بخشی از مقاله

چکیده

این مقاله کمالگرایی در "هستی و زمان" از مواضع هستیشناسی هایدگر و دلالتهای تربیتی آن را مورد بررسی قرار میدهد. از آن جا که کمالگرایی از نظر هایدگر را میتوان باز پس گرفتن خود از ک سان و انتخاب نوع ه ستی و شدن ویژهی خود دان ست، دازاین ا صیل و چگونگی پرورش آن مد نظر قرارگرفت. از نظر هایدگر دازاین آزاد، مصمم و باخبر از تناهی خویش، دازاین اصیل است و مصممبودگی شکل خاصی از گشودگی و آشکارگی دازاین میباشد که به تحقق نوع هستی خویشاقدام کرده و خود اصیلِ خویش را نمایان میکند. معلم با به تعلیق در آوردن آموزش، و با طرح نشانهها، سوالها و مسائل مورد توجه دانشآموز، با زیر سوال بردن پیش فهمهای وی، میتواند او را به تفکر وادارد؛ سوال از این پیشفهمها مانع از فرو افتادن آنها در »میگویندهای« جامعه میشود و زمینه را برای تحقق دازاین اصیل فراهم میکند.

همچنین با نظر به معنای پروا در نزد هایدگر، پرسش از چرایی خواستهای دانشآموزان و چگونگی تصویر جهان وهستیِ آنان به آگاهی دانشآموزان از هستیِشان منجر میشود؛ و باعث رهایی و آزادی آنها از این »میگویندها« خواهد شد؛میدانند چرا هستند و برای چه زندگی میکنند و اهدافشان و خواستهشان از زندگی چیست. دانشآموزی که فراگرفته است پیشفهم هایش را مورد سوال قرار دهد، با پرسش از پیشفرضهای علوم و کاوش آن قادر خواهد بود مرزهای علم را جابجا کند و دنیای جدیدی بگشاید.

کلمات کلیدی: کمالگرایی، هایدگر، دازاین، پروا، تعلیم و تربیت.

مقدمه

مساله انسان، تعالی و کمال وی همواره یکی از دغدغهها و مشغلههای ذهنی فیلسوفان بودهاست و هر فیلسوفی از زاویه دید خود به آن پرداختهاست. از نظر ارسطو مهارتها یا قابلیتهای نوع بشر او را از سایر موجودات متمایز میکند؛ و لذا کمالگرایی از منظر وی رشد و شکوفایی این مهارتها یا ظرفیتهای قابل توجه بشر است. آن چه کمالگرایان را از هم متمایز میکند، چیستی این مهارتها و چگونگی پرورش و شکوفایی آنها است. برای مثال ارسطو این مهارت را تامل نظری یا عقلانی دانست و سایر فلاسفه برای قابلیتهای متمایز بشر مواردی نظیر عقل، ذهن، روح، جان، عواطف، آزادی، جامعه پذیری، خلاقیت و غیره را مطرح کردند. کمالگرا یان در مورد شکوفایی این ظرفیتها هم توافق ندارند؛ از اینرو فیلسوفانی نظیر نظریهپرداز فضیلتگرا - ارسطو - ، وظیفهگرا - کانت - ، نتیجهگرا - میل - و اگزیستانسیالیست - نیچه - نظرات متفاوتی در این خصوص مطرح کردهاند.

در میان فلا سفه، هایدگر به کل ه ستیِ آدمی نظر میافکند و برخی بر این باورند که فل سفهی تربیتی وی در "ه ستی و زمان" پاسخی به سوال تناقضنمای "چگونه آن چه هستیم، میشویم؟" است - تامسونُ ، . - 2004ریِ معتقد است بزرگترین ماجراهای اندیشه سدهی بیستم میتواند کمی بیش از مجموعه ناکاملی از پانوشتهها بر کتاب "هستی و زمان" هایدگر باشد - ری، 1384، - 77 و متفکران بسیاری از اندیشهی وی متأثر گشتهاند. در وا قع جایگاه هایدگر در تفکر معاصر غرب در حدیست که نمیتوان در هیچ یک از حوزههای علوم ان سانی به راحتی و بدون توجه به آرای وی از آن عبور کرد - دانلیّ، . - 1999 هایدگر فیل سوفی ا ست که برای ج ست و جوی معنای ه ستی به تحلیل ه ستیِ دازاینی میپردازد که بازگ شایی و انک شاف ه ستی از او آغاز میگردد.

هایدگر در "هستی و زمان" نه تنها به وجه تمایز دازاین از سایر موجودات، یعنی گشودگی به هستی، پرداختهاست که پدیدارشناسی هرمنوتیک وی از ساختارهای وجودی دازاین، نحوهی این گشودگی را مورد بحث قرار میدهد. در واقع هایدگر با طرح ساحت هستی و گشودگی انسان به وجود، درصدد برگرداندن وزن وجودی به تجربهی ب شری و معنابخ شی به زندگی وی ا ست؛ و بدیهی ا ست که زندگی معنیدار لازمهی امید، ن شاط و سختکوشی است.از نظر هایدگر دازاین تنها موجودی است که همیشه هستیاش را به مثابه هستنای از آنِ خود دارد و خود،ه ستیِ خویش را تعیین میکند. به زعم وی دازاین با گم شدن در ک سانْ دیگر انتخابی ندارد و زندگی او عاری از معنی میشود. در اینباره هایدگر در "هستی و زمان" چنین مینویسد:

"کسان همیشه این امکانهای هستن ]انتخاب[ را از دوش دازاین برداشتهاست... ]با گم شدن در کسان[ این که واقعا چه کسی انتخاب میکند، نامعین میماند... اگر دازاین خودش را از گمشدگی در کسان به سوی خود بازآورد، این فرایند میتواند وارون شود... وقتی دازاین خود را از ک سان باز پس میگیرد،این انتخاب، ه ستنِ خودینهاش را می سر میکند" - هایدگر، 1990، . - 248بنابراین "کمالگرایی" از نظر هایدگر را میتوانباز پس گرفتن خود از کسان و انتخاب هستنِ خودینهی خویش دان ست. در باور هایدگردازاینِ باخبر از تناهی خویش که از انجذاب در ک سان سر باز میزند و به انتخاب ه ستنِ خودینهاش همت میگمارد، دازاین اصیل است. از نظر وی مصمم بودگی شکل خاصی از گشودگی و آشکارگی دازاین است که در آن به هستن توانستنِ خویش اقدام نموده و خود اصیلِ خویش را نمایان میکند. لذا دلالتهای تربیتیِ کمالگرایی از منظر هایدگر میتواند راهکارهایی برای پرورش دازاین ا صیل با شد که ان سانی آگاه،پویا و سراسر شور و شوقِ بودن است. با نظر به آنچه گذشت، این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان دازاین اصیلی پرورش داد که در جهتهستنِ خودینهاش گام بردارد؟

در این مقاله به این سوال با نظر به دیدگاههای هایدگر در باب کمالگرایی پرداخته میشود. برای این منظور و برای پا سخ به سوال "چگونه ما آن چه ه ستیم می شویم؟" ابتدا به تو صیف و تحلیل مفاهیمی چون در-جهان-بودنَ، جهانیتُ - عالم داشتن - ، گشودگی ًٌ، پرتاب شدگیٌٌ، فرافکنیٌٍ، درافتادگیٌَ، پرواٌُ، فهم، توانایی بودن و اصالت پرداختهمی شود؛ تا دازاین اصیل مد نظر هایدگر تصریح گردد؛ آن گاه چگونگی پرورش دازاین اصیل با نظر به این مفاهیم مورد بررسی قرار میگیرد.کمالگرایی از منظر هایدگر: چگونه ما آن چه هستیم، میشویم؟از نظر هایدگر دازاین ه ستندهای ا ست که متمایز از ه ستندههای دیگر ا ست چرا که ه ستیش را نمیتوان با بیان نوعی چیستیٌِ که به اشیاء مربوط است انجام داد، زیرا وی همیشه هستیاش را به مثابه هستنای از آنِ خود دارد که با نظر به جهانیتش آن را تعیین میکند. از اینرو هایدگر عنوان دازاین را برای بیان ناب هستی آن و برای نشان دادن این هستنده برگزیده است. ویژگی این هستنده این است که با هستناش و از

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید