بخشی از مقاله

چکیده:

تأثیر رسانهها بر زندگی، باورها و رفتار انسانها، از مباحث مورد توجه جهان معاصر است. رسانهها به کمک فن جدید توانستند در خصوصیترین مسائل انسان دخالت کنند و بر سلایق و رفتارهای او اثر گذارند. تأثیر رسانهها منحصر به عصر حاضر نیست؛ عمر رسانهها و تأثیر آن به درازای عمر روابط میان بشر است. پیش از عصر چاپ، سنت شفاهی بر نظام ارتباطات حاکم بود و آثار ادبی از مهمترین رسانهها به شمارمیآمد. قدرتهای سیاسی با کمک رسانهی ادبیات میکوشیدند تا اهداف سیاسی خود را پیش ببرند.

از جمله نمونههای این کارکرد رسانهای، متون ادبی-تاریخی است. در این مقاله، متون ادبی-تاریخی عصر ایلخانی از دیدگاه نقش رسانهای بررسی شده است. ایلخانان با تقویت تاریخنگاری، شماری از ادیبان فاضل، دستگاه خود را مورد حمایت مادی و معنوی قرار دادند تا به نگارش تاریخ بپردازند.

نویسندگان این متون، با زبانی ادبی به روایت تاریخ پرداختند و در قالب بازنمایی وقایع، به برآوردن منافع سیاسی ایلخانان کمک کردند. دستاورد این پژوهش ناظر بر این است که متون ادبی-تاریخی، کوشیدند خوارزمشاه را به عنوان تنها مقصّر فاجعه معرفی کنند و نقش چنگیزخان را نادیده بینگارند؛ همچنین با پیوند مغولان به سنت شهریاری ایران و معرفی آنان به عنوان آبادگران ملک و حامیان دین، مشروعیت ایلخانان را برآورده کنند. این متون توانستند به خوبی از عهدهی وظایف رسانهای خویش برآیند و نقشی مشابه رسانههای امروزی ایفاکنند.

-1 مقدمه

خروج مغولان از استپهای شرق آسیا و گشودن دروازهی تمدنهای غربی از سوی آنان از مهمترین اتفاقات تاریخ سیاسی مشرقزمین است. رهبری چنگیزخان از اقوامی پراکنده و بیابانگرد مغول، نظامی متشکّل و منظّم ساخت و در دورهای کوتاه، یکی از بزرگترین امپراتوریهای تاریخ را تشکیل داد؛ امپراتوری بزرگی که مرزهایش از شرق آسیا تا قلب اروپا گستردش یافته بود.

مغولان این امپراتوری را با شیوهای وحشیانه و تمدنسوز به دست آوردند؛ اما با توقف فتوحات شرقی و غربی دریافتند که دیگر زمان ویرانگری بهسرآمده و نوبت ادارهی متصرفاتی متکثّر و بیکرانه فرارسیده است. پس از چنگیز، امپراتوران مغول دریافتند که چارهای جز حکومت با شیوههای مألوف و مرسوم آن ندارند؛ به تعبیر مشاور چینی اوکتای قاآن: »اگرچه امپراطوری بر پشت اسب تسخیر شده است، نمیتوان بر پشت اسب بر آن حکومت کرد -

امپراتوران مغول مانند دیگر حاکمان برای ادارهی ممالک نیازمند کسب مشروعیت بودند؛ آنان به ایجاد پیوندی میان خود و مردم نیاز داشتند، به خصوص که خاطرات تهاجم وحشیانهی مغول مانع از ایجاد ارتباطی سازنده میان حاکمان و مردم بود. امپراتوران مغول برای ایجاد مشروعیت، ابزاری جز پناه بردن به دامن فرهنگهای بومی سرزمینهای فتح شده نداشتند؛ قوبلای قاآن، نوادهی چنگیزخان آنچنان مجذوب فرهنگ چینی شد که پایتخت را از قراقروم به پکن منتقل کرد

ایلخانان ایران نیز رفتهرفته گرفتار افسون فرهنگ و هویت ایرانی شدند؛ از عصر محمودغازان تا پایان دولت ایلخانی - 736-694ه .ق - ، مغولان حامیان جدّی و پیگیر فرهنگ ایران بودند - همان:. - 215 از اقدامات مهم فرهنگی ایلخانان، احیای دیوانسالاری ایرانی بود. گرچه آنان برای ادارهی سرزمینهای فتحشده برنامهای نداشتند و ناگزیر از پیروی الگوی ایرانی بودند، احیای دیوانسالاری بستر مناسبی برای خدمات فرهنگی ایجاد کرد؛ وزیران نیرومند و دانای ایرانی چون شمسالدین جوینی، خالدی زنجانی و رشیدالدین فضلاالله همدانی با حمایت ایلخانان گامهای مهمی در جبران ویرانیهای حملهی مغول برداشتند.

از زمینههای فرهنگی رشد یافته در این دوران تاریخنگاری است. در دورهی ایلخانان و با حمایت آنان جریان نیرومندی در تاریخنویسی ایجاد شد. این جریان بر دوش سنت تاریخ-نگاری اسلامی ایستاد و از علاقهی ایلخانان به تاریخ بهره برد تا برخلاف توقف و عقبگرد دیگر زمینههای ادبی و فرهنگی در دوران مغولان، تاریخنگاری، رونق و پیشرفت را تجربه کند. البته مغولان با تقویت سنت تاریخنگاری، علاوه بر تقویت فرهنگ و ادب پارسی، اهدافی سیاسی و رسانهای را دنبال میکردند.

-2 پیشینه و پرسشهای پژوهش

-1-2 پیشینهی پژوهش گرچه پژوهشهای بسیاری دربارهی متون ادبی-تاریخی عصر ایلخانی و هویت سیاسی آن دوره انجام شده است، پژوهش مستقلی که بر تطابق کارکردهای رسانهای این متون با نظریههای رسانه استوار باشد، یافت نشد.

در این میان بعضی پژوهشها که به تقویت هویت ملی در متون عصر ایلخانی پرداختهاند، تا حدّی به کارکرد سیاسی این متون نزدیک شدهاند؛ برای نمونه مقالات »نمودهای برجستهی هویت ایرانی در تاریخ جهانگشای جوینی - «علیجانی و بزرگبیگدلی، - 1388، »انگارههای هویت ایرانی در بینش تاریخ-نگارانهی بناکتی - «رضوی، ابوالفضل و جودکی، محمدعلی، - 1393 و »دستاورد حافظان فرهنگ و تمدّن ایرانی-اسلامی در دورهی ایلخانی - «محسنی و انوشفیاض، - 1392 در اینباره دستاوردهایی داشتهاند. علاوه بر اینها مقالهی »ماهیت سیاسی حضور شاعران در دربار غزنویان - «خلعتبری، اللهیار و ناصریراد، مصطفی، - 1382 به کارکرد سیاسی شعر دورهی غزنوی و تأثیر آن بر افکار عمومی پرداختهاست.

-2-2 پرسشهای پژوهش -1-2-2 آیا نظریههای جدید رسانه با کارکرد رسانههای سنتی قابل انطباق است؟

-2-2-2 متون ادبی-تاریخی عصر ایلخانی چگونه نقشی معادل رسانههای امروزی را بر عهده داشتند؟

-3 چارچوب مفهومی

-1-3 تأثیر رسانهها در قرن بیستم توجه ویژهای به کارکرد رسانهها شده است. با پیدایش رسانه های جدید چون تلویزیون و پدیدههایی چون اخبار دیداری، اهمیت رسانه برای انسان بیشتر شد. این دوران،»عصر ارتباطات« خوانده و جهان پهناور در این عصر، »دهکدهی جهانی«نامیده شد.

در عصر ما گسترهی نفوذ و تأثیر رسانهها چنان است که به نظر میرسد آنها واقعیت را برای مخاطبان خویش میسازند؛ بنابراین نظریههای متعددی دربارهی اهمیت و کارکرد رسانه مطرح شده است. از آغاز عصر تلویزیون تاکنون، نظریههای مختلفی درباره مطلق یا نسبی بودن قدرت رسانهها طرح شده است. شکی نیست که عصر ما، شاهد بیشترین تأثیر رسانه بر زندگی انسان است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید