بخشی از مقاله
چکیده
کلیو دینامیک از ترکیب دو کلمه کلیو - نام ایزدبانوی تاریخ - و دینامیک - به معنای پویایی - در سال 2003 میلادی پدید آمده و در زمره جدیدترین رویکردهای نگارش علمی تاریخ محسوب میشود. کلیودینامیک بهصورت رویکردی بین رشتهای در حوزه تاریخ طولانی، سعی در پیوند میان تحولات فرهنگی، سیستمهای کلان اجتماعی و تاریخ اقتصادی سنتی و تحلیلی دارد تا به تولید مدلهایی پویا و تعاملی میان پدیدههای یک سیستم متشکل از چند زیر سیستم بپردازد و با اتکا به مدلهای پیچیده و تحلیل ریاضی، تغییرات بزرگ در تاریخ را به صورتالگوهایی در آورد که توان تبیینِ گذشته و پیش-بینی آینده را داشته باشد.
در مقاله حاضر، هدف تبین کارکردهای کلیو دینامیک در تاریخنگاری هنر و شیوه تولید مدلهای ریاضی به منظور تبیین رویکردهای جدید در این حوزه است. پژوهش بر مبنای شیوه توصیفی تحلیلی و با اتکا به دو شاخه تاریخ قدیم و تاریخ معاصر هنر، به بحث در این زمینه پرداخته و در انطباق الگوی پژوهش کلیو دینامیک با حوزه تاریخ هنر، مشخص شد که این شیوه قابلیت تبیین تغییر سلیقه را بر اساس رویکردهای خود دارد.
همچنین توانایی این را دارد تا در دوران معاصر که ما با انباشتگی تجارب روبرو هستیم، در دورههای تاریخ کوتاه نیز توانایی تبیینی داشته باشد. اما مهمترین عامل در زمینه تاریخ هنر که نیاز به افزودن متغیرهای جدید را ضروری میسازد، تحقیق در زمینه عاملهای دخیل بر تغییر قضاوت زیباییشناختی و بدل ساختن آنها به پارامترهایی قابل سنجش در حوزه تاریخنگاری است که الزام تداخل حوزه روانشناسی فرهنگی با رویکرد آنالیز عددی و در تاریخ نگاری جدید الزام تداخل یافتههای نورو استاتیک با نگارش تاریخ هنر را ضروری میسازد.
مقدمه
یکی از چالشهای مهم پیشروی تحقیقات تاریخی، دستیابی آنها به مدلها و عواملی است که توانایی توجیه وجوه گوناگون و متعدد عوامل حاکم بر رفتارهای تاریخی و بالتبع توانایی پیشبینی تغییرات تاریخی را افزایش دهد. این دغدغه عمومی درباره دستیابی به نگرشی علمی درباره تاریخ، به یک چالش دایمی در سنت نگارش تاریخ بدل شده است. تغییر مکان تاریخ از بستر سنتی تاریخ در حوزه علوم اجتماعی، به تاریخ به مثابه علوم انسانی
تلاشی برای به پایان رساندن این چالش و توجیه تاریخ به مثابه محصول دست مورخ، گونهای از روایت، چیزی غیر قابل تکرار، فاقد مدل مشخص رفتاری و ...، هرچند گشایشی برای رهایی از این مسأله بنیادین بوده، اما هیچگاه نتوانسته دیدگاه عمومی تاریخنگاری که سعی در پدید آوردن مدلهای تاریخی به مثابه رهیافتی برای شناسایی عینی رخدادهای تاریخی و عوامل مؤثر و تبعات ناشی از آنها دارند را به فراموشی بسپارد
به ویژه در حوزه جامعهشناسی تاریخی که با مجموعهای از نظریهها و مطالعات تطبیقی سعی دارد تا از مجموعه یافتههای خود، به-عنوان ابزاری نظری در راستای مدلسازی تاریخی استفاده نماید، در انتهای قرن بیستم به مرور رویکرد آن از توضیح اختصاصی پدیدهها، به سمت توجه به پویایی اجتماعی و توجه به فعالیتهای نظری در این حوزه معطوف شده است
به این منظور در سال 2003م.، پیتر تورچین 1، با ایده بهکارگیری مدلسازی ریاضی در تاریخ و پذیرش ریاضی به عنوان رویکرد مدلسازی بهعنوان ابزاری برای بلوغ علم تاریخ، سعی در توسعه تئوری ریاضی با انگیزه ابزاری برای تحلیل تاریخی نمود.2 در مدل ریاضی وی، نیاز به مدلهای تحلیلی پیچیده، استفاده از اطلاعات نامتعین و جزیی و الزام عدم کاهش متغیرها، در زمره مهمترین موارد مدل در نظر گرفته شده و رویکردهای دینامیک غیر خطی، پیچیده و استفاده از دادههای کوتاه و افزایش توان تحلیلهای رایانهای به توسعه روشهای کمی که پیش از این در قالب کلیومتریک3 - Williamson, 1991:7 - مطرح شده بود، منجر به پدید آوردن یک نظریه کمی در حوزه جامعهشناسی تاریخی شد که در مقاله سال 2003 وی، با عنوان کلیودینامیک4 مطرح گردید.
کلیودینامیک بهصورت رویکردی بینرشتهای در حوزه تاریخ طولانی، سعی در پیوند میان تحولات فرهنگی، سیستمهای کلان اجتماعی و تاریخ اقتصادی سنتی و تحلیلی دارد تا به تولید مدلهایی پویا و تعاملی میان پدیدههای یک سیستم متشکل از چند زیر سیستم بپردازد و با اتکا به مدلهای پیچیده و تحلیل ریاضی، تغییرات بزرگ در تاریخ را بهصورت الگوهایی درآورد که توان تبیین گذشته و پیشبینی آینده را داشته باشد.
از زمان ضرب شدن این اصطلاح، تحقیقات متعددی در این حوزه رشد نموده و در حال بدل شدن به یکی از معاصرترین روشهای تاریخنگاری است. تمام هم و غم افرادی که در این حوزه قلم میزنند، توسعه مدلهایی پویا در حوزه تاریخنگاری به منظور ساختن تئوریهای رخداد تاریخی و پیشبینی تغییرات تاریخی است که در ادامه بهطور مفصل به آنها خواهیم پرداخت. در زمینه هنر نیز تجارب اندکی در این حوزه وجود دارد؛ اما نمیتوان گفت که این حوزه تاریخی در حوزه تاریخ هنر به نظریه متمایزی بدل گشته است. از اینرو، پژوهش حاضر قصد خود را بر بررسی ساختار این حوزه علمی و شناسایی متغیرهای مورد توجه آن به منظور طرح نظریه در زمینه نگارش علمی تاریخ هنر نموده است و مهمترین فرضیه پژوهش حاضر، الزام تبدیل نمودن متغیرهای زیباییشناسی به متغیرهای کمی و بهعنوان ابزاری قابل سنجش توسط تئوریهای کلیودینامیک از طریق دو حوزه علمی روانشناسی اجتماعی و نورواستاتیک است.
از اینرو هدف پژوهش حاضر، طرح یک نظریه تاریخنگاری هنر، مبتنی بر نظریه کلیو دینامیک و ضرورت آن، توسعه مفهوم تاریخنگاری هنر متکی بر شیوه سنتی توصیفی و تفسیری به یک حوزه تحلیلی پیوند خورده با جامعهشناسی تاریخی، بهعنوان رویکردی علمی در حوزه تاریخنگاری است.
پیشینه پژوهش
از زمان طرح مفهوم کلیودینامیک در سال - Turchin,2003:1-8 - 2003 و بهویژه پس از توسعه این مفهوم با پذیرش آن بهعنوان رویکردی علمی و پذیرفته شده مقارن با چاپ مقاله تورچین در مجله علمی نیچر در سال 2008 م. - Turchin,2008: 34-35 - مورد اقبال واقع شده و از مهمترین مقالات در این حوزه که با برخی نیز با هنر در ارتباط است، مقاله آرتمی مالکو - 2014 - جاده ابریشم:
یک مدل ریاضی، است که به تحلیل عوامل مختلف نوسانات جمعیت، روند اقتصادی، بیماری و جنگ و ... در طول تاریخ پرداخته و در نهایت نشانگر آن است که ظهور و سقوط امپراطوریها نقاط تولید و مصرف و بهویژه امپراطوریهای اوراسیا که تا کنون مورد تحلیل واقع نشده بودند، در سه دوره باستان، اسلامی و مغول تأثیر زیادی بر تغییر سیر جاده ابریشم در قالب یک مدل ریاضی را دارد
مطالعه لیندنفورس و همکارانش - 2015 - بر روی دستورهای غذایی قرون وسطی تا دوره مدرن اروپا نشان میدهد که غذا و آشپزی با تحولات خود در زمینه توسعه مراحل، فرآیندهای جزیی مجزا، توسعه روشها و مواد، توسعه نیمساختههای غذایی و کاهش مراحل توسط آنها چگونه سیر تاریخی به سمت تحول فرهنگی توسعه صنایع غذایی را پیموده است
بودیانز و همکارانش - 2015 - با تمرکز بر روی ردیابی تجمعهای سالیانه نئو آشوریان، منافع و هزینههای تصمیمات استراتژیک آنها نشان میدهند که عامل هزینه و مسافت، مهمترین عامل تأثیرگذار بر سازماندهی جنگهای آشور بوده و آن را بهعنوان تئوری عامی میداند که در دوران پس از آشوری تداوم یافته و اساس تصمیمگیری سیاسی استعماری بعدی میگردد
روش پژوهش
پژوهش حاضر در زمره پژوهشهای توسعهای محسوب شده و قصد دارد تا با اتکا به شیوه تاریخنگاری کلیودینامیک، مدلی را برای نگارش تاریخی در حوزه هنر معرفی نماید. شیوه کار توصیفی- تحلیلی و با اتکا به انطباق مدل تاریخنگاری هنر بر مدل ریاضی کلیودینامیک و ارایه راهکارهایی برای متغیرهای غیر قابل تعیین هنر در این حوزه است. مطالب این پژوهش برگرفته از منابع کتابخانهای و در ابتدا به طرح مبانی کلیودینامیک و نحوه طرحریزی معادلات آن پرداخته و در ادامه، روش انطباقی آن برای نگارش تاریخ هنر و نحوه جایگزینی کمی برخی متغیرها در این زمینه را مورد توجه قرار خواهد داد. در نهایت نیز مدلی تطبیقی برای پژوهش و نگارش در حوزه تاریخ هنر ارایه شدهاست.
کلیودینامیک
شاید این قول آشنا به نظر برسد که هر کس گذشته خود را نشناسد، لاجرم محکوم به تکرار آن است؛ پیتر تورچین نیز کار خود را از همین نقطه آغاز میکند و در اشاره به بیش از دویست تئوری تاریخی که در زمینه فروپاشی امپراطوری روم از سوی تاریخدانان ابراز شده، عقیده دارد که این وضعیت در دنیای علمی قابل پذیرش نیست