بخشی از مقاله

چکیده

شناخت منابع پیرامون اصول، مبانی و روشهای تفسیر قرآن از مهمترین ضرورتهای تحقیقی این حوزه است چرا که برخی از محققان اطلاعات جامع و کاملی از از این پژوهشها نداشته و برای تحقیقات خود در تنگنای شناخت منابع قرار دارند معرفی منابع و نگاه اجمالی به کتب های چاپ شده در این حوزه، هدف مورد تحقیق نویسندگان این مقاله میباشد. با بررسی منابع اصلی و سرشاخه های کتابشناسی، میتوان کتب بسیاری را درباره اصول، مبانی و روشهای تفسیر قرآن به محققان معرفی کرد. به نظر می رسد 106 کتاب فارسی و140 کتاب عربی در حوزه های گوناگون اصول، مبانی و روشهای تفسیر قرآن چاپ شده است، شناخت منابع سببِ پرهیز از انجام تحقیقهای تکراری و موازی و غنیتر شدن نگارشهای آینده میباشد. از دیگر نتایج این تحقیق، شناخت منابع و موضوعات کار شده و یافتن خلأهای پژوهشی است که سبب میشود برای خلأهای پژوهشی برنامهریزی کرد و در آینده آنها را رفع نمود.

کلیدواژگان:اصول تفسیر، قواعد تفسیر، روشهای تفسیر، گرایشهای تفسیر، کتابشناسی.

.1 سرآغاز

لازمه انجام تحقیقهای پرمحتوا شناخت منابع پیرامون آن تحقیق است. هر پژوهشی که بدون شناخت منابع لازم و کافی آغاز شود، تحقیق دقیق، متقن و خالی از اشتباه و خطا نخواهد شد؛ لذا باید در موضوعاتمختلف علمی تحقیقاتی با عنوان کتابشناسی و منبع شناسی نگاشته شود تا پژوهشگران برای تحقیقات خود از سهولت بیشتری برای شناخت منابع برخوردار باشند و در شناخت منابع در تنگنا قرار نگیرند این کار تحقیقات را دقیقتر و صحیحتر میکند و محقق را با نظریات مختلف آشنا میکند و حتی با مقایسه نظریات، خطاهای برخی از نگارشها مشخص میشود.در معنای کلی کتابشناسی یا کتابنامه، معادل واژه انگلیسی «Bibliographi» و به معنای تشریح، تفسیر، توصیف و بررسی کتاب است و در اصطلاح مشهور، به مجموعه اطلاعات کتابشناختی - نام نویسنده، عنوان، مترجم، محل انتشار، ناشر، تاریخ انتشار، تعداد صفحات یا قیمت کتاب - آثار چاپی، غیر چاپی و نسخههای خطی و گاه تحلیلی اطلاق میشود و بانظم خاصی بهقصد استناد و ارائه اطلاعات تهیه میگردد.

البته قلمرو کتابشناسی، پژوهش در همه جنبههای مادی و معنوی کتابها را در برمیگیرد و افزون بر توصیف ظاهری کتاب، وظیفه معرفی و گزارشگری از محتوای کتاب را نیز بر عهده دارد.درباره انواع کتابشناسی باید گفت که با یک تقسیمبندی کلی سه نوع کتابشناسی یا منبعشناسی را میتوان معرفی کرد نوع اول آن معرفی منابع به صورت شمارشی است که به معرفی هر منبع حدود یک یا دو خط می پردازد که شامل عنوان کتاب، نویسنده، انتشارات، سال چاپ و تعداد صفحه کتاب میباشد.نوع دوم کتابشناسی، کتابشناسی تفصیلی است که به معرفی اجمالی کتاب و بیشتر از نوع اول می پردازد که شامل فصلهای کتاب و محتوای آنها میباشد که متوسط معرفی حدود یک صفحه است و البته بنابر اهداف نویسنده مقدار آن قابل تغییر است. در این نوع کتابشناسی یک اطلاعات اجمالی به مخاطب ارائه میشود تا بدون مطالعه تمام کتاب اطلاعاتی کلی از فصلها و مطالب کتاب به دست میآورد.

نوع سوم کتابشناسی تحلیلی است که علاوه بر توضیح به نقد و بررسی کتاب هم میپردازد؛ یعنی نکات قوت و ضعف کتاب را هم معرفی مینماید. این نوع از کتابشناسیها جنبه علمی پژوهشی دارند و بسیار برای علم راهگشا میباشد. به نظر میرسد که ضرورت دارد که هر سه نوع کتابشناسی و منبع شناسی در حوزه قرآن و حدیث نگاشته شود تا اطلاعاتِ شناختی در این حوزه برای پژوهشگران بیشتر شود.همچنین باید به نقد و بررسی برخی آثار قرآن و حدیث پرداخت تا نقص کتابها و نوشتهها کمتر شود و شاهد آثار بهتری در حوزه قرآن و حدیث باشیم.شناخت منابع منابع نگارش یافته در حوزه تحقیقاتی اصول، مبانی و روشهای تفسیر قرآن ضروری و مهم به نظر میرسد که از مهمترین اهداف این تحقیق است و سبب غنیتر شدن نگارشهای آینده و پرهیز از موازی کاری میشود. همچنین شناخت منابع، پژوهشهای انجام شده را نمایان و پژوهشهایی را که انجام نشده، به خوبی نشان میدهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید