایداري سرمایهگذاري و کاهش پیامدهاي زیست محیطی و اجتماعی آن، تبدیل به یک دانش با هویت مشخص شده است و از مباحث مهم در مدیریت امروز صنایع جهان میباشد.

از مباحث مهم در مدیریت صنایع مدیریت ریسک میباشد. مدیریت ریسک فرآیندي است که قالبی مناسب براي شناسایی، ارزیابی و پاسخگویی به ریسکها را فراهم میآورد. لذا هدف اصلی تحقیق حاضر ارائه چارچوبی جامع که بتواند با استفاده از شبکههاي بیزي به تحلیل ریسک پرداخته، بر عدم قطعیتها غلبه کرده، پویایی تحلیل را تضمین کند و در نهایت ادبیات موجود در تحلیل ریسک واحدهاي تولید الکتریسیته را توسعه و بهبود بخشد.

.1 مقدمه

ارزیابی ابرسازهها در بخش انرژي یک مسأله مهم و با اهمیت بالاي اقتصادي در دنیاي امروز میباشد، زیرا بخش بزرگی از سرمایهگذاريها در رابطه با نگهداري یا بهبود سیستمهاي موجود انجام میشود. در واقع اکثر انرژيهاي فسیلی در حال رسیدن به پایان حیات سرویس طراحی خود میباشند. تا کنون اکثر اپراتورها در حال ارزیابی حیات سرویس ها و ریسک هاي تکنولوژیکی وسایل در واحدهاي تولید بر مبناي تجربیات بلندمدت و برنامههاي بازرسی مرتبط بودهاند. علاوه بر این جهت جبران توجه ناکافی مبذول شده به تحلیل داده هاي ناظر بر حیات سرویسها، طرحهاي سرمایه گذاري و ماندگاري - البته غیر بهینه و محافظهکارانه - انجام شده است.

با توجه به الزامات و محدودیتهاي اقتصادي، امروزه مدیران واحدهاي تولیدي تمایل به بهینه ساختن کل هزینههاي عملیاتی خودشامل نگهداري، بازرسیها و در دسترس بودن مؤلفهها دارند. در نتیجه، آنها معمولا به معرفی سیستمهاي مدرن نظارت که داراي قابلیت تأمین اطلاعات مفید در مورد شاخصهاي عملکردي توصیف کننده وضعیتهاي قطعی دستگاههاي تکنولوژیکی هستند میپردازند

برخی اطلاعات میتوانند توسط پیاده سازي روشهاي آماري جهت مواجهه با عدم قطعیتهاي متناظر با دادههاي موجود به کار برده شوند. تجزیه و تحلیل ریسک اغلب یک گام مهم و مطلوب در فرآیند تصمیمگیري میباشد. در خیلی از موارد درگذشته، تنها رویکردهاي کیفی یا نیمه-کیفی به کار برده شدهاند. برخی روشها قویا مبتنی بر قضاوتهاي خبرگان بوده و بنابراین اندازهگیري مستقیم نتایج ممکن است یک فعالیت مشکل باشد. این دلیلی است بر اینکه روشهاي کمی در ارزیابی ریسک اجرا میشوند. با این وجود، به نظر میرسد که کاربرد چنین روشهایی عمدتا مبتنی بر وسایل به صورت مجزا میباشند. یکی از مهم ترین ویژگی هاي سیستم هاي تعمیرپذیر، قابلیت دسترسی یا دسترس پذیري می باشد که مفهوم آن احتمال یافتن سیستم در شرایط لازم براي عملکرد در آینده است

یک مجتمع تولیدي برق یک سیستم فرآیندي پیچیده شامل انواع مختلفی از تجهیزات پردازشی، اغلب تحت شرایط عملیاتی شدید کار میکند. شکست چنین سیستمهایی از نقطه نظرات گوناگون ممکن است فاجعه بار باشد. براي اقتصاد تولید برق، سلامت عمومی و تأمین الکتریسته، همانطور در مورد جان مردمی که در مناطقی زندگی میکنند که داراي اقلیمی سرد بوده و سیستم گرمایش آنها مبتنی بر الکتریسیته میباشد.

مدلسازي قابلیت دسترسی سیستم به طور عمد ه به دو روش تحلیل مستقیم و مدل سازي مارکوف انجام می شود. در روش تحلیل مستقیم، قابلیت دسترسی هر یک از اجزا به صورت جداگانه محاسبه شده و با توجه به ترکیب قرار گرفتن اجزا، قابلیت دسترسی کل سیستم محاسبه می شود، براي مثال در سیستم هاي با اجزاي متوالی، قابلیت دسترسی سیستم از ضرب قابلیت دسترسی هر یک از اجزاي آن به دست می آید. این روش برا ي مدلساز ي و ارزیابی قابلیت دسترسی سیستم هاي با ساختار ساده، مناسب است. براي تحلیل سیستم هاي پیچیده تر به ویژه در سیستم هاي تعمیرپذیر که مدت زمان تعمیر کوتاه و قابل اغماض نیست، از روش مارکوف استفاده می شود.

-1-1      ریسک و مفاهیم مرتبط

ریسک حوزهاي است که واژگان و مفاهیم مرتبط با آن هنوز به طور کامل و همه جانبه توسعه نیافته است. تعاریف واژگان و اصطلاحات کلیدي این حوزه در شاخههاي مختلف مهندسی متفاوت است و این تعاریف و کاربردهاي مختلف ریسک در شاخههاي گوناگون بیانگر اولویتها و دغدغههاي متفاوت در مدیریت آن است.

-1-1-1عدم قطعیت

احتمال رخداد همه مخاطرات قابل اندازهگیري نیست. در نظریه تصمیم، واژههاي ریسک و عدم قطعیت به منظور ایجاد تمایز بین موقعیتهایی که احتمال رخداد قابل تخمین است با موقعیتهایی که نمیتوان در مورد رخداد آن احتمالی تخصیص داد، به کار میروند. عدم قطعیت به عنوان موقعیتهایی با نتایج و عواقبی مشخص که احتمال رخداد آنها به طور کامل ناشناخته است یا اساسا تخصیص احتمال به آنها معنادار نیست، تعریف میشود. عدم قطعیت را میتوان در دو حالت مشخص بودن و نبودن منابع خطر نیز در نظر گرفت، در حالت اول منابع ایجاد خطر مشخص بوده اما از احتمال رخداد هر یک از خطرها تخمینی وجود ندارد، و در حالت دوم منابع خطر نیز هنوز مشخص نبوده و طبیعتا از احتمال رخداد آنها نیز اطلاعی در دست نیست. در واقع هرچه تحلیلها تمرکز بیشتري بر جزئیات فنی داشته باشند، تفاوت میان ریسک و عدم قطعیت روشنتر شده و ریسک محدود به موقعیتهایی میشود که به لحاظ احتمالی قابل کمیسازي باشد.

2-1-1 ریسک

واژه ریسک اولین بار در سال 1661 میلادي پدید آمد و آدام اسمیت در سال 1776 در کتاب ثروت ملل از این واژه براي بیان معناي شانس یا مخاطرات ضررهاي تجاري استفاده کرد. تعریف کلاسیک ریسک در نظریه تصمیم بیانگر تغییرات در تابع توزیع احتمالی دستاوردها، شانس و میزان ارزش ذهنی آنهاست. این تعریف از ریسک به اعتقاد آرو یک تعریف خنثی است چراکه ریسک را به توزیع احتمالی دستاوردها در دو بعد سود و ضرر مرتبط میسازد.

اگرچه برداشت بسیاري از ریسک، چیزي نامطلوب و منفی است، اما چنین برداشت محدودکنندهاي از ریسک، تحلیلگر را در شناسایی ریسک و تشخیص نتایج منفی و مثبت در کوتاه مدت دچار مشکل میسازد، چراکه آنچه در بدو رخداد به عنوان نتیجه منفی قلمداد میگردد، با مرور زمان ممکن است به عنوان نتیجه مثبت برداشت شود، البته عمده مطالعات و تحقیقات انجام شده در موضوع ریسک، بیشتر به جنبه منفی آن تاکید دارند.ریسک به عنوان یه مفهوم میان رشتهاي در علوم و رشتههاي مختلفی نظیر روانشناسی، اقتصاد مهندسی، مدیریت، جامعه شناسی و انسان شناسی مورد تحلیل قرار گرفته است.

اقتصاددانان نیز در ابتدا بر سنجش ریسک با تبدیل آن به ارزش مالی و سپس تئوري مطلوبیت تمرکز داشتند. همچنین روشهاي کمی به منظور تعیین سبد بهینه و مطالعه روشهاي تسهیم ریسک در این شاخه از علوم توسعه داده شده است.

رویکرد مهندسی و مدیریتی نیز به ریسک با تکیه بر نظریه تصمیم بر اندازهگیري ریسک از طریق تابع توزیع احتمالات تمرکز دارد. رویکرد جامعه شناسی و انسان شناسی به مقوله ریسک به دنبال به چالش کشیدن نگاه ریاضی به ریسک است. آنها معتقدند چگونگی واکنش افراد به مخاطرات تحت تاثیر جامعه اطراف آنها نظیر دوستان، همکارن و حتی پیشینه قومیتی است.

پس از مرور معانی ریسک در حوزههاي مختلف در ادامه به پنج دسته اصلی از تعاریف آن از ابعاد و جنبههاي مختلف که در اکثر مراجع مورد استفاده قرار میگیرد اشاره خواهد شد:

1.    یک رخداد ناخواسته که ممکن است به وقوع بپیوندد یا نپیوندد. به عنوان مثال، ذوب شدن رآکتور، یک ریسک بسیار مهم در حوزه تکنولوژي هستهاي است.

2.    علت یک رخداد ناخواسته که ممکن است به وقوع بپیوندد یا نپیوندد. به عنوان مثال، نشتیهاي پنهان لولهها یکی از ریسکهاي عمده در انتقال گاز است.

3.    احتمال یک رخداد ناخواسته که به وقوع بپیوندد یا نپیوندد.. در این تعریف ریسک به صورت کمی قابل ارزیابی است. به عنوان مثال، ذوب شدن هسته رآکتور در طول عمر آن کمتر از 0,0001 است.

4.    ارزش انتظاري آماري رخدادهاي ناخواسته که ممکن است به وقوع بپیوندد یا نپیوندد. ارزش انتظاري به معناي امید ریاضی متغیر تصادفی مرتبط با ریسک است. به عنوان مثال، ریسک انرژي هستهاي در مجموع کمتز از انرژيهاي هیدروکربوري است.

5.    یک تصمیم تحت شرایط احتمالی شناخته شده است. به این معنا که احتمالات مربوط به حالات مختلف شناخته شده است.

علاوه بر این پنج دسته تعاریف متداول در مورد ریسک، تعاریف پراکنده دیگري نیز در مورد ریسک وجود دارد که البته غالبا قابل طبقهبندي در یکی از پنج دسته مذکور است. به عنوان مثال، شوراي ملی تحقیقات آمریکا ریسک را به عنوان احتمال رخداد یک واقعه بر خلاف میل در نتیجه فعالیتهاي انسانی تعریف کرده است که مطابقت بیشتري با تعریف 3 دارد. همچنین به طور کلی اکثر تعاریف فنی از ریسک در دسته 4 قرار میگیرد و ریسک را به عنوان ارزش انتظاري آماري مطرح میکند، که این جدیدترین تعریف از میان پنج دسته مذکور است.

3-1-1 مدیریت ریسک

در اواخر دهه 1960 با رشد سریع تکنولوژي، مطالعات در رابطه با ریسک شدت گرفته و حوزههاي مدلسازي، ارزیابی، تحلیل و مدیریت ریسک شکل گرفت. هدف از مدیریت ریسک حصول اطمینان از به حداقل رسیدن صدمات ناشی از فعالیتها به انسان، محیط زیست و دارایی هاست. مدیریت ریسک عبارتست از ایجاد توازن میان درك فرصتهاي سودآور و کمینهسازي ضررها است. فرآیند تحلیل ریسک بخش اصلی مدیریت ریسک - شامل شناسایی، تحلیل و پاسخگویی به ریسک - محسوب میشود.

سابقه تحلیل ریسک در قالب پنج رویکرد عمده قابل خلاصه سازي است. اولین رویکرد ریسک قابل پذیرش است. اولین مطالعات در زمینه تحلیل ریسک به تعیین حدي از ریسک اختصاص داشت که قابل پذیرش باشد و یه رویه معمول در این رابطه، مقایسه ریسکهاي صنایع با سطح استاندارد پذیرش ریسکها میباشد.

رویکرد بعدي تحلیل ریسک-فایده است که در این رویکرد ریسکها و فواید تکنولوژي کمی و با هم مقایسه میشوند. روش استاندارد در این رویکرد تخصیص ارزش مالی به ریسکها و فواید تکنولوژي به منظور فراهم سازي امکان مقایسه محاسباتی آنها است. این رویکرد حاصل ورود اقتصاددانان به عرصه تحلیل ریسک بود.

سومین رویکرد در تعامل و ورود روانشناسان به عرصه تحلیل ریسک و در اوایل دهه 1980 شکل گرفت و سیر مطالعات آن به برداشت از ریسک اختصاص دارد. در این رویکرد ریسکهاي حاصل از نظرسنجی ازطریق پرسشنامهها را ریسک ذهنی نامیده و در مقابل ریسک مبتنی بر احتمالات استخراج شده از دادههاي تاریخی، به عنوان مثال تعداد انتظاري مرگ و میر را ریسک عینی مینامند. تفاوت میان این دو به عنوان سوء برداشت در تخمین ریسک تعریف میشود.

رویکرد بعدي ارتباطات ریسک نام دارد که هدف آن فراهم کردن اطلاعات براي افراد و کمک به آنها در تحلیل و نگرش به ریسک است. به طور کلی ارتباطات ریسک زمانی موفق است که موجب تنظیم ریسک ذهنی و مطابقت آن با ریسک عینی در افراد شود. رویکرد پنجم به مطالعات اعتماد اختصاص دارد و بیانگر تلاش شرکتها و بدنههاي عمومی براي تغییر دیدگاه عموم نسبت به ریسک از طریق معیارهاي مختلف ارتباطات ریسک است. مساله در این رویکرد این است که گاهی اوقات افراد به منابع اطلاعات اعتماد ندارند. در کلیه این رویکردها، تحلیل و مدلسازي ریسک عموما از مدل تعریف ارزش انتظاري ریسک-حاصلضرب احتمال ریسک در آثار ناشی از وقوع احتمالی آن-استفاده میشود.

4-1-1 روندهاي کلی در تحلیل و ارزیابی ریسک

در طول سه دهه گذشته، بهبودهاي قابل ملاحظهاي در حوزه تحلیل ریسک مشاهده میشود. دلیل اصلی این بهبودها، حرکت از نسل اول مدلهاي ارزیابی ریسک به نسل دوم و نهایتا به سوي نسل سوم مدلها است. همچنین شایان ذکر است این حرکت از مدلهاي نسل اول به سوي مدلهاي نسل سوم با پیشرفتهایی در حوزه مدلسازي رفتار واقعی انسان و سازمان همراه بوده است.

شکل.1 روندهاي متمایز مطالعه علمی ریسک

نسل اول مدلهاي ارزیابی و تحلیل ریسک در دهههاي 1950 و 1960 توسعه یافت. منشأ توسعه این مدلها، طراحی و به کارگیري سیستمهاي هسته اي با ریسک بالا، ملاحظاتی براي جلوگیري از حادثه در این سیستمها و وضع مقررات بازرسی فنی و کنترل کیفیت بود. تمرکز اصلی مدلها در این نسل بر ابعاد فنی سیستم بود. لذا ابزارهاي تحلیل ریسک نظیر ارزیابی احتمالی ریسک با تمرکز بر ابعاد فنی سیستم توسعه یافتند.

با گذشت زمان در طول دهههاي 1970 تا 1990، تحلیل حوادث بیانگر این مسأله بود که عامل جدي بسیاري از حوادث، خطاي انسانی به همراه خرابی و شکست در بعد فنی بوده است. این جرقه آغاز نسل دوم از مدلهاي ارزیابی ریسک بود.

در این دوره، روشهاي تحلیل قابلیت اطمینان انسانی نسل اول به منظور پیش بینی احتمال خطاي انسانی و برخی مدلها با تمرکز بر بعد سازمانی توسعه یافتند. از اواخر 1990، مدلها به سمت نمایش عملکرد واقعبینانهتري از سخت افزارها، عوامل انسانی و سازمانها حرکت کردند که حاصل این حرکت، شکلگیري نسل سوم از مدلهاي ارزیابی ریسک است. در این دوره مدلهاي ارزیابی ریسک به سمت پویایی حرکت کردند. مدلهاي تحلیل قابلیت اطمینان انسانی در نسل دوم خود و بیشتر بر مبناي نظریه شناخت-پایه توسعه یافتند. در این نسل، مدلسازي حوادث سازمانی و توجه به ابعاد سازمانی و مدیریتی در تحلیل ریسک پررنگتر شد. البته شایان ذکر است مدلهاي نسل سوم کماکان در حال توسعه هستند.مدلهاي توسعه یافته در این نسل بسیار اندك هستند و هنوز با چالشهاي فراوانی روبه رو هستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید