بخشی از مقاله
چکیده
سعدی از جمله شاعرانی است که به روشهای مختلف به انتقاد از اوضاع زمانه پرداخته است. او مهمترین شگرد خود را در کتاب بوستان و با استفاده از بیان حکایت وبه کارگیری دو عنصر شخصیّت و گفتگو در این حکایتها به کار برده است. شخصیت های به کار رفته در حکایات یا نمادین هستند یا واقعی. استفاده از شخصیتهای نمادین، بیشتر برای طرح مطالبی بوده است که بیان مستقیم آن خطرآفرین بوده است. به کارگیری شخصیتهای واقعینیز که معمولاً در جایگاه نصیحتگر/مثبت یا نصیحتشونده/منفی قرار دارند، دربردارندپیامیه مبنی بر رد یا تأیید مقبولیّت آنان هم در میان جامعه و هم از نظر سعدی است. از تحلیل بسامدی شخصیتهای مثبت ومنفی در بوستان، کسانی که با صفت معنویت و دینداری شناخته میشدهاند مثل پیر و صاحبدل از جایگاه بهتری برخوردار هستند؛ درحالی که طبقات شناختهشدهای مثل صوفی، فقیه، عابد و عارف بسیار ناچیز و کمتعداد.درند مقابلِ شخصیّتهای مثبت، قدرتمندان، بیشترین آمار شخصیّتهای منفی را به خود اختصاص دادهاند. گفتنی است این نتیجه،با توجّه به اوضاع آشفته ایران بعد از حمله مغول، که نشاندهنده ضعف مدیران و حاکمان جامعه است کاملاً منطقی و واقعی به نظر میرسد.
کلیدواژهها: سعدی، حکایت،شخصیّت، گفتگو، مخالفخوانی
مقدمه
واژه مخالف خوانی، واژهای آشنا در فرهنگ و ادبیّات ماست؛ چنانکه بنا به قول دهخدا در تعزیه، عمل مخالفین اهل بیت را مخالفخوانی مینامند. در برخی از تحقیقات و پژوهشهای ادبی نیز تعاریف مختلفی برای این واژه ارائه شده است؛مثلاً:
- قرائت و بدخوانی کنش و ساختار اندیشههای آفریده دیگری - جهاندیده کودهی، . - 1391
- نگاه منتقدانه به برخی شخصیتهای معروف، نظیر حضرت خضر - علیه السلام - - حکیم آذر، . - 1386
- تناقضهای فکری یا معانی و مضامین متضاد که در دو نگرش مثبت و منفی - ستایش و نکوهش - همدیگر را نفی میکنند - توحیدیان، . - 1389 - مخالفت شاعر با ایدئولوژیهای قدرت - پروین قدسی، . - 1390
یکی از معناهایی که در فرهنگ دهخدا برای مخالفخوانی ذکر شده است ناسازگاری کردن و بیان نمودن کلمات و جملاتی است که نشانه نارضایتی باشد؛ با توجه به این تعریف، اعتراضات و انتقادات اجتماعی نیز نوعی مخالفخوانی است که به دلیل نارضایت از وضعیّت موجود و برای مخالفت با آن بیان میشود. به گواه تاریخ، یکی از نابه سامانترین اوضاع ایران مربوط به زمان بعد از حمله مغول است. بنا به قول ذبیح االله صفا، بدترین و خطرناکترین نتیجه و ثمر و اوضاعی که با حمله مغول پیش آمد، انحطاط عقلی و فکری است. در حمله مغول شهرهای بزرگ که مراکز اصلی علوم و علما بود، خالی از سکنه و ویران شد؛ کتابخانهها ویران شد و در خرابهها مدفون گشت؛ آبادانیها از بین رفت و فقر، سراسر ایران را گرفت؛ طوری که خاندانهای دانشدوست و ادیب به مرحلهای ازقرف تنزّل کردند که دیگر به حمایت از ادیبان و شاعران نمیپرداختند و مراکز تحقیق و تعلیم به دست بیعلم و هنرهایی افتاده بود که مایه تنزّل علمی و فکری ایرانیان شد. این سقوط فکری و عقلی بعدها محسوستر شد - صفا، . - 49-84 :1385
سعدی از جمله شاعرانی است که با توجه به اوضاع و احوال نابسامان حاکم در زمان وی در جای جای آثار خویش و به روشهای مختلف به انتقاد از اوضاع زمانه پرداخته است. او در کنار تکبیتهایی از غزلیات، قصاید و یا دیگر قالب های شعری، که در آن ها از بعضی مفاسد اجتماعی یا اخلاق ناپسند گروهها و طبقات مختلف مثل صوفی، قاضی، واعظ و... انتقاد کرده است، مهمترین شگرد خود را در کتاب بوستان و با استفاده از بیان حکایت به کار برده است. پیام اصلی این حکایتها که سرشار از نکات اخلاقی و اندرزهای فردی و اجتماعی هستند این است که در جامعه عصر سعدی این اصول اخلاقی رعایت نمیشده است قاعدتاً» جامعهای که از راه قانون و تعلیم و تربیت اجتماعی، نظام عقلانی یافته باشد، نیازی به اینهمه ادبیات اندرزی نباید داشته باشد« - مختاری، . - 104 :1377
با توجّه به اینکه بوستان یک اثر تعلیمی است، بهطور طبیع شاعر به دنبال جلب توجّه بیشتر خواننده برای تأثیرگذاری بر روی اوستازجمله.» عواملی که توجّه ادبیات تعلیمی به اهمّیّت رسانایی زبان را آشکار میسازد، کاربرد حکایت و تمثیل در این متون است« - محمدی کلهسر، - 175 :1394؛ بنابراین، سعدی نیز مانند بسیاری از شاعران موضوعات تعلیمی و اخلاقی را در قالب حکایت بیان کرده است؛ اما تفاوت عمده او با دیگران در این است که » اکثر حکایات بوستان، در عین سادگی هنرنماییهای پنهانی دارند« - شمیسا، . - 222 :1374 یکی از هنرمندیهای او، به کارگیری دو عنصر شخصیّت و گفتگو در حکایات بوستان برای بیان مخالفخوانیهای اجتماعی است.
-1شخصیّت
اشخاصی که در دنیای بوستان حضور دارند و در حکایتهای آن، ایفای نقش میکنند، در یک تقسیمبندی کلی به دو گروه نمادین و واقعی تقسیم میشوند:
-1-1شخصیّتهای نمادین
شخصیّت های نمادین در بوستان را به پنج دسته میتوان تقسیم نمود: -1 غیر هوشیار -2 خلافکار -3 مرده -4 حیوانات -5 ندادهنده غیبی
-1-1-1 غیر هوشیار
شخصیّتهای غیر هوشیار شامل دو گروه عقلای مجانین و افراد مستشوندمی. اهمّیّت کارگیریبه این شخصیّت ها در این است که معضلات اجتماعی وقتی که از زبان یک مست یا دیوانه بیان میشود، حامل این پیام است که عمق فاجعه تا جایی است که حتّی مست و دیوانه نیز آن را دریافته و زبان به انتقاد گشودهاند؛ درحالیکه عاقلان از آن غافلاند و یا اینکه مسألهای کهحتّی مست و دیوانه آن را درک میکند، عجیب است که عاقلان از درک آن عاجزند.
الف- مست
در حکایت زیر با اینکه سخنان از زبان مست بیانشود،می امّا نکات آن بسیار عمیق و قابل تأمّل است؛ اولین نکته ایجاد تقابل میان مست و مؤذّن به عنوان دو نماد گناهکاری و دینداری است. رفتار مؤذّن ، زشت و بیادبانه است، درحالیکه مست بسیار مؤدّبانه رفتار میکند و سخن میگوید. مؤذّن خود را به جای خدا قرار داده و مست را محروم از بهشت میداند؛ درحالیکه مست با وجود اینکه میداند گناهکار است، امّا از لطف و رحمت خدا ناامید نیست. رفتار مست کاملاً شایسته و متناسب با مکان مقدّسی چون مسجد است؛ اامّمؤذّن بدون توجّه به قداست و حرمت این مکان، هم کلمات بیادبانه بر زبان جاری میکند، هم مرتکب حرکات ناشایست میشود:شنیدم که مستی ز تاب نبید بنالید بر آستان کرمؤذّن گریبان گرفتش که هین چه شایسته کردی که خواهی بهشت؟ بگفت این سخن پیر و بگریست مست عجب داری از لطف پروردگار ترا مینگویم که عذرم پذیر به مقصوره مسجدی دردوید که یارب به فردوس اعلی برم سگ و مسجد ای فارغ از عقل و دین؟ نمیزیبدت ناز با روی زشت که مستم، بدار از من ای خواجه دست که باشد گنهکاری امیدوار در توبه باز است و حق دستگیر - سعدی، - 351 :1384