بخشی از مقاله

چکیده

در چند سال اخیر، فراشناخت یا آگاهی از فرایندهای فراشناختی و تنظیم و کنترل آن به یکی از زمینه های مهم و جالب تحقیقاتی در علوم شناختی، روان شناسی، و تعلیم و تربیت تبدیل شده است. عصر انفجار اطلاعات و جامعه پیچیده ودر حال تغییر و تحول امروز، مستلزم تأکید نظام های آموزشی بر آموزش های فراشناختی و »یادگیری چگونه یادگرفتن« است تا دانش آموزان بتوانند در برخورد با مسائل گوناگون به طور مستقل بیندیشند. فراشناخت به استعداد درک و کنترل مطلب مورد یادگیری گفته می شود و نقش بسیار مهمی در بهبود و گسترش عملکردهای شناختی دارد و می تواند مهارت های یادگیری فراگیران را توسعه بخشد.

آموزش مهارت های فراشناختی به فراگیران، در افزایش یادگیری و یادداری دروس تأثیر قابل توجهی دارد؛ لذا مدرسان باید در آموزش این مهارت ها به فراگیران بکوشند تا از این طریق آنان را به یادگیرندگان فعال مبدل سازند. از این رو، در این پژوهش، ضمن معرفی عناصر و مؤلفه های فراشناخت و ضرورت آموزش مهارت های فراشناختی، کاربرد این نظریه در برنامه درسی مورد بحث قرار می گیرد.

مقدمه و بیان مسأله

دانش برنامه ریزی درسی از جمله حوزه های نوپایی است که در مقایسه با سایر رشته های علمی گسترش کمتری یافته و نیازمند تحقیق در جهت رشد و توسعه است؛ گرچه تا به حال تلاش های فراوانی به منظور توسعه این حوزه از دانش، صورت گرفته است.

از جمله این تلاش ها، رویکرد مبتنی بر مطالعه »فرایندهای شناختی« است. به این معنی که در برنامه درسی، باید به مهارت های شناختی و کاربردی توجه داشت تا دانش آموزان بتوانند از آن ها در قلمرو فکری و علمی خود استفاده کنند. بنابراین، کارکردهای مدرسه شامل کمک به دانش آموزان در خصوص »یادگیری شیوه یادگیری« - فراشناخت - و فراهم سازی فرصت های لازم برای تقویت مجموعه توانایی های عقلانی دانش آموزان است

فراشناخت با شناخت تفاوت دارد. شناخت بر کلیه فرایندهای عالی ذهن از قبیل تفکر، استدلال، خلاقیت، هوش و یا فرایندهای درگیر در پردازش اطلاعات از قبیل دقت، ذخیره سازی و بازیابی اطلاعات اشاره دارد. فرایندهای یاد شده برمحتوا و موضوع بیرونی معطوف است، در حالی که فراشناخت به دانش فرد درباره کلیه فرایندهای شناختی یاد شده و نیز نحوه به کارگیری آن ها برای تحقق اهداف یادگیری اطلاق می شود. در فراشناخت، بر آگاهی موجود انسانی از نظام شناختی خود تأکید می شود.

بر این اساس، یادگیرنده تلاش می کند از نظام شناختی خود آگاه شود، موانع یادگیری را بکاهد، شیوه های بهینه یادگیری را پی ریزی و در همه مراحل تفکر، فعالیت های خود را تنظیم کند. افراد دارای قدرت بالای فراشناختی، در فهم روابط بین واقعیات مسأله دقت می کنند، راه حل انتخابی خود را بررسی می کنند، مسایل پیچیده را در قالب مراحل جزئی تری تحلیل می نمایند و با سؤال کردن از خود، جریان تفکرشان را کنترل می کنند

مهارت های فراشناختی در انواع فعالیت های شناختی، از جمله رد و بدل کردن اطلاعات به صورت کلامی، ترغیب کلامی، درک و مفهوم مطالب، ضرورت خواندن، نوشتن، توجه، ادراک، حافظه، فراگیری زبان، حل مسأله، شناخت اجتماعی و اشکال مختلف خودآموزشی و کنترل خود، نقش مهمی ایفا می کند. آموزش فراشناختی بنابر نظریه ی گیج و برلاینربه منظور کمک به شاگردان برای سازماندهی الگوهای فکری، رفتاری اجتماعی، خودسنجی، تمرین شفاهی، خودآموزی، خودرهبری، خودآگاهی و تقویت خویش صورت می گیرد - یوسف زاده، . - 1391 تجارب فراشناختی به فردکمک می کند تا دریابد در کجای یک عمل شناختی است؟ چقدر پیشرفت کرده است؟ چه مشکلی درجهت رسیدن به هدف دارد؟

آگاهی های فراشناختی در دوره های متوسطه و دانشگاه، به خاطر تمرکز زیاد بر محتوا و عدم آموزش راهبردهای فراشناختی در یادگیری، کمتر رشد می کند. علاوه براین دانش آموزان به دلیل عدم باور به ضرورت راهبردهای فراشناختی، نسبت به استفاده از آن ها در موقعیت های یادگیری، غیرفعال می باشند. هم چنین فراگیران با وجود داشتن مهارت های فراشناختی، نمی دانند چگونه از آن ها استفاده کنند. برای رفع این مشکل، درگیر کردن فراگیران در فرایندهای فراشناختی، مانند برنامه ریزی، نظارت و اندیشیدن درباره تفکرخود، مفید به نظر می رسد

نتایج مطالعات مختلف نشان داده است که آگاهی های فراشناختی تحت تأثیر عواملی مانند جنسیت، موقعیت های محیطی و تجربیات تحصیلی فراگیران قرار دارد. با توجه به این که بسیاری از مشکلات یادگیری فراگیران ریشه در ضعف آگاهی های فراشناختی آن ها و عدم استفاده از این آگاهی ها در موقعیت عملی دارد و هم چنین عدم توجه کافی به مؤلفه های فراشناختی در برنامه درسی مدارس و تأخیر در آموزش آن ها که مشکلاتی را برای فراگیران به وجود می آورد، لازم است برنامه ریزان و مؤلفان کتب درسی نسبت به لحاظ نمودن محتوای آموزشی مبتنی بر آگاهی های فراشناختی، رویکرد فراشناختی را درنظر گیرند 

هم چنین می توان گفت که ممکن است عدم توجه به فراشناخت به دلیل تأکید بر روی ارائه آگاهی های فراشناختی به افراد به جای تأکید بر » چگونگی کسب این آگاهی ها« باشد. این امر، اهمیت یکی از جنبه های فراشناخت را نشان می دهد که با رواج نظریه های پردازش اطلاعات مطرح شده است. این جنبه از فراشناخت که »پردازش فراشناختی« نامیده می شود، شامل خودبازبینی، خودارزیابی، و خودنظم دهی است که بایستی مورد توجه قرار گیرد 

با توجه به توضیحات داده شده، هدف این پژوهش تبیین نظریه فراشناخت و کاربرد آن در برنامه درسی می باشد.

1-1 تعریف فراشناخت

اگرچه تعریف جامع از فراشناخت، چالش برانگیز و دشوار به نظر می رسد، اما عموم محققان در این اتفاق نظر دارند که فراشناخت به شناختن شناخت یا دانستن درباره دانستن گفته می شود

اصطلاح فراشناخت، دانش فرد درباره فرایندهای شناختی خود و چگونگی استفاده بهینه از آن ها برای رسیدن به هدف های یادگیری است. به عبارت دیگر فراشناخت، دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خود است

به نظر فلاول فراشناخت به معنای » دانش درباره شناخت، فرآیندهای شناختی و هر آن چه مربوط به آن است و هم چنین به معنای بازبینی، تنظیم و ارزیابی فعالانه فعالیت های شناختی است.« درواقع فراشناخت، فرایندی است که در آن فراگیران ازچگونگی یادگیری خود، چگونگی استفاده از اطلاعات موجود برای رسیدن به هدف، توانایی قضاوت درباره فرایندهای شناختی در یک تکلیف خاص و چگونگی استفاده از راهبردها برای رسیدن به هدف ها، آگاهی داشته و در حین عملکرد و بعد از اتمام عملکرد، پیشرفت خود را ارزیابی می کنند - نادی و همکاران،. - 1390 اسکراو و مشمن 1995 - ؛ به نقل از کارشکی، - 1381 اظهار می دارند که دانش فراشناختی به آن چه که فرد درمورد خویش یا در مورد شناخت به طورکلی می داند مربوط می شود.

شراو و دنیسون 1994 - ؛ به نقل از طیموری فرد و فولادچنگ، - 1391 فراشناخت را مشتمل بر دانش شناخت و تنظیم شناخت می دانند. آن ها دانش شناخت را شامل دانش بیانی، روشی - روش کار - و موقعیتی می دانند. دانش بیانی به آگاهی فرد در مورد خودش به عنوان یک یادگیرنده، عوامل مؤثر بر یادگیری وحافظه اش، مهارت ها و راهبردها، و منابعی که برای انجام یک تکلیف مورد نیاز است اشاره دارد. دانش بیانی همان دانش واقعی درباره یک موضوع است. برای مثال، دانش آموز بداند درک مطلب ریاضی از ادبیات متفاوت است.

دانش روش کار شامل آگاهی و دانش درباره فعالیت های گوناگونی است که در هنگام کار باید انجام شود. این نوع دانش به چگونگی انجام کار مربوط می شود. برای مثال، دانش آموز بداند چگونه اطلاعات را مرور کند. دانش موقعیتی آن نوع دانشی است که فرد بداند چرا و چه موقع از یک راهبرد یا یک مهارت در مقایسه با یک راهبرد یا یک مهارت دیگر استفاده کند. برای نمونه، دانستن این که چه موقع به مرور اجمالی بپردازد و چه موقع به پردازش عمیق بپردازد. تنظیم شناخت نیز شامل فعالیت هایی است که با هدف تنظیم و کنترل یادگیری و تفکر انجام می گیرند. تنظیم شناخت شامل پنج فرایند برنامه ریزی، راهبردهای مدیریت اطلاعات، وارسی ادراک، راهبردهای عیب زدایی و ارزیابی فرایند یادگیری می شود

به طور کلی، اصطلاح فراشناخت - تفکر درباره فرایندهای تفکر - به توانایی یادگیرنده برای آگاهی از قابلیت های شناختی و کاربرد این قابلیت ها برای یادگیری اطلاق می شود.

1-2 تاریخچه فراشناخت

مفهوم فراشناخت، از اصطلاحات خاصی است که برخی از روان شناسان نو پیاژه ای و روان شناسان فراشناختی علاقمند به رویکرد پردازش اطلاعات، ابداع و گسترش داده اند، اما این اندیشه که شناخت می تواند محتوای شناختی یا غیر شناختی داشته باشد امر تازه ای نیست. فراشناخت نخستین بار توسط کانت فیلسوف آلمانی مطرح شد. وی با طرح این مسأله که خود شناخت نیز می تواند موضوع شناخت باشد، ابعاد جدیدی از آن را مورد مطالعه قرار داده اما طرح مسأله به عنوان یک شیوه نگرش جدید نسبت به آموزش و ابداع روش های نو برای آموزش بهتر و عمیق تر، از دهه هفتاد میلادی مطرح شده است.

روان شناسی فراشناخت، حوزه ی اندیشه گری نوینی است که پیشینه ی آن به حدود دهه ی 1970 می رسد. »جان فلاول« نخستین کسی بود که گفتگو درباره فراشناخت را آغاز کرد و به تدریج جمع زیادی از اندیشمندان به آئین نوین تفکر در حوزه روان شناسی شناخت روی آوردند

فراشناخت برآمده از بنیان های نظری و تجربی محکم و قانع کننده ای است که برخی از مبانی آن را می توان در آثار مربوط به روان شناسی رشدی- شناختی جستجو کرد. بر پایه دیدگاه پیاژه، فراگیرندگان، بین اهداف، وسایل تجربه های فراشناختی و بازده های تکلیف مورد یادگیری رابطه هایی می یابند سپس مشاهدات خود را با مشاهدات به عمل آمده انطباق می دهند. هم چنین، بنیادهای روان شناختی این نظریه را می توان در آثار »برونر« یافت

1-3 ضرورت توجه به فراشناخت

دوران معاصر عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات است. امری که تغییراتی جدی را در برنامه های درسی طلب می نماید. این ضرورت از آنجا ناشی می شود که روش های حفظ و تکرار به واسطه حجم زیاد اطلاعات و تغییر و تحول در ماهیت دانش، ناکارآمدی خود را نشان داده اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید