بخشی از مقاله
چکیده
در دنیایی که بشر، عظمت روحی خویش را فراموش کرده و به سبب فقدان قوه تشخیص در انتخاب لعل از خزف سرگردان مانده است. بی تردید معارف ناب عرفانی می تواند راهگشای مناسبی برای جامعه امروزی که عرفان، معنا، معنویت، باطن و الفاظی از این دست، کلمات رایج و متداولی در محاورات طبقه جوان کشور ما شده است باشد. گرایش مواج عامه مردم جهان به معنویت و مسائل باطنی از یک سو و سابقه کهن عرفان اسلامی در ایران از سوی دیگر، رواجی در خور توجه به عرفان و مسائل عرفانی بخشیده است.
ولی زبان رازآلود و پیچیده آن، افراد جویای عرفان را از خود می راند. به این ترتیب چاره ای جز ریختن نکات در خور فهم عرفان در قالب الفاظی قابل درک، نمی توان جست تا صعوبت این میراث ارزنده، دست علاقه مندان را از آن کوتاه نکند و پایشان را به دعوات سطحی عرفان نماهای امروزی نگشاید. به همین دلیل در این مقاله سعی شده است با استفاده از زبان گویا و مردمی عطار و کندوکاو در زوایای سخن او راهی برای رسیدن به جامعه عرفانی پیدا کنیم.
مقدمه
امروزه عرفان، معنا، معنویت، باطن و الفاضی از این دست، کلمات رایج و متداولی در محاورات طبقه جوان کشور ما شده است. گرایش مواج عامه مردم جهان به معنویت و مسائل باطنی از یک سو و سابقه کهن عرفان اسلامی در ایران از سوی دیگر، رواجی در خور توجه به عرفان و مسائل عرفانی بخشیده است.
نزدیک به دو دهه است که در جهان غرب با جهش و خیزش قابل توجه به سوی مفاهیم باطنی روبه رو هستیم. شکل گرفتن فرقه های گوناگون معنویت گرا در غرب، که بالغ بر پنج هزار فرقه می شود، رشد بی سابقه سینمای معنویت گرا، که افزون بر هشتاد درصد فیلم های کمپانی هالیوود را شامل می شود و نشر میلیون ها نسخه کتاب در معرفی فرقه های پیشگفته، گواهی گویا بر این مطلب است.
البته گرایش غرب به امور باطنی را باید بازگشت به سابقه گریز غرب از دین و معنویت بررسی کرد. رنسانس آبستن تحولات عمیقی در بینش ها و گرایش های مردم اروپا بود. نوگرایی زاده شده در مهد غرب با اصل و فرعی همچون » انسان محوری « و » دنیاگرایی « تمام توجه انسان غربی را به تلاش در جهت ساختن و بهره مندشدن بیشتر از دنیا واداشت که این خود به رشد علوم و پیدایش صنایع گوناگون و تکنولوژی مرتبط با آن ها انجامید.
بذل توجه به بعد بیرونی و غفلت از بعد درونی انسان، او را در درازمدت با بحران های سخت و خردکننده روحی – روانی روبرو کرد. شدت گرفتن این بحران ها، ارباب فضل و صاحبان اندیشه را به چاره جویی واداشت. تا آنجا که برآن شدند پا از مجال مدرنیته بیرون گزارده و به عرصه پسا مدرنیته وارد شوند. لذا با گذر از دوره مدرنیزم و ورود به دوره پست مدرنیزم، طلیعه تحولی چشمگیر در گرایش های بشر به چشم می خورد که بی شک معنویت گرایی را می توان از جمله این تحولات نامید.
هم اکنون میراث گران قیمت مکتوبات عرفانی و وجود عارفان بلندمرتبه در جهان اسلام و به ویژه ایران دل مشتاق نسل امروز را به خود فرا می خواند. ولی به زبان رازآلود و پیچیده آن افراد جویای عرفان را از خود می راند. به این ترتیب چاره ای جز ریختن نکات در خور فهم عرفان در قالب الفاضی قابل درک، نمی توان جست تا صعوبت این میراث ارزنده، دست علاقه مندان را از آن کوتاه نکند و پایشان را به دعوات سطحی عرفان نماهای امروزی نگشاید.
پیشینه پژوهش
عرفان اسلامی با همه دقایق، ظرایف و جاذبه های مجذوب کننده اش، در پس پرده های پر رمز و راز عباراتی پنهان است که بسیار دشوار فهم و چند پهلو است؛ از این رو، بسیاری از دل ها از دریافت آن محروم است. پرده برداشتن از برخی رازهای سربه مهر عارفان در مکتوبات عرفانی و تبیین آن ها به زبان روز، چنان جذبه ای پدید می آورد که دل مشتاق جویندگان معنویت را با قوت به خود جذب می کند و بساط خالی از متاع معنویت گرایی نوین را بر می چیند. چون موسی عصای خویش افکند، سحر ساحران باطل کند.
عرفان اسلامی همچون معجزه ای، سحر مدعیان معنویت جدید را باطل می کند؛ البته پوشیده نیست که بسیاری از معارف عرفان نظری از چنان محتوای عمیق و ظرافت بالایی برخوردار است که فهم آن ها برای عموم مشتاقان ممکن نیست و فقط کسانی که سال ها به آموختن مبانی و مقدمات لازم اشتغال داشته اند، به فهم آن توفیق می یابند. ولی برخی از سطوح عملی عرفان و رفتار عارفان، برای عموم مردم قابل درک بوده و آن چنان جذاب است که دل هر شنونده ای را مجذوب خود می سازد. نوشتن تذکره ها در وصف حال عارفان و گفته های نغز و پرمغز ایشان، از سنت های پیشین عارفان اهل قلم بوده که قرن ها به یادگار مانده است