بخشی از مقاله

چکیده

واژه ی »اوقات فراغت« از دو کلمهی »اوقات« به معنی هنگامها، روزگارها و ساعتها و »فراغت« به معنی آسودگی و آسایش ترکیب شده است. اوقات فراغت را میتوانیم سرگرمیها، تفریحات و فعالیتهایی بدانیم که افراد هنگام آسودگی از کار عادی با شوق و رغبت به آن میپردازند. در جهان صنعتی وپُرتنش امروز که انسان ها بهدنبال ایجاد تعادل در زندگی خویش هستند، اهمیت برنامه ریزی در جهت بهره گیری مناسب از اوقات فراغت بر کسی پوشیده نیست. همهی انسانها با توجه به شرایط زندگی، اجتماعی و عقیدتی خود و به اندازه ای که بتوانند نیازهای اولیهی خویش را رفع کنند، کار می کنند. در عین حال، هیچ انسانی در تمام فصول و به طور شبانه روز کار نمیکند.

با توجه به این واقعیت، پدیده ی اوقات فراغت مطرح می شود. به عبارت دیگر، وقتی انسان در طول روز ساعاتی به کار می پردازد، پس از پایان کار، بقیه ی وقت خود را بهگونهای سپری میسازد که برخی آنرا برای رشد و شکوفایی شخصیت خود، جمعی بهصورت تفریح و سرگرمی و عدهای دیگر آن زمان را بهاستراحت میگذرانند. بحث اوقات فراغت به عنوان یک موضوع قابل تعمق مورد توجه و دغدغهی اکثریت ادیان، مکتبهای فکری، فلسفی، روانشناسی، جامعه شناختی و... نیز بوده است و از دیر باز در مباحث دینی و اندیشه ی بزرگان و اندیشمندان مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است. در دین مبین اسلام نیز میل به تفریح یکی از نیازهای طبیعی انسان است؛ که با سرشت انسان آمیخته شده و از ابتدای زندگی تا پایان آن همواره ثابت بوده ولی در سنین مختلف و بهاقتضای شرایط گوناگون به شیوههای متفاوتی متجلی میشود. این مطالعهی پژوهشی به روش کتابخانه ای انجام گرفته و برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، مجموع منابع مکتوب ، معتبر و مستدل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.

واژگان کلیدی: اوقات فراغت، دورههای تاریخی، کارکردهای اجتماعی و روانشناسی

مقدمه

در جوامع صنعتی امروز، اوقات فراغت بهیکی از ویژگیهای تعیین کنندهی شیوهی زندگی تبدیل شده و زندگی را به کار و نحوه ی گذران وقت آزاد تقسیم کرده است. اوقات فراغت نیز به اندازه ی کار در سلامت و رشد فرد و جامعه اهمیت و ضرورت دارد. از آن جایی که، در جامعه ی صنعتی امروز اشتغال به یکی از چالش های بزرگ بشری تبدیل شده و بسیاری از افراد با مشکل بیکاری مواجهند، کسانی که کار و حرفه ای داشته باشند، افراد خوش شانسی به حساب می آیند. در نتیجه واضح است که در چنین شرایطی کار و حرفهی افراد کم تر با علائق و روحیات آن ها سازگار باشد. بنابراین، نقش کار بهعنوان عاملی خلاق در رشد و بالندگی کمتر از دوران گذشته است.

در واقع، هر یک از کارگران قرون گذشته از ابتدا تا انتهای کارش را خودش انجام می داد و در پایان کار با کمال افتخار تولید خودش را - که میتوانست به عنوان مثال یک جفت کفش باشد - به صورت تمام شده به مشتری می سپرد. به این ترتیب کار غریزهی خلاق او را خشنود میکرد؛ و پس از اتمام کار می توانست با کمال سربلندی و غرور نتیجهی عمل خود را به دیگران نشان بدهد. از طرف دیگر، نفس صنعتی شدن و تقسیم کار، حرفههای مختلف را از خلاقیتی که در سابق برخوردار بودند، تهی کرده و کار بیشتر به عاملی برای از خود بیگانگی تبدیل شده است. پس راهحل این مشکل چیست؟

بهنظر میرسد، راهحل این مشکل در اوقات فراغت نهفته است. اوقات فراغت میتواند فرصت مغتنمی باشد تا از طریق آن افراد وقت آزاد خود را به اوقاتی لذتبخش، آموزنده و ارتقاء دهنده تبدیل کنند. با نگاهی به زندگی چند دههی قبل مردم ایران - زمانی که مردم بهصورت خانوادههای گسترده زندگی میکردند - می بینیم که همه ی آن ها در زندگی سنتی خود اوقات فراغت داشتند و شب ها در خانوادهای گسترده گِرد هم میآمدند و به خواندن کتاب آسمانی، نهج البلاغه، سعدی و حافظ و شنیدن حکایتهای شیرین بزرگان خانواده و ...

می پرداختند. این نحوه ی گذراندن اوقات فراغت، خشونت و سختی کار را از یاد و خاطر آنها میزدود و اوقاتی خوش برای آنها فراهم می کرد که در رشد و سلامت جسمی و روحی آنها بسیار مؤثر بود. زیرا محتوای اوقات فراغت آنان به طور مستقیم و غیرمستقیم به سرگرمی، لذت، آموزش و رشد منجر میشد. حال که خانواده ی گسترده به خانوادهی هستهای بدل شده است و آن فرصتهای زیبا و دلپذیر از میان رفته است، چه باید کرد و چگونه باید از وقت آزادی که در اختیار افراد است برای حفظ سلامتی و لذتبخش کردن زندگی سود جست؟ بدون تردید، آموزش اوقات فراغت به منزلهی حرکت و فرآیندی همه جانبه فرد را قادر میسازد کیفیت زندگی فردی و اجتماعی خود را ارتقاء بخشد.

چارچوب نظری

اوقات فراغت را می توان مهم ترین و دلپذیرترین اوقات بشر دانست. این اوقات برای مؤمنان لحظههای نیایش با معبود، برای عالمان ساعات توفیق و تفکر و برای هنرمندان زمان ساختن و ابداع میباشد؛ و در عین حال برای عده ای نیز این اوقات به جای فراغت، ملال آورترین لحظات است. اهمیت یافتن فراغت در جامعه ی امروز آنچنان محسوس و ملموس است که با اندک توجهی به انتظارات و روحیات مردم، میتوان به آن پی برد.درخواست های متعدد و مکرر اقشار گوناگون جهت ایجاد مؤسسات و امکاناتی که به فراغت مربوط می شوند - از قبیل: پارک، کتابخانه، فضای سبز، تنوع در برنامههای رادیو و تلویزیون، ایجاد میادین ورزشی و... - از سویی و ابراز خستگی، فرسودگی و ضعف اعصاب - از طرف مردم - از دیگر سو، اهمیت و ضرورت توجه هرچه بیشتر مسئولان به اوقات فراغت را نشان میدهد.

در گذشته، انسان در دامن طبیعت بود و با آن احساس یگانگی میکرد. طبیعت پُر از حیات و زندگی بود و هیچ پدیده ی بی محل و بی هدفی وجود نداشت. پدیدههای طبیعی همانند موجودات زنده تصور میشدند و به آنها نقش انسانی داده می شد. در چنین شرایطی انسان کمتر دچار احساس یأس و افسردگی می شد. اما امروزه انسان از طبیعت بریده و دیگر طبیعت آن موجود صاحب شعور، همراه و همگام با انسان نیست، تغییر ماه و فصل و سال دیگر دارای آن داستان های جذاب و اساطیر نیست. تغییر جهان بینی گذشته که همه چیز را هدفدار، زنده و در مجموعه می دید؛ به جهانبینی امروز که پدیدهها را جدا و بریده و بیروح میبیند، همراه با خود، خستگی، دلزدگی و افسردگی را بههمراه آورد - اشکوری، . - 1369

زندگی انسان امروز پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است. یعنی در پیچ و تاب زندگی صنعتی و اقتصادی، انسان محکوم به زندگی پرشتاب و در نتیجه پر از نگرانی و تشویش است. در جوامع صنعتی انسان بیش از هر زمان دیگر احتیاج مبرم به آرامش فکر، استراحت جسم و شکوفایی استعداد خود دارد. کار روزانهی انسان فعلی معمولاً مطابق سلیقه و ایده ال او نیست. در عین حال وظیفه ی شغلی نمی تواند عزت نفس و احساس شخصیت را در او پدید آورد. انسان امروز خود را پیچ و مهره ای کم ارزش در دستگاه غول پیکر صنعتی می داند که تحمل این وضع برایش سخت و ناگوار است. در واقع ساختار اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی جامعهی جدید بهگونهای است که پیوسته بر دغدغهها و اضطرابهای انسان میافزاید و آرامش را از زندگی او میرباید.

از اینرو حاکمیت نظام کار بر زندگی انسانِ جامعه ی صنعتی برای اندیشمندان این نگرانی را ایجاد کرده است که همزیستی انسان با ماشین سرانجام به بی روح شدن انسان بیانجامد. بنابر این، برای رهایی انسان از دام ازخودبیگانگی به طرح موضوع فراغت در مقابل کار مبادرت شده است. بدین معنی که افراد از ساعات غیرکاری بهعنوان فرصتی برای بازیافت هویت روانی و معنوی خود استفاده کنند - سازمان ملی جوانان، . - 1381از طرف دیگر، لازمه ی فعالیت در بخش صنعت، تجدید قوا می باشد. هراندازه قوای کارگران و کارکنان و مسئولین مطلوب تر باشد، می توان انتظار داشت که بههمان اندازه راندمان و بازدهی اقتصادی و آرامش روانی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید